چهارمین روز پویش آسمانت را پس بگیر در ایستگاه مترو تجریش برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، اعضای تحریریه روزنامه وقایعتهرانیه و پایگاه خبری گلونی و برخی فعالان و کارشناسان محیط زیست با حضور در ایستگاه مترو تجریش ویژهنامه وقایعتهرانیه را میان مردم تقسیم کردند و با آنها درباره محیط زیست و لزوم توجه به آن حرف زدند. تجربه ایستگاه تجریش تجربهای کاملا متفاوت برای اعضای پویش بود. احسان میرزایی از اعضای پویش در این باره به گلونی گفت:
کنشگری محیط زیستی آن طور نیست که در مواجهه با معضلات اجتماعی، دست به دامن نظریههای غربی شویم. برای حل مسائل اجتماعی در ایران، که رابطه تنگاتنگی با معضلات محیط زیستی دارد بابد میان جامعه رفت و شناخت و فهم لازم از جامعه را به دست آورد، کاری که این روز ها در پویش آسمانت را پس بگیر میبینیم.
همراه با پویش آسمانت را پس بگیر برای توزیع روزنامه وقایع تهرانیه در روز چهارم برگزاریاش به ایستگاه متروی تجریش رفتیم. از نزدیک با مردم در رابطه با آلودگی هوا، گرمایش زمین و دیگر معضلات محیط زیستی صحبت کردیم. مسافران عصر پنجشنبه بیشتر شهروندانی بودند که به واسطه مترو از مناطق دوری به تجریش آمده بودند و تنوع رفتاری و فرهنگی متنوعی در میان آنها دیده میشد. واکنش برخی شهروندان را بری شما مینویسم:
خانم میانسالی گفت: ای بابا آخرش مرگه…
اما خانم دیگری استقبال کرد و گفت: دارن کفنش میکنند. گفتم کیو؟ گفت: زمین رو دیگه، آن قدر بلا سرش آوردیم که دیگه باید تشییع جنازهاش کنیم.
آقایی با اخم پرسید: چقد پول توشه؟
نوجوانانی که نه آنها در باغ ما بودند و نه ما در باغ آنها، با روزنامه موشک میساختند و دغدغههای ما را در باغ خودشان هوا میکردند!
برخی شهروندان ناراضی بودند و میگفتند: ما نه کارخونه داریم و نه سرمایه داریم برید به اونایی که باعث و بانی هستند بگید و…
بیشتر مردم به فریادهای ما بیاعتنا بودند! با توجه به سنوسال مسافران مترو از ترفندهای مختلفی برای جلب توجهشان استفاده میکردیم.
برای افراد سن بالا: آقایون، خانمها لطفا بیاعتنا رد نشید، همه ما مسئولیم. ناگهان چند نفر میایستادند و حتی بر میگشتند روزنامه میگرفتند.
برای نوجوانان و جوانها: این روزنامه محیط زیستی نه دندون دارد و نه گاز میگیره، از تلگرام هم بهتره یا میگفتیم: چند دقیقه از دنیای مجازی خارج بشید و یه روزنامه واقعی بخونید! آنها هم میخندیدند و روزنامه را میگرفتند.
سر صحبت را با برخی با سلام و احوال پرسی باز میکردیم و آن ها مجبور میشدند چند لحظهای صبر کنند.
اما برخی از دور با گاردی همراه با اخم و خشم میآمدند که ما دیگر جرات حرف زدن به ایشان را نداشته باشیم و فقط رد شوند و بروند.
به نوعی در ایستگاه مترو تجریش، مردمی با تفاوتهای رفتاری را دیدیم که فقط به آرامی از کنار هم عبور میکردند. اما این جامعه نیاز به مطالعه دارد، نیاز به دیده شدن و شنیده شدن دارد. تا زمانی که من به عنوان کنشگر محیط زیست در میان مردم نباشم، درد و دلهایشان را نشنوم و حتی اخمهایشان را نبینم، نمیتوانم نسخه فرهنگی و اجتماعی برای حل مسائل محیط زیستی بنویسم؛ بر عکس برخی از کنشگران محیط زیست به فضای مجازی اکتفا میکنند و نسخههای آنچنانی برای محیط زیست مینویسند.
لذا مسائل جامعه امروز ما با مفروضات دانشگاهی کنشگران مجازی حل نمیشود. به معنای دیگر جامعه ما با نظریههای فرهنگی و اجتماعی غربی که برخواسته از شرایط خاص فرهنگی و اجتماعی غرب است، بیگانه است. ما نیاز به مطالعه دقیق و عمیق اقشار مختلف جامعه داریم وگرنه هرکس پشت پنجره چند اینچی گوشی خودش ناجی زمین است.
پایان پیام