گلونی

عارضه‌ی ه و کسره، نزدیک‌تر از رگ گردن به شما

عارضه‌ی ه و کسره از رگ گردن به شما نزدیک‌تر است، حتا اگر در نشر معتبر «مرکز» باشید!
خوابگرد، آرش اخوت: عارضه‌ی ناجورِ استفاده از ه به‌جای کسره‌ی نسبت را همه می‌شناسیم که چندی‌ست، از وقتِ شیوعِ چت و فارگلیسی‌نویسی و کتاب نخواندن و این‌ها، متأسفانه در به‌اصطلاح فارسی‌نویسیِ بسیاری از هم‌وطنانِ کمی تا قسمتی محترم، رواج غریبی یافته است.
مثلاً به‌جای این که بنویسند: «این مداد مال من است»، می‌نویسند: «این مداد ماله من است»! من این نمونه‌های فراوان را از پیامک‌های دوستان تا بیلبوردهای شهرداری تا بعضی کتاب‌ها حتا، بارها دیده‌ام. و البته در این‌میان، زیرنویس‌های به‌اصطلاح فارسیِ فیلم‌ها هم که بیداد می‌کنند.
این بود و بود و هست البته، تا تازگی با عارضه‌ی معکوسِ این عارضه‌ی شایع، به‌کرات مواجه می‌شوم؛ یعنی حذفِ ه به‌جای «است» در نوشتارِ محاوره‌ای. مثلاً به‌جای این که بنویسند: عیده (یعنی عید است) می‌نویسند «عید ِ»!
داستان وقتی غم‌انگیزتر شد که نمونه‌های متعدد از این متاعِ نوظهور را در کتابی از ناشری معتبر می‌بینم: کتابِ «خانه‌ی خاموش» از اورهان پاموک، ترجمه‌ی سارا مصطفی‌پور، نشرِ مرکز٫ جالب این است که در شناسنامه‌ی کتاب، زیرِ نامِ مترجم، مرقوم فرموده‌اند: «ویرایش: تحریریه‌ی نشر مرکز»!
چند نمونه از این‌دست، در کتابِ «خانه‌ی خاموش»:
«همه خوابن، شرق تو خوابِ» ص ۱۲۷
«این جا منزل آقای فرهادِ» ص ۱۲۳
«این نرِ یا ماده؟» ص ۹۷
«حدوداً شش و ربع ِ مادربزرگ.» ص ۱۰۸
«فکر می‌کنی دو سالِ با کدوم پول داریم زندگی می‌کنیم؟» ص ۱۰۹

پایان پیام

خروج از نسخه موبایل