کلیشهای به نام لر متهم
پایگاه خبری گلونی، ظهیر بهرامی: بنده اهل خرمآبادم و در یکی از شهرهای ایران که اتفاقا مثل شهر من کوچک نیست دانشجو هستم.
روزی همراه دو نفر از دوستام که اتفاقا لر هم هستند با مسول خوابگاه هم صحبت شدیم [و البته ایشان مطلع نبود که ما لریم] و بحث به بعضی از رفتارهای ناپسند دانشجویان کشیده شد و شکوههای ایشان که البته به حق هم بود. البته ذکر کردند در بین دانشجویان افرادی هم هستند که شایسته رفتار میکنند و حتی یک نفر را هم مثال زد و از رفتارهای مناسبش چند مورد ذکر کرد و در آخر گفت: «اتفاقا لر هم هست.» یعنی با اینکه که از محاسن فردی صحبت درمیان بود انگار باز هم یک نقطه ضعف به اسم لر بودن داشت.
یک روز به همراه همکلاسیها از خیابانی میگذشتیم و به تقاطعی رسیدیم که چراغ راهنما داشت و در آن لحظه برای عبور ما قرمز بود و من مطابق معمول منتظر سبز شدن چراغ ماندم ولی دوستان صدای من را که گفتم منتظر بمانند نشنیده و با خیال راحت از لابلای خودروها گذشتند و وقتی به سمت مقابل رسیدند با غیبت من مواجه شدند. نکته جالب برای من برخورد بعد از آن بود که انگار کار من غیر عادی بوده و رفتار آنها عادی. با این حال این منم که متهمم به لر بودن. راستش را بخواهید اولین بار که زیر یک پل در شهرم را نرده زدند با خودم گفتم ما چقدر باید بیفرهنگ باشیم که برای هدایتمان به عبور از پل راه خیابان مسدود شود. البته پلههای نامناسب هم شاید مزید بر علت بود.
باری در شهر کذایی که اکنون هستم افرادی را میبینم که از پلهای عابری که به پله برقی مجهز هستند استفاده نمیکنند و خطر عبور از خیابان و سختی گذر از لابلای نردههای زیر پل را به جان میخرند. با این حال هنوز منم که لرم. قصد ندارم رفتار نامناسب دیگران را دلیلی بر تبرئه خودم بدانم ولی من متهمم.
خوابگاهی که در آن ساکن هستم در کنار پل یک زیرگذر قرار دارد. با اتوبوس عازم شهر کذایی بودم و نیمههای شب رسیدم. اتوبوس نمیتوانست کنار زیر گذر نگه دارد و به ناچار از زیرگذر عبور کرد و من را در انتهای زیر گذر پیاده کرد و باید حدود ۴۰-۵۰ متر را پیاده برمی گشتم تا به خوابگاه برسم. در این میان با سیل رانندگان تاکسیهای دربستی مواجه بودم که قصد داشتند مرا به مقصد برسانند و من هم که انگار در آن وقت شب بازیام گرفته بود آدرس خوابگاه را گفتم و قیمت را پرسیدم که پیشنهاد راننده ده هزار تومان بود و وقتی اعتراض کردم همکاران دیگرش را قاضی قرار داد و همه نظرش را تایید کردند و حتی بعضیها برای اینکه پیاز داغش را بیشتر کنند گفتند راننده محترم برای این مسیر قیمت کمی پیشنهاد داده. باری قدم زنان آن مسیر کوتاه را طی کردم و در طول مسیر به این فکر میکردم که اگر این برخورد در شهر خودم اتفاق افتاده بود چگونه قضاوت میشد و باز هم من متهم بودم که لرم.
روزانه اتفاقاتی از این دست زیاد میافتد که ناخودآگاه باعث میشود مقایسهای بین شهر خودم و بقیه جاها داشته باشم. لازم به ذکر است که قصد من از نوشتن این چند سطر مبرا کردن خودم و همشهریانم از هر گونه رفتار نامناسب نیست بلکه مقصودم تلنگری است که در قضاوت، نه فقط نسبت به منِ لر که همه نوع قضاوت جانب انصاف را رعایت کنیم. قطعا مسافرانی که در این ایام از شهر و استان من بازدید میکنند با من هم عقیده خواهند شد و در این صورت انتظار من این است که در این محکمه اگر وکیل مدافعم نباشند به عنوان شاهد گفتههایم را تایید کنند.
پایان پیام
در همین رابطه بخوانید: به لرها چه ربطی دارد؟
عکس این یادداشت تزئینی است
کد خبر : 14970 ساعت خبر : 2:01 ق.ظ