پایگاه خبری گلونی، کرمرضا تاجمهر: فکر میکنم حالا دیگر وقتاش رسیده باشد با صراحت بگوییم که روزنامهنگاری و خبرنگاری حرفهای در لرستان مُرده و حتی دیگر از آن تکوتوک جرقههای بیدار هم خبری نیست.
هر کس مخالف این موضع است و فکر میکند هنوز به اینجا نرسیدهایم، یک نشریه یا خبرگزاری مستقل، بیطرف، بیغرض و حرفهای معرفی کند تا ما هم دلمان به وجودش گرم شود و با امیدواری بیشتری روزهای آینده را به انتظار بنشینیم.
دلایل و عوامل گوناگونی باعث گردیده امروز به اینجا برسیم و در چنین شرایطی باشیم که پرداختن تحلیلی به آنها زمان و مجال دیگری میطلبد و در جای خودش قابل بررسی است. اما به صورت کلی شاید بتوان سه دلیل عمده را در شکلگیری وضعیت امروز مطبوعات و خبرگزاریهای لرستان برشمرد: به هر حال نسبت به تمام دوران گذشته، دنیا در حال تجربهی شرایط کاملا تازه و متفاوتی است و این شرایط لحظه به لحظه در حال دگرگونی است. ابزارهای اطلاعرسانی به یکباره پوست انداختهاند و مطبوعهی کاغذی زودتر از آنچه فکرش را بکنیم به نوستالژی تبدیل میشود. صد البته ضرورت استمرار فعالیت در این حوزه(مطبوعات) شناخت ابزار جدید و بکارگیری آن است. در همین راستا روزنامههای معروف دنیا یکی پس از دیگری انتشار نسخهی کاغذی خود را متوقف میکنند و در واقع برای تداوم فعالیت، خودشان را بر اساس ابزارهای امروزی بهروز میکنند. در این راستا اما هنوز در کشور ما اتفاق خاصی نیفتاده است.
سرنوشت محتوم روزنامهها
آخرین نشریهای که بهدلیل کاهش شدید فروشاش مجبور شد انتشار نسخه چاپی خود را متوقف کند، روزنامه بریتانیایی «ایندیپندنت» بود که از تاریخ ۷ فروردین ۱۳۹۵ به شکل دیجیتالی منتشر میشود. اِوگنی لبدوف که از سال ۲۰۱۰ مالک ایندیپندنت است در نامهای خطاب به کارمندان این روزنامه اعلام کرد: «صنعت مطبوعات در حال تغییر است و این تغییر توسط خوانندگان آغاز شده است. آنها به ما نشان میدهند که آینده مطبوعات در دیجیتالی شدن آنهاست.»
به هر حال دیر یا زود در کشور ما و در استان ما هم این اتفاق میافتد و طبیعتا آنان که هوشمندانه عمل کنند میتوانند جایگاه بهتری داشته باشند. از سوی دیگر بالا رفتن هزینههای انتشار کاغذی در سالهای اخیر باعث گردیده مطبوعات با چالشهای جدی مواجه شوند و برای اینکه بتوانند به فعالیتشان ادامه بدهند، توجه ویژهای به بخش آگهیهایشان داشته باشند و همین، آغاز مسیر تازهای بود که این پرسش را به وجود آورد: اصولا چرا یک نشریه باید به تداوم فعالیت “تحت هر شرایطی” اصرار داشته باشد و در این مسیر تن به چیزهایی بدهد که با اهداف اصیل و ذاتی این حوزه در تضاد و تناقض باشد؟!
شاید عمدهترین دلیل این امر، چربش نگاه اقتصادی در ادارهی بسیاری از مطبوعات باشد و چربش آن بر فعالیت فرهنگی اجتماعی که دلیل ذاتی شکلگیری مطبوعات است. واقعیت این است که دفتر یک نشریه، بنگاه اقتصادی نیست؛ اگرچه فعالیت اقتصادی تعریفشده هم در آن اتفاق میافتد، ولی حجم آن به اندازهای نیست که بتوان آن را “درآمدزا” و اقتصادی و به صرفه دانست. در واقع این فعالیت اقتصادی به عنوان پشتوانهی کار فرهنگی و با هدف تامین پارهای از هزینههای انتشار صورت میگیرد و به هیچ عنوان محور و هدف اصلی فعالیت یک نشریه نیست.
به فکر جیب خود
در لرستان اما این خطوط، محو و برچیده شده و هدف اصلی رنگ باخته است. واقعیت این است که دفاتر نشریات این استان دیگر فرهنگی نبوده و بیشتر اقتصادی هستند. البته عواملی باعث گردیده در این جدال سهم هر کدام به اندازهای خاص باشد و در همین راستا رتبهبندی خاصی وجود داشته باشد. شاید تصورش هم برایمان دشوار باشد اگر بدانیم یکی از نشریاتی که در همین استان منتشر میشود، به صورت میانگین درآمد روزانهای بالغ بر یک میلیون تومان داشته باشد(!).
بنابراین نه تنها فعالان عرصهی مطبوعات از اهداف اصلی و ذاتی خود فاصله گرفتهاند، بلکه شرایط به گونهای پیش رفته که از این بستر استفادهی شخصی و البته ابزاری میشود. “شخصی” از آن جهت که در حال حاضر عمده پرسنل شاغل در بسیاری از نشریات اعضای خانوادهی صاحب امتیاز و مدیرمسئول هستند. البته در بیشتر موارد فقط نام آنها در شناسنامه و زیر عنوان مطالب هست و مدیرمسئول به دنبال دست و پا کردن سابقهای فرهنگی برای اطرافیانش است و این افراد کمترین شناختی از کار مطبوعاتی ندارند و حتی در دفتر نشریه حضور هم ندارند، اما نام آنها در فهرست خبرنگاران و فعالان مطبوعاتی است و از امتیازات آن استفاده میکنند. بارها اعلام کردهام که اثبات این مدعا به هیچ عنوان دشوار نیست.
از سوی دیگر، ادارهی ارشاد هم با افزودن مداوم به تعداد مجوزها به این هرج و مرج دامن میزند چون اهداف دیگری را دنبال میکند. از طرفی میتواند سرش را بالا بگیرد و آمار کمّی(تعداد بالای مجوزهای صادر شده) بدهد و از سوی دیگر خیالش از بابت محتوای این نشریات هم راحت باشد، چون دستکم این بنگاهها آنقدر مشکل و مشغله خواهند داشت که از پیگیری وظایف ذاتیشان باز میمانند و دردسر آفرین نخواهند بود. در همین زمینه کافی است هم به تعداد مجوزهای صادره نگاهی بیندازیم و هم کیفیت انتشار آنها تا متوجه مطالب یکسان، خنثی و تکراری آنها شویم که عموما ربطی به استان حوزهی انتشارشان ندارد و فاصلهدار با آنچه که هدفگذاری منطقی برای چنین نشریاتی عنوان شده است.
پنهانکاری
در واقع اگر در مورد وضعیت امروز نشریات لرستان اصطلاح “روابطعمومیهای پنهان” را به کار ببریم، پُر بیراه نیست(!)؛ چرا که آنها به این مساله تن دادهاند که در قبال دریافت آگهی، تبدیل به بولتنهای دولتی شوند؛ بولتنهایی خنثی و بیکاربرد که بیشباهت به آنچه روابطعمومیهای ادارات منتشر میکنند، نیست و در همان راستاست.
از سوی دیگر از آنجا که به اندازهی نشریات استان، نیروی آموزشدیده وجود ندارد و نه از سوی ارشاد نه از طرف خودِ اهالی مطبوعات تمایلی به آموزش وجود ندارد، درب دفاتر نشریات ناگزیر به روی حجم قابل توجهی از نیروهای آموزش ندیده باز شده و چالش دیگری ایجاد کرده است. یک لحظه به یاد بیاورید که در شرایط عادی و معمول، ذات یک نشریه و ضرورت وجودیاش در چه مسائلی است و چه وظایف سنگینی برایش در نظر گرفته شده است؛ اینجاست که متوجه انحراف بزرگ در این حوزه میشویم.
پرسش صادقانه
حالا وقتاش رسیده با طرح این پرسش صادقانه که: در حال حاضر کارایی مطبوعات لرستان چیست؟ به دنبال یافتن پاسخی منطقی باشیم و بر اساس آن، دست به اصلاح ساختار بزنیم. تنها مطالعهی یک شماره از تمام نشریاتی که در حال حاضر منتشر میشوند، حقیقت تلخی را برملا میکند. حقیقت تلخی که اساساش بر پایهی مفاهیمی چون: “بیتفاوتی”، “خنثی بودن”، “تملق”، “غرضورزی”، “بیسوادی” و… میباشد.
واقعیت این است که چنین مطبوعاتی هرگز نمیتوانند چشم و گوش بیدار جامعه تلقی شوند، که خود عمیقتر به خواب رفتهاند و راهشان به ترکستان است و تصورم بر این است که نبودنشان، بهتر از بودنشان میباشد.
پایان پیام
شما (گلونی)
اگه قسم خوردی از این قماش نیستی همه حرفها را قبول دارم.
چرا دوست دارید نقش انسانهای پاک را بازی کنید.