گلونی

عدالت باشد تا بتوانیم بخندانیم

افتتاحیه نگارستان طنز ۱۲àG-%@ƍÏ!U

نگارستان طنز با هدف شکل‌گیری اتاق‌های فکر برای برنامه‌ریزی و بسترسازی نگاه شاد به شهر تهران و شادابی مردم این شهر در بوستان گفت‌وگو افتتاح شد.

به گزارش پایگاه خبری گلونی، علی‌رضا خمسه در این آیین افتتاح گفت: من تصورم این است که این مفهوم کلی که جایش خالی است، مخصوصا در زندگی شهری ما، نشاط و شادی است و بد نیست لحظات کوتاهی درباره‌اش حرف بزنم. می‌گوییم جامعه سالم، جامعه‌ای است فاصله دار با فرسنگ‌ها دوری از عبوس بودن و ناامیدبودن. جامعه سالم، جامعه باطراوت و بانشاطی است. حالا چه باید کرد که جامعه به این مرحله برسد؟ طبعا قبل از این‌که طنزپردازها وارد شوند، قبل از این‌که کمدین‌ها وارد شوند، باید برنامه‌های اجتماعی، اقتصادی و برنامه‌های شهری داد؛ برنامه‌هایی که زندگی‌مان را از این بن‌بست روزمرگی نجات بدهد. تا آن موقع کار طنزپردازها خیلی سخت است. کار کمدین‌ها خیلی سخت است، چون به هر حال یک عدالت اجتماعی باید حاکم باشد تا بعد بتوانیم ما یک جوک بگوییم و مردم بخندند. باید یک دولت اقتصادی صورت گرفته باشد، تحقق پیدا کرده باشد تا بعد ما به عنوان کمدین بتوانیم یک برنامه کمدی کار کنیم، وگرنه می‌شود ملتی که سخت می‌خندد و راحت گریه می‌کند؛ این شاید درست‌ترین توصیف باشد از خلأ و غیبت عدالت، حالا در هر عرصه‌ای. تا آن موقع خب کار کمدین‌ها سخت‌تر است، کار طنزپردازها سخت است و ما را هم معمولا به دلیل همین دشواری‌ها با هم اشتباه می‌گیرند، یعنی به قول شما می‌گویید که یک طنزپردازی جایی نشسته، می‌گویند که حالا یک جوکی بگو. خدا رحمت کند آقای کیومرث صابری فومنی را که آقای امینی نقل کرد به او گفته‌اند که تا ایشان این‌جا تشریف دارند، یک چیزی بگویند که ما بخندیم.

خب جامعه به هر حال به آن شکل صحیح خودش نرسیده، خیلی‌ها به من اشتباهی می‌گویند طنزپرداز، من کمدینم. حالا چه فرقی دارد کمدی با طنز، شما بهتر می‌دانید. جای آقای زرویی هم واقعا خالی است که حسابی از خجالت این قضیه درآمده است. در کتاب‌هایش راجع به این نوشته که طنز چیست، کمدی چیست، هجو چیست و… ولی در همه این شاخه‌های مختلف کمدی و طنز یک وجه اشتراک وجود دارد و آن هم این است که به هر حال باید ایجاد خنده کند، یعنی چه موقعی که شما داری کمدی کار می‌کنی، چه موقعی که یک مطلبی را به صورت طنز داری ارائه می‌کنی، چه موقعی که کاریکاتور داری ارائه می‌کنی، اگر دیدی هیچ لبخندی در مخاطب ایجاد نکرده، بدان که کارت ناموفق است. ما معمولا وقتی کارمان ناموفق است، از یک واژه من درآوردی استفاده می‌کنیم. مثلا یک کمدی‌هایی کار می‌کنیم در تلویزیون یا روی صحنه، بعد می‌گویند چرا ما نخندیدیم؟ می‌گوییم برای این‌که شما شعور ندارید، این فاخر بود. کمدی فاخر یعنی کمدی شیر بی‌یال و دم، یعنی چیزی که نه من فهمیدم و نه آن فهمید. واقعیت ندارد، واقعیت این است که ما بیشتر از ۴۰ زیرمجموعه داریم برای کمدی. شناخته شده و کتاب داریم راجع به این قضیه. و هر کدام از این‌ها وجه اشتراکش با بقیه در این است که به هر حال شما را می‌خنداند، منتها یکی شما را می‌خنداند که خندانده باشد، یکی شما را می‌خنداند که به فکر فرو ببرد، یعنی مجموعه‌ای که به هر حال شما را می‌خنداند و صاحب این اندیشه است، به طنز نزدیک‌تر می‌شود؛ تا کمدی‌های بزن و بکوب که صرفا می‌خواهند بخندانند.

بنابراین چه طنزپرداز باشیم و چه کمدین، اگر می‌خواهیم موفق باشیم، به نظر من بهترین راه، کسب تجربه‌های متفاوت و متعدد و فراوان است برای رسیدن به آنجایی که با هر قلمی که روی کاغذ می‌گذاریم و هر حرکتی که انجام می‌دهیم، تماشاگرمان بخندد. امیدوارم که این حرکتی که آقای دکتر گیل‌آبادی و همکارانشان در این مجموعه آغاز کردند، این ادامه پیدا کند، به گونه‌ای که جای خالی طنز، جای خالی کمدی یا به تعبیر کلی‌تر، جای خالی خنده و نشاط در زندگی شهری ما دیده بشود و بعد برایش راه چاره جست‌وجو شود.

پایان پیام

خروج از نسخه موبایل