پایگاه خبری گلونی، نگار فیضآبادی: بعضی واژهها هستند که هر چقدر هم که بگردیم ترجمهشان را در لغتنامه دهخدا پیدا نخواهیم کرد. مثلا همین کلمه «فوقسالمندی». خدا وکیلی خیلی کلمه باکلاسی است. البته این عبارت، اختراع ما نیست. چون در خبرها آمده است: «رشد ۲۲ درصدی سالخوردگی در ۴۵ سال اخیر در ایران، باعث شده تا تعداد سالمندان تا چند دهه دیگر به اندازهای برسد که دیگر دوره سالمندی را رد کرده و به فوقسالمندی برسد.»
خب اگر وجه مثبت قضیه را ببینید متوجه میشوید اینکه «بالاترین سرعت موج سالمندی به ایران اختصاص دارد» برای ما نوعی افتخار هم به حساب میاید چون ناشی از امید به زندگی ماست. یعنی شما جوانی را در نظر بگیرید که جویای کار است. یعنی از بس دنبال کار است که همین الان هم شاغل به حساب میاید. یعنی شما همزمان می توانید به آگهی نیازمندیها زنگ بزنید و سرِکار هم باشید. فقط بیحقوق و مزایا.
البته جوان مذکور، امیدوار هم است. امید به یافتن شغل، همسر مورد نظر که متاسفانه فعلا در دسترس نیست و قاعدتا چند تا بچه شیرین زبان. ولی خب پروسه امیدورزی، کمی طولانی است و در نهایت میشود همان که مسئولان گفتهاند: «اگر به همین وضع پیش برویم تا سه دهه آینده تعداد سالمندان، دو برابر میشود.»
همچنان مثبتاندیش بمانید چون تا ۳۰ سال آینده ما توانستهایم مدرک دکترای سالمندی خود را هم بگیریم. به قول شاعر: موی سپید را فلکم رایگان نداد/ این رشته را به نقد مدرک فوقسالمندی خریده ام!
باز اگر مثبت فکر کنید متوجه میشوید این سرعت موج بالا در رتبه سالمندی ما در جهان، نشان از مقاومت ما هم دارد. شما حساب کن روغن پالم بود، امراض مختلف و آن هشت سال به یادماندنی بود، آب و هوای آلوده و… را هم بزنید تنگش، بعد ما هنوز هستیم. آیا این نشانه مقاومت ما نیست؟ پس کجایند پرایدها؟ اما اگر بخواهید به جنبه منفی ماجرا نگاه کنید. جنبه منفی ندارد خب. بیخودی زود نزنید پوستتان چروک میافتد.
در پایان از مسئولان میخواهیم به ابراز نگرانی خود که آن هم در خبرها آمده است ادامه دهند و کاری به کار ما نداشته باشند چون ما سرمان شلوغ است و داریم خودمان را برای کنکور فوق دکترای سالمندی آماده می کنیم.
اگر آن موقع، آب، خاک، هوای تمیز و امکانات هم نبود اشکال ندارد. چون ما با این حد از مقاومت به خودکفایی خواهیم رسید و پایش بیفتد فتوسنتز هم خواهیم کرد.
پایان پیام