رسم‌‌های خرم‌آبادی‌ در رمضان

به گزارش پایگاه خبری گلونی، سیدفرید قاسمی در کتاب سرگذشت خرم‌آباد درباره مناسک و آداب ماه رمضان در این شهر آورده است:

دهه پایانی ماه شعبان مومنان خرم‌آباد مقدمه برپایی آداب ماه مبارک رمضان را تدارک می‌دیدند. خاک‌زدایی، گردگیری خانه‌ها به همراه فرش‌شویی، غبارروبی و عطرافشانی مسجد محل، خرید مواد غذایی مورد نیاز و مسافرت‌های ضروری خود را به انجام می‌رساندند.

در خرم‌آباد به ماه رمضان، ماه روزه می‌گفتند. بعضی کسبه نیز محل کسب خود را برای این ماه آماده‌سازی می‌کردند. به عنوان مثال بیشتر کبابی‌ها در این ماه برای افطار و سحر هلیم/حلیم می‌پختند. شیرینی‌فروش‌ها در کارگاه‌های خود تغییرهایی می‌دادند. وسایل و ابزار مورد نیاز برای پخت زولبیا و بامیه را دم دست خود می‌گذاردند. آش‌پزان نیز همین‌طور… واردات پشمک بیشتر می‌شد و چیدمان شیرینی‌فروش‌ها شکل دیگری پیدا می‌کرد. در این ماه تخمه و نقل و … مشتری نداشت.

شهربانی هفته‌ی پایانی منتهی به ماه رمضان اطلاعیه‌ای بر درودیوار شهر می‌چسباند و دستورهایی برای فروشندگان مواد غذایی صادر می‌کرد مبنی بر اینکه ساندویچ‌فروش‌ها، چلوکبابی‌ها، قهوه‌خانه‌ها موظفند با پوشش شیشه‌های محل کسب خود از تظاهر به روزه‌خواری جلوگیری کنند. افرادی که روزه‌دار نبودند به راحتی با ورود به اغذیه‌فروشی‌ها مثل دیگر ماه‌های سال غذا می‌خوردند. شیشه‌ها اما با کاغذ یا رنگ‌آمیزی استتار شده بود و روزه‌خواران و رهگذران همدیگر را نمی‌دیدند.

بعضی از دینداران دو سه روز پایانی ماه شعبان را روزه می‌گرفتند و به پیشواز ماه رمضان یا به سخن بومی‌ها « وِنِها / پیشاپیش» می‌رفتند. برخی نیز شب اول ماه نیت می‌کردند و پس از دعا از خدا می‌خواستند که صحت و سلامت یک‌ماه روزه‌داری را پیدا کنند.

سحر در خرم‌آباد آداب مختص خود را داشت. کهنسالان می‌گفتند که در گذشته به امید بانگ خروس نمی‌ماندیم. در زمان نبود ساعت و رادیو، سرنانوازان و دهل‌نوازان در محله‌ها آهنگی به‌نام سحری می‌نواختند. بعضی از خطیبان ساکن محله نیز برای سحرخوانی به پشت‌بام می‌رفتند و پس از حمد و ثنای الهی به دعاگویی و مناجات‌خوانی می‌پرداختند. افرادی نیز به‌وسیله کوبه‌ی در خانه، بانگ بر پشت‌بام و مشت‌زنی بر دیوار خود را موظف می‌دیدند بستگان، همسایگان و سایر اهل کوی و برزنی که سکونت داشتند را بیدار کنند تا روزه‌داران بتوانند فرصت کافی برای سحری‌خوردن داشته باشند. شماری اعتقادات خاص خود را داشتند. زمانی که از آن افراد می‌‌پرسیدند که چگونه از خواب بیدار می‌شوید می‌گفتند که «من به بالش خود می‌گویم ای بالشت مدیونی اگر مرا بیدار نکنی» / «ای بالشت مدیونی ار منه بیار نکی».

بیشتر روزه‌داران در انتخاب غذاهای سحر دقت داشتند و خوراکی‌هایی که سبب تشنگی و دل‌ضعفه می‌شد نمی‌خوردند. بعضی هم اینگونه مراعات‌ها را نداشتند. زمان سحر و آستانه افطار، رفت‌و‌آمدها در خیابان‌ها و کوچه‌های شهر بیشتر می‌شد و جوانان قابلمه به‌د‌ست به سوی هلیم‌فروشان روان بودند. هلیم مش محمود (خیابان سوم اسفند) و مش حسن (خیابان سعدی) در پیرامون محله ما هواخواهان بیشتری داشت. افطار و سحر محل کسب‌و‌کار هلیم‌فروشان شلوغ می‌شد و عطر آمیختگی هلیم، دارچین و شکر در فضا می‌پیچید. در هر کوی یکی دو تن به عنوان مؤذن به پشت‌بام می‌رفتند و اذان می‌گفتند. بعد از آنکه مسجدها بلندگودار شدند و اذان از بلندگوهای مسجد و رادیو پخش می‌شد باز هم عده‌ای گویی نذر داشتند و بر پشت‌بام اذان می‌خواندند. با وجود آنکه رادیو در بیشتر خانه‌ها وجود داشت، اما ارتشی‌ها به سنت سال‌های پیش از ورود رادیو، با شلیک توپ برفراز قلعه فلک‌الا‌فلاک و پاسنگر پایان سحری‌خوری و زمان افطار و روزه‌گشایی را اعلام می‌کردند.

بعضی پیش‌نمازهای خرم‌آباد که نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا را در مسجد می‌خواندند، در ماه رمضان برای نماز صبح جماعت برپا می‌کردند. نماز ظهر در مسجدها باشکوه‌تر از یازده ماه دیگر سال برگزار می‌شد و پس از دعا، وعاظ به منبر می‌رفتند. ماه رمضان یکی دو واعظ را برای یک دهه از قم به خرم‌آباد می‌فرستادند و یا به‌وسیله گردانندگان حوزه علمیه کمالیه دعوت می‌شدند.

گاهی اوقات جمعی و یا فردی بانی می‌شد و یک خطیب نامور را برای یک دهه سخنرانی دعوت می‌کرد. نماز و دعا و سخنرانی گاه حدود دو سه ساعت به‌‌طول می‌انجامید. افرادی مسجد را ترک می‌کردند اما گروه‌هایی از مردم در مسجد می‌خوابیدند و عده‌ای به تنهایی و یا با جمع قرآن می‌خواندند. بیشتر قرآن‌خوان‌ها سعی داشتند روزانه به میزان معینی قرآن بخوانند تا در ظرف یک‌ماه رمضان یک‌دوره قرآن را خوانده باشند. بی‌سوادان برای ثواب خود و یا شادی روح درگذشتگانشان «یک‌دوره ختم قرآن» را با پرداخت پول که هدیه نام داشت، می‌خریدند. جلسه‌های قرائت قرآن زنان خانه‌دار نیز در ماه مبارک رمضان صبح‌ها در خانه‌ی یک بانی و یا گردشی در خانه‌های اعضای جلسه برگزار می‌شد. به بانوان این‌گونه مجالس «خانم جلسه‌ای» می‌گفتند.

طعام به دیگران از ویژگی‌های ماه رمضان بود که بیشتر سفره در خانه طعام‌دهنده گسترده می‌شد و بعضی نیز در مسجدها افطاری می‌دادند. بیشتر روزه‌داران با آب گرم / «آوداغ» روزه‌گشایی / «افطار وازکرده» را به انجام می‌رساندند. بعضی نیز خرما و چای را ترجیح می‌دادند. بعض افطار را مثل وعده صبحانه و برخی نهار و شام می‌دانستند. سحری‌خوری و روزه‌گشایی بنا بر فقر و غنای مالی تفاوت داشت.

بعضی از متمکنین با پرداخت پول به امین، بانی خیر خرید روغن، برنج، شکر، چای، قند، حبوبات و… می‌شدند و شبانه، پس از وزن‌کشی و بسته‌بندی به در خانه‌های مستمندان شهر می‌بردند. این سنت حسنه‌ِی گهگاهی، در زمان اقامت آیت‌الله سید اسدالله مدنی دهخوارقانی / آذرشهری، سامان بیشتری گرفت و به ۱۲ ماه سال تعمیم پیدا کرد.

پس از افطار در بیشتر مسجدها سخرانی برقرار بود. حمام‌ها و زورخانه‌ها نیز رونق شبانه داشتند. دیدوبازدیدهای خانوادگی و همسایگی نیز بیشتر می‌شد و میزبانان از مهمانان پذیرایی می‌کردند و بنا بر ذوق و سلیقه‌ای که داشتند وسایل سرگرمی‌شان را فراهم می‌آوردند. لقمه‌سازی پشمک از سرگرمی‌های شبانه نوجوانان بود.

عده‌ای در ماه رمضان به‌ویژه شب‌های جمعه، خرما و حلوا به همسایگان و رهگذران می‌دادند تا برای درگذشتگانشان «فاتحه» / حمد و توحید می‌خواندند.

شب پانزدهم ماه رمضان به‌مناسبت سالروز تولد امام حسن مجتبی (ع) در مسجدها شیرینی به نمازگزاران داده می‌شد و بعضی از کسبه در پیاده‌روی محل کسب خود بر روی چهارپایه شیرینی می‌گذاشتند و یا خود به رهگذران تعارف می‌کردند.

ساعت کار فعال اداره‌ها، بانک‌ها و بازار در ماه رمضان کمتر می‌شد. دیرتر محل کارشان را می‌گشودند و زودتر به تعطیل می‌رساندند. نوزدهم و بیست‌و‌سوم ماه رمضان ساعت‌های اشتغال به‌کار به‌دلیل شب‌بیداری به پایین‌ترین سطح خود می‌رسید و بیست‌یکم ماه رمضان نیز تعطیل عمومی بود و حتی نانوایان پخت نمی‌کردند.

پایان پیام

به نقل از مجموعه خرم‌آباد شناخت، جلد اول، سرگذشت خرم‌آباد – صفحه ۱۱۲۰

کد خبر : 19780 ساعت خبر : 11:39 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=19780
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات