پایگاه خبری گلونی، احسان میرزایی: بدا به حال ما که حتی دیدن عکس جسد آیلان (کودک پناهجوی سوری) در ساحل دریا وجدان ما را بیدار نکرد.
برخی از کنشگران محیطزیست از آن طرف بام افتادهاند؛ یعنی آنقدر که به دنبال دادخواهی از مسائل مختلف جلوی پردیسان تجمع میکنند و در فضای مجازی مطلب مینویسند، دیگر چیزی به عنوان حقوق کودکان را نمیبینند و یا حتی به آن اعتقاد ندارند. البته این گلایه به آن معنا نیست که از فردا صرفاً به حقوق کودکان بپردازیم و از دیگر اصول غافل شویم، خیر. آگاه بودن به حقوق شهروندی، حقوق حیوانات، حقوق کودکان و دیگر موارد از اصلیترین نیازهای یک کنشگر جامعه مدنی است. کنشگران باید بتواند در حوزه تخصصی خود از این اصول بهجا و درست استفاده کرده و چهارچوب کارِ خود را چنان تنظیم کنند که مو لای درزِ آن فعالیت نرود.
برای نمونه، یک کانون محیطزیستی در تهران کودکان را به جمعآوری فیلترسیگار در پارک لاله و بوستان کودک ترغیب و تشویق کرده و گزارش تصویری آن را نیز در فضای مجازی منتشر کرده است. (البته بحث انتشار تصویر کودکان در رسانه ملی و فضای مجازی نیز یکی از موارد نقض حقوق کودکان است)
شما که این یادداشت را میخوانی، آیا به دختر یا پسر خردسالتان اجازه میدهید به فیلتر سیگاری که روی زمین افتاده و حاوی صدها نوع سم مضر است، دست بزند؟
کودکان از بدو تولد تا چندین سال بعد همواره نیازمند توجه ویژه، هدایت، حمایت و راهنمایی والدین خود هستند، به همین دلیل است که والدین وقتی مجبور میشوند کودک خود را در خانه تنها بگذارند، بارها به او تاکید میکنند که سمت وسایل تیز و برنده نروند و با اجاق گاز بازی کند. طبق تعریف سازمانمللمتحد افراد تا ۱۸ سالگی کودک محسوب میشوند، در این دوران نباید از کودک توقع داشت که رفتاری و واکنشهایی مانند بزرگسالان داشته باشند.
امروزه رسانهها برای تأثیرگذاری قطعی بر ذهن مقاوم و غیر قابل نفوذ مخاطبان بزرگسال، از تصویر کودکان بهره میبرند. به کارت ویزیت یا تیزر تبلیغات برخی خیریهها و همینطور به تبلیغات تجاری تلویزیون و به میزان بهرهگیری از کودکان توجه کنید.
این روش تبلیغی با بهرهبرداری منفعتطلبانه از معصومیت و ضعف کودک بیپناه قصد دارد مستقیم بر احساسات مخاطبان تأثیر بگذارد و جای تأسف دارد که چنین روشی امروز در بین سمنهای محیط زیستی رواج پیدا کرده است. در حالی که “حفظ زمین برای آیندگان” اصلیترین شعار کنشگران محیطزیست است، ایشان ناخواسته ادامهدهندهی روشی غیر انسانی هستند و برای رسیدن به هدف خود (حفظ زمین برای آیندگان) حقوق اولیهی کودکان (آیندگان) را زیر پا میگذارند. شوربختانه این کجروی یا برداشت اشتباه امروز وجود دارد و کنشگران محیطزیست و پدران و مادران به آن آگاه نیستند!
اما مسئله جایی بغرنجتر میشود که اگر تا دیروز برای حل هر مسئلهای در جامعه نسخه ”فرهنگسازی” (روشی منسوخ شده در غرب و غیر حقیقی در ایران) تجویز میشد، امروز مُد شده که هر مسئلهای را به ”آموزش کودکان” ربط میدهند. البته تشخیص تا حد زیادی درست است، اما روش درمانی مانند همیشه ”خوددرمانی” است. خوددرمانی در نهایت منجر به حادتر شدن مسئله میشود. دور از جانتان، هر یک از ما خودمان را کارشناس تمام مسائل میدانیم و اصولاً به مشاوره گرفتن از اهل فن اعتقادی نداریم. نگارنده امیدوار است در درجه اول پدر و مادرها و سپس کنشگران محیطزیست و مسئولان حداقل یکبار پیمان جهانی حقوق کودکان را مطالعه کنند. کار سختی است که تعصبات را کنار بگذاریم و کار را به کارشناسان و متخصصان بسپاریم؛ اما این بهترین و تنهاترین راه برای ارائهی آموزشهای استاندارد است. ما موظف هستیم که به کرامت و شخصیت کودکان احترام بگذاریم و برای پایداری و استمرار صلح، امنیت، آرامش و سلامت تصمیم گیران آینده جامعه تلاش کنیم.
پایان پیام