ماجراهای عشق نوجوانی یک نویسنده

یکی از مهمان‌های یازدهمین محفل شعر و موسیقی «اتفاق ترانه»‌ شنبه پنجم تیرماه، چیستا یثربی، نویسنده و کارگردان سینما و تئاتر بود.

به گزارش پایگاه خبری گلونی، وی که در بخشی از برنامه اتفاق ترانه که به معرفی کتاب اختصاص دارد؛ حاضر شده بود، با معرفی کتاب «پستچی» به نویسندگی خودش که به تازگی منتشر شده، توضیحاتی را درباره چگونگی نگارش این کتاب ارائه کرد و گفت: این کتاب،‌ در ابتدا یک داستان چند صفحه‌ای بود و بعد که با استقبال مواجه شد آن را ادامه دادم و درنهایت به این کتاب رسیدم.

یثربی همچنین گفت: ماجرای شروع این داستان که حتماً بسیاری از شما آن را در شبکه‌های اجتماعی خوانده‌اید، از شب تولدم آغاز شد. وقتی احساس کردم چطور باید این شب را سپری کنم و تبریک دوستان و آشنایان جواب‌گوی احساس خاصی که داشتم نبود، تصمیم گرفتم یک داستان کوتاه بنویسم؛ داستان کوتاهی که برگرفته از زندگی شخصی خودم باشد و بدون پرده خاطره اولین عشقی را که داشته‌ام بیان کنم.

این نویسنده ادامه داد: بعد از اینکه این خاطره را نوشتم و با استقبال و البته تعجب و ترس دخترم از انتشار در فضای مجازی روبه‌رو شد، آن را در صفحه اینستاگرام گذاشتم و فردای آن روز به قدری از این خاطره استقبال شده بود که من را وادار به نوشتن بقیه آن کرد.

وی اظهار کرد: این کار برایم ساده نبود، در شرایطی که در کشورمان عادت داریم همه‌چیز را از دیگران پنهان کنیم، اینکه یک نفر بیاید به صادقانه‌ترین شکل ممکن ماجرای عشقی را که داشته بیان کند و آن را در معرض دید دیگران قرار دهد،‌ کار ساده‌ای نیست؛ مخصوصاً این که نویسنده این ماجراهای عاشقانه، زن باشد.

این نویسنده و کارگردان تئاتر ادامه داد: وقتی شروع به نوشتن این کار می‌کردم فکر نمی‌کردم عواقب گسترده‌ای داشته باشد، منتظر بعضی واکنش‌ها بودم ولی نه تا این حد که مورد توجه همه قشرها و همه سنین قرار بگیرد و حتی بعضی افراد به قضاوت من بپردازند. می‌دانستم که بیان کردن واقعیت‌ها همیشه با برخی واکنش‌ها مواجه است؛ با این حال، این ریسک را پذیرفتم؛ ولی حالا می‌دانم که فضای مجازی محدودیت‌های بیشتری دارد و فضای امنی برای حریم خصوصی نیست.

یثربی در عین حال گفت: من سال‌ها فعالیت نویسندگی و کارگردانی تئاتر دارم و اینکه مردم مرا فقط با داستان «پستچی» بشناسند کمی آزاردهنده است. دوست دارم بقیه کارهایی که نوشته‌ام خوانده و مطرح شوند نه اینکه این داستان که ساختار خاصی ندارد و صرفاً بیان خاطره من است اینقدر مطرح شود. اما از سوی دیگر از این خوشحالم که این خاطره باعث شد مردم صرفاً به جای عکس دیدن و عکس گذاشتن آن هم با انواع چهره‌های آرایش‌کرده، مطالعه کنند. این موضوع برای من خوشحال کننده است که این کتاب، آشتی من با مردم و آشتی مردم با کتاب بود.

نویسنده کتاب‌هایی مانند «یک شب دیگر هم بمان سیلویا»، «سرخ سوزان»، «زنی که تابستان گذشته رسید» و … ادامه داد: دوست دارم مردم مرا با کتاب‌هایی که برای ساختار آن‌ها تلاش زیادی کرده‌ام بشناسند، اما کتاب «پستچی» چون از دل برآمده بود، بر دل مردم نشست. خیلی‌ها گفتند من با نوشتن خاطره عشق نوجوانی‌ام، به خودم شلیک کرده‌ام، اما اگر این کار باعث شده باشد مردم بیشتر از گذشته خواندن را جدی بگیرند،‌ من را راضی می‌کند.

پس از پایان حرف‌های چیستا یثربی در یازدهمین برنامه «اتفاق ترانه» درباره لزوم آشنایی و آشتی مردم با کتاب، اسماعیل مسیح گل که از بوشهر تا تهران رکاب زده و به این برنامه رسیده بود، به معرفی طرح «پرواز با کتاب» پرداخت. او که این سفر با دوچرخه را به شهرهای مختلف کشورمان انجام می‌دهد، هدفش را تبلیغی برای ترویج کتاب‌خوانی برشمرد و آرزو کرد این ایرانگردی به مطالعه بیشتر مردم منجر شود.

پایان پیام