به گزارش پایگاه خبری گلونی، یک هکر که نخواست نامش فاش شود در گفتوگویی با گلونی شرکت کرد و برای نخستین بار پرده از چگونگی فعالیت خود برداشت. این گفتوگو را به طور اختصاصی بخوانید:
چطور شد که تصمیم به اینکار گرفتید؟
کنجکاوی و پرسشهای زیاد باعث شد که وارد اینترنت بشم، کمکم ایده ای به فکرم رسید و بعد عملیاتیش کردم. اولش شوخی بود اما وقتی حساب بانکی مردم رو دیدم متوجه اختلافاتی شدم و بعدش با جدیت بیشتری به کارم ادامه دادم.
متوجه چه اختلافاتی شده بودید؟
اطلاعات زیادی از مردم به دستم رسید، اینکه بعضیا حساب میلیاردی داشتن اصلا برام قابل درک نبود، مخصوصا که یکیشون همسن خودم بود. راستی چطور ممکنه یکی که به سنِ من این همه پول داشته باشه؟
حتما پدرش سرِ گنج نشسته؛ چطور به حساب های بانکی افراد نفوذ میکردید؟
من نفوذ نمیکردم، مردم خودشون نفوذ میکردن و اطلاعات رو بهم میدادن.
پس حتما از همه آن افراد شاکی هستی؟
نه، اصلا. من از همشون به خاطر اینکه بهم پول قرض دادن ممنونم. البته میخواستم بعد از اینکه پولدار شدم طلب همه رو پس بدم، اما یهو آن قدر پولم زیاد شد که حساب و کتاب از دستم در رفت. تازه اون موقع بود که فهمیدم یه حسابدار خوب چقدر میتونه مفید باشه.
خانوادهات بعد از این جریانات چی گفتند؟
من شبانهروز تو اتاقم پای اینترنت بودم و اونا فکر میکردن که معتاد شدم، ولی وقتی به جرم دیگهای دستگیرم کردن از اینکه معتاد نبودم خوشحال شدن. ولی خودم بیشتر دوست داشتم معتاد باشم و بعد از ترک اعتیاد برم برنامه ماهعسل.
برای شما هشت سال زندان بریدن، میدانید زندان چطور جایی است؟
شنیدم معمولا افراد با تجربه و موفق تو زندان هستن.
فقط همین؟
تو فیلمها دیدم افراد توی زندان براساس لیاقت و تواناییهاشون فرصت رشد دارن، اگر برم زندان سعی میکنم با توجه به استعدادی که که دارم دکترای زندان رو بگیرم و بیشتر از قبل به جامعه خدمت کنم.
پیامت برای مردم چیه؟
مردم، وقتی به یکی پول قرض میدین برای پسگرفتنش عجله نکنید. همه ما قربانی شرایط موجود هستیم خوبه که همیشه با هم مهربون باشیم؛ شاید یه روز استعداد بچه شما مثل من باشه.
پیامت برای مسئولین چیه؟
مسئولین محترم، من کسی هستم که مثل یه محقق کارکشته، چندین ماه شبانه روزِ نخوابیدم و پای سیستم نشستم، تا این ضعف بزرگ رو مثل یه جراح زبردست از دل جامعه بیرون کشیدم؛ الانم توقع تشویق ندارم، همین که زندانیم نکنید و بگذارید به ادامهی تحقیقاتم بپردازم کافیه.
پایان پیام
نویسنده: احسان میرزایی