فریدون مهرابی: این تئاتر در ارتباط با تماشاگر است
برنامه نقد تئاتر شبکه چهار سیما به بررسی تئاتر سپنج رنج و شکنج فرخنده نوشته محمود استادمحمد پرداخت.
به گزارش پایگاه خبری گلونی شهرام گیلآبادی کارگردان این اثر، فریدون مهرابی یکی از بازیگران به همراه دکتر محمود عزیزی و دکتر تاجبخش فناییان در این برنامه حضور داشتند.
فریدون مهرابی بازیگر اصلی این نمایش درباره کارش در این تئاتر تعاملی گفت: در رابطه با بازیگری اگر بخواهم صحبت کنم یک بخش بداههپردازی و تمرین هست که قبل از تمرین شکل میگیرد و یک بخش تمرین این است که با تماشاگر اتفاق میافتد و امکان دارد آن ایدهپردازی در اجرا تغییر کند. میدانید که تئاتر تعاملی درلحظه به وجود میآید و در تقابل مستقیم با تماشاگر شکل میگیرد و این کنشمندی یک اثری از خودش به جا میگذارد، یک تغییری در او ایجاد شود و مهم نیست تغییر در او ایجاد میشود ولی یک معنایی از این تغییر باید به دست بیاید.
این تغییری است که ما باید به آن نزدیک شویم. رابرت ویلسون یکی از بزرگترین کارگردانهای فوقالعاده معروف تئاتر جهان، زمانی که داشت پرفورمنسش را در «تئاترپراگ» تئاتر بینالمللی تئاتر پراگ اجرا میکرد این تجربه تعاملی را انجام داد. شکلهای متفاوتی زیرمجموعه تئاتر تعاملی نامگذاری میشود. میتواند تبلیغی باشد، میتواند فولکوریک باشد، میتواند تئاتر خبری باشد در آنها شاید شاخصه اصلی در بازیگری وجود نداشته باشد ولی در این شکل بازیگری خیلی مهم است همانطوری که ویلسون از بهترین بازیگر چک استفاده کرد برای اینکه بتواند آن نمایشی را که قرار است صد سال بعد از جنگ را تشریح کند و به نوعی یک طعنهای زده بود به ابزود و با طعنه و کنایه نسبت به جنگ پرداخته بود باید نقطهنظرهای کارگردان را یک بازیگر قهار اجرا میکرد. این کارها بهخاطر رابطه مستقیمی که بازیگر دارد در مرحله اول که ایدهپردازی و در تمرین شکل میگیرد بدون حضور تماشاگر ولی ممکن است در اجرا که تمرین دوم نام دارد شکل ایدهها با برخوردهای متفاوت آدمها تغییر کند، این جذابیت کار ما است.
فریدون مهرابی: این تئاتر در ارتباط با تماشاگر است
مهرابی درباره تفاوتهای اجرا در هر شب این تئاتر گفت: ما در یک مرحله داریم بازی میکنیم، تئاتر بازی میکنیم ولی خاستگاه این تئاتر همین است که به زندگی برسیم. به قول آگوستو بوآل یک جایی در دنیا این بازی تمام میشود و زندگی شکل میگیرد و زندگی شکل و شمایلش به گونهای است که این سختی کار ما است. یک موقعی است که من در نمایشی شخصیتپردازی لازم را برای ارائه آن نقش را دارم و در تقابل با بازیگرهای دیگر از کنشهای متفاوت و میزانس کمک میگیرم. اینجا زمانی که نور وارد صحنه میشود و نمایش به گونهای که در نمایشنامه وجود دارد تمام میشود کار آقای گیلآبادی شکل میگیرد، که در آن لحظه کار من سخت میشود چون هر لحظه در این مواجهه با تماشاگر امکان دارد تغییری شکل بگیرد. برای برخورد آن تغییر که معنا از دست برود و اینجاست که کار برای بازیگر سخت میشود.
مهرابی ادامه داد: این یک کار تیمی است و من یکی از آن اعضا هستم و یکی از آن گروه و عضو کوچکی از آن گروه که الان خیلی از آن بچههای زحمتکش در اینجا حضور ندارند و در نهایت سختی این کار به گردن آقای دکتر بود و تحت فشار بودند. آقای دکتر در تمامی این مدت ما را همگن کردند، ما با سلیقههای بسیار متفاوت و آموزههای متفاوت هر کداممان مشغول کاری بودیم و در تمام این مدت قبل از اینکه شروع به تمرین تئاتر کنیم شروع کردند به آشناکردن ما و بچهها با یکدیگر با روحیات یکدیگر آشنا شدن، واقعیت امر این است که ما گاهی در تمرینات کارهایی را انجام میدادیم که ربط مستقیمی با نمایش نداشت. یکسری تمریناتی بود که دکتر به ما میدادند تا ما با یکدیگر آشنا شویم و یکدیگر را بشناسیم و اصرار داشتند به حرف زدن. فریدون حرف بزن، فریدون بازی نکن، فریدون رابطه برقرار کن، یعنی اینکه تمام سنگینی این بار به دوش خود کارگردان محترم بود و ممنون هستم از اطمینانشون به من و گروه عزیزی که هستند که ما یک تیم هستیم.
اساساً تئاتر تعاملی در جمع شکل میگیرد انحلال فردیت و غایتش رسیدن به همین همدلی و اشتراکآمیز و با هم بودن است. این با هم بودنی که در این تعامل زیبا شکل گرفته است.
پایان پیام