گلونی

فناییان: اوج دیالوگ در این نمایش اتفاق می‌افتد

برنامه نقدتئاتر شبکه چهار سیما به بررسی تئاتر سپنج رنج و شکنج فرخنده نوشته محمود استادمحمد پرداخت. شهرام گیل‌آبادی کارگردان این اثر، فریدون مهرابی یکی از  بازیگران به همراه دکتر محمود عزیزی و دکتر تاجبخش فناییان در این برنامه حضور داشتند.

به گزارش پایگاه خبری گلونی، تاجبخش فناییان در این برنامه گفت: وقتی که وارد سالن می‌شویم می‌بینیم که عده زیادی تماشاگر بر روی زمین نشسته‌اند و خیلی نزدیک به هم. یک دایره بسیار تنگی به عنوان صحنه وجود دارد و بقیه فضا را تماشاگران اشغال کرده‌اند. اینجا آدم احساس می‌کند که تماشاگر یک اصالت ویژه‌ای دارد و یک جور نقش اساسی دارد. یک نقشی که با تئاتر کلاسیک ما که تماشاگر یک طرف نشسته و گروه اجراکننده در طرف دیگر مشغول اجرای کار برای این تماشاگر هستند متفاوت است و نور کم و سایر ماجراها باعث می‌شود که این کار را کاملاً صحنه‌ای کند و دلیلی وجود ندارد که برای تلویزیون یک چنین کاری تعریف بشود.

 یک فلسفه‌ای پشت این کار است که برمی‌گردد به نوع دیالوگ. وقتی به کلمه دیالوگ می‌رسیم لازم است که اندکی در مورد دیالوگ صحبت کنیم.

فناییان افزود: که درون این کار به‌خصوص دیالوگ بین تماشاگر و گروه بازیگران و بین تماشاگر و گروه بازیگران و کارگردان و نمایشنامه‌نویس برقرار می‌شود این‌طوری نیست که دیالوگ بین بازیگران برقرار بشود و تماشاگر مخاطب این دیالوگ‌ها باشند.

این استاد دانشگاه ادامه داد: ما در مونولوگ یک گوینده داریم که می‌بایستی سوال‌ها و پرسش‌های تماشاگر را پاسخ بدهد بدون اینکه تماشاگر سوال و پرسش را به زبان بیاورد. تماشاگر تکلم ندارد اما گوینده حتما با حدس پرسش‌های پیرامون موضوع برای تماشاگر به وجود می‌آید مرتب دارد به این سوال‌ها پاسخ می‌دهد، یعنی مونولوگ به نوعی دیالوگ می‌باشد. چون این گفت‌وگو برقرار می‌شود در حالی که تماشاگر ساکت است، در نمایش‌های کلاسیک ما یک تعدادی بازیگر داریم که به کمک متن و کارگردان با هم ارتباط برقرار می‌کنند و با هم گفت‌وگو می‌کنند. اما باز تماشاگر ساکت است و این تعداد در واقع بازیگران گفتگوهایشان باز به سوال‌های ذهنی تماشاگران بازمی‌گردد. درست مثل همان مونولوگ در واقع اینجا هم می‌توان گفت که این دیالوگ‌گویی صحنه به نوعی مونولوگ می‌باشد چون تماشاگر ساکت است حالا به یک شکل جدید می‌رسیم. همان‌طور که شما گفتید چون کار نو، جدید و بدیعی است و ما تقریبا غافلگیر می‌شویم. این شکل جدید را البته آقای گیل‌آبادی ابداع نکردند ولی باز به خوبی از آن پیروی کرده‌اند چیزی است که درجامعه و جهان امروز دیالوگ در حال تکثر می‌باشد. دیالوگ دیگر در صحنه اتفاق نمی‌افتد بلکه تماشاگر هم گوینده دیالوگ است و دیالوگ بین تماشاگر و بازیگر بر روی صحنه اتفاق می‌افتد. یعنی اوج دیالوگ‌گویی اتفاق می‌افتد. این کار بسیار مشکل است، حدس زدن پرسش‌های تماشاگر و پاسخ دادن به آن دارای چارچوبی می‌باشد که کار را راحت می‌کند. به‌هرحال یک محدوده‌ای از سوال‌ها در ذهن نویسنده و کارگردان شکل می‌گیرد و به همان‌ها هم پاسخ می‌دهد که احتمالاً پاسخ ذهنیات تماشاگر می‌باشد که اگر این پاسخ‌ها داده نشود به طور حتم آن نمایش موفق نخواهد بود.

دکتر فناییان در ادامه سخنان خود گفت: ارتباط برقرارکردن در چنین تئاتر کار آسانی نیست. در ایران خصوصا کار آسانی نیست. برای اینکه تماشاگر ما یک حجب و حیایی دارد برای گفتن منیات درونی‌اش که در لحظه از او سوال می‌شود و قرار است که در میان جمع حرف دلش را بزند. این اتفاق به راحتی نمی‌افتد و این کار در واقع بازیگر نقش اول جناب آقای محرابی و گیل‌آبادی را مشکل می‌کند برای ایجاد ارتباط برای اینکه این تماشاگر به سختی می‌تواند منیات خودش را بیان بکند. بایستی چه واژگانی و چه نوع ارتباطی برقرار شود که تماشاگر به قول معروف یخش بشکند و حرفش را بزند. اینجا کار بسیار سخت می‌شود و مطمئنم که آقای گیل‌آبادی هم در واقع اعتقاد ندارند که کاملاً موفق بودند. در این زمینه یک کار بدیعی کردند یک کار حرفه‌ای کردند اما به نظر من قدم‌های محکمی را در این راه برداشتند. قدم محکم اما قدم اول برای ایجاد چنین ارتباطی آن موسیقی‌هایی که اجرا می‌شود نوعی همان گفتن درد دل‌هاست. درددل‌ که نباید حتما با کلمه گفته شود گاهی با موسیقی بهتر ادا می‌شود و راحت‌تر ادا می‌شود و آنهایی که با موسیقی آشنا هستند حرف دلشان را در محیطی آماده با استقبال می‌زنند.

 پایان پیام

خروج از نسخه موبایل