خانه » فرهنگ و هنر » من در کنسرت، رفیقم در سبزوار

من در کنسرت، رفیقم در سبزوار

پایگاه خبری گلونی، رضا ساکی: یکی از روزنامه تحلیلی بر دستگیری تتلو و حمایت طرفدارانش از او نوشته است و این طور برداشت کرده است که باید بق‌بقو کردن طرفداران او را جدی بگیریم و طرفداران او کسانی هستند که با وثیقه به دادگاه می‌روند تا او را آزاد کنند و حتا پلیس به‌زور آنها را متواری می‌کند. این روزنامه در پایان آورده است الان داریم به تهدیدهای تتلو می‌خندیم اما فردا ممکن است از حرف‌های او بترسیم! راستش می‌‌دانم این روزنامه دقیقا چه می‌خواسته بگوید اما واقعا سوژه تتلو محمل مناسبی برای این حرف نیست. به گمانم مسئله تتلو تا ابد همین طور کمدی خواهد بود. چیزهای بیشتری هست که بخواهیم در آینده از آن بترسیم. تتلو جدی نیست.
خبرگزاری‌ها مخابره کرده‌اند: «واردات ۱۵۰ هزار تن برنج در فصل ممنوعه» البته من هم آدم وصل و دم‌کلفتی بودم حتما در فصل ممنوعه برنج وارد می‌کردم چون وارد کردن برنج در فصل ممنوع لذت بیشتری دارد و نشان‌دهنده میزان وصل بودن و دم‌کلفتی آدمی است.
خبرگزاری‌ها امروز خبر از واردات انار به کشور هم دادند. ببینید طرف چقدر کلفت بوده است که انار به ایران وارد کرده است. یعنی صادر کردن انار به کشوری که از رشت تا بندرعباس از نطنز تا مشهد از زاهدان از اهواز و از تبریز تا خرم‌آبادش همه انار است فقط از یک آدم کلفت برمی‌آید. البته این آدم کلفت نیاز به ملتی هم دارد که انار وارداتی را کیلویی ۴۰هزارتومان بخرد. واقعا ملت یک جایی باید از کرده خویش پشیمان و خجل بشود. آی ملت دقت کن.
خبر دیگر درباره کشف کارگاه پول چاپ‌کنی در حاشیه تهران است. یعنی اگر شما بدانید در حاشیه تهران چه چیزهایی هست روزی هزاربار از کشف کارگاه پول چاپ‌کنی در حاشیه تهران ابراز خوشحالی می‌کنید. خدا آن روز را نیاورد که کارگاه چیزدرست کنی و کارگاه آموزشی چیزیابی و روش چیز را پیدا کنند. اصلا پول‌چاپ کردن در حاشیه تهران سوسول‌بازی است.
دیشب یکی از دوستانم از سبزوار زنگ زد. سروصدا بود. گفت: کجایی؟ گفتم: کنسرت. گفت: قطع نکن بذار بشنوم. گوشی رو گرفتم به سمت سن. های‌های گریه می‌کرد بنده خدا. نفهمیدم چرا. فکر کنم کمبود داشت.

باقی بقای‌تان

اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
به بالا بروید