نذر کتاب و کتابخانههای شهری خرمآباد
نذر کتاب و کتابخانههای شهری خرمآباد
به گزارش پایگاه خبری گلونی عبدالرضا شهبازی: یکم: پسرک بلال فروش پارک کیو بساطش را کنار خیابان پهن کرده بود و داد میزد بلال…. شور بلال. بلال بدم. کارگران شهرداری در حال دست کشیدن و مرتب کردن دکه شیک و مرتبی بودند که روی آن نوشته بود. «کتابخانه شهر» با کتابهای مرتب چیده شده در آن. پسرک بساطش را ول کرد و رفت کتابی از قفسه کتابخانه انتخاب کرد و از یکی از متولیان شهرداری پرسید میتوانم از این کتابها بخوانم؟ گفت: بله اما باید بعد از خواندن آن را دوباره سرجایش بگذاری. پسرک کتابی برداشت و کنار بساط بلال فروشیاش کتاب را با ولع تمام ورق میزد و خود را رها کرده بود در میان کلمات و گویی رویاهایش در میان کلمات کتاب میدید. چند بار وسوسه شد تا کتاب را در میان بساطش پنهان کند و آن را به خانه ببرد تا خواهرش را در لذت خواندن کتاب شریک کند. آهنگ کلام آن مرد در گوشش زمزمه شد که میتوانی ببری اما باید آن را برگردانی و سرجایش بگذاری.
نذر کتاب و کتابخانههای شهری خرمآباد
دوم: سالهای خیلی دور در یکی از مراکز بهداشتی کار میکردم. در سرویسهای بهداشتی اداره چند تا جای صابون مایع نصب شده بود. صبح اول وقت وقتی آنها را پُر میکردند کمتر از نیم ساعت خالی میشدند. همه تعجب کرده بودند که چه اتفاقی دارد میافتد و چرا به این سرعت جای صابونها خالی میشوند. مسئولی داشتیم که خیلی دم از بیتالمال میزد و ناراحت حیف و میل آن بود. فریاد میزد که باید دست غارتگران بیتالمال قطع شود و چه بشود و چه کنیم.
گفتم: برادر من صابون را برای چه استفاده میکنند. گفت: برای نظافت و بهداشت.
گفتم: مگر ما هم متولی بهداشت جامعه نیستیم. خوب چه اشکال دارد. این فرد هم که برده احتمالاً نیاز داشته و حتماً برای رعایت بهداشت برده. خلاصه آنقدر در جای صابونها صابون ریختیم تا طرف یا خجالت کشید و یا خدا را شکر وضعش خوب شد و دیگر سراغ جا صابونیهای ما نیامد. البته یادم نرود که خدمت شما عرض کنم همان دوست مدافع بیتالمال ما بعدها در اداره کمی از بیتالمال را قاطی زندگیاش کرد و نتوانست دوران سی ساله خدمت را بدرستی به پایان برساند و رفت پشت پشت ماه صفر و هنوز برنگشته.
سوم: کار قشنگ شهرداری خرمآباد را برای توسعه فرهنگ و کتابخوانی ارج مینهم و تمام قد برای آنان به احترام میایستم و از جان دل برایشان دست میزنم. اما توقعی از دوستان، همشهریان و به ویژه سازمان آموزش و پرورش لرستان دارم که اگر بشود برای کتاب تبلیغ کنیم و از این بهتر چه میشود با توجه به ماه محرم و رونق نذری دادنها، این بار نذریهایمان را به سمت اهدا کتاب سوق بدهیم و در مشارکت با طرح کتابخانههای رایگان در شهر خرمآباد این کار را تداوم بدهیم و نگران این نباشیم که کتابها را میبرند. ما باید آنقدر کتاب در این کتابخانهها بگذاریم تا همه عادت کنیم و باور کنیم این قفسههای کتاب بخشی از خانه ما و زندگی ما است و باید همان طور که از اموال خود نگهداری میکنیم محافظ و نگهبان آنها باشیم. یادمان نرود نذر کتاب از همین امروز آغاز کنیم و شهرداری خرمآباد را در این طرح قشنگ و زیبا یاری کنیم. من به نیابت هفتاد و دو تن شهدای کربلا. ۷۲ جلد کتاب تقدیم شهرداری خرمآباد خواهم کرد.
پایان پیام
کد خبر : 26986 ساعت خبر : 8:09 ق.ظ