پروفسور سمیعی به خرمآباد میرود
شهرام گیلآبادى با نوشتن متنی در اینستگرامش از حضور پروفسور سمیعی در لرستان خبر داد. گیلآبادی نوشته است:
پروفسورسمیعی آدم عجیبی است. همه ممکن است فکر کنند ایشان که در نوزده سالگی عاشق شده است فقط یک جراح مغز و اعصاب است. وقتی با پروفسور قدم میزدم ریتم راه رفتن ایشان به من میگفت که درونشان با سن فیزکی ایشان هیچ نسبتی ندارد. میگفت:باید عاشق شد، منبع عشق نه مغز و نه قلب است. عشق و منبع آن هنوز پیدا نشده است. با علاقه تمام تن خاکی بیمارستانی که سه برابر مرکز اعصاب هانوفر است را بالا و پایین میرود. اعتقاد دارد طبع ایرانی کار خودش را کرده است و بلند نظری را میتوان در ساخت مرکز علوم اعصاب تهران دید. خودمان را برای یک گفتوگوی خوب با اجرای محمدرضا شهیدیفر آماده میکردیم. گفت: خیریه امام رضا علیهالسلام برای همه مردم ایران است. گفت: من آدم مستقلی هستم و زیر بار هیچکس نمیروم. کاری میکنیم کارستان. هر جای دنیا که چشم روی هم بگذارم گفتهام من را جلوی درب این بیمارستان به خاک بسپارند تا مردم و متخصصان از روی قبرمن عبور کنند. پروفسور سمیعی میگوید: نباید خسته شد. باید عاشق شد. ایشان پرانرژی است و خستگی برایش بیمعناست. اولین بار قبل از انقلاب حکومت حاضر بوده صد میلیارد برای ساخت بیمارستان به ایشان بدهد اما به دلیلی که خودشان استقلال علمی مینامند حاضر به همراهی نشدهاند. به نظر من پروفسور اول یک آدم ارتباطی و بعد یک زبده مغز و اعصاب است. وقتی حرفهای هنریمان گل میاندازد از حلقه دوستان هنری خصوصا موزیسینشان میگویند: انوشیروان روحانی از دوستان حلقه محبت ایشان است.
همین طور که حرفهای هنری به بسامدی پویا میرسد. خانمی با ویلچیر نزدیک میشود گویی روزها منتظر بوده که سر گذر بیمارستان نیمه ساخته ایشان راببیند و عکس و آزمایش خود را نشان دهد. با سلامِ این خانم لبخند میزند، اول اصول ارتباطی را به جا میآورد وبعد حرف بیمارش را میشنود. سمیعی یک ارتباطگر به تمام معناست. اگر بتواند دوست دارد ایران را بگردد و برای مردم حرف بزند. به لرستان دعوتش کردم گفت میآیم. میخواهم درختان بلوط را به ایشان نشان بدهم و از شکوه کوه برایش بگویم. ارتباط با کوهستان یعنی ارتباط باخدا. فکر میکنم کوه و بلوط کلاس تازه ارتباطی برای پروفسور باشند. کلاس کوه، کلاس آزادگی است.
پایان پیام
کد خبر : 26037 ساعت خبر : 9:17 ق.ظ