پایگاه خبری گلونی، رضا ساکی: سه سال است که در رادیو درباره ماشینهای تک سرنشین حرف میزنم و این کار را تقبیح میکنم و دقیقا سه سال است دارم فحش میخورم. امروز هم گفتم کسانی که تک سرنشین هستند و برای تک سرنشین بودن «دلیل موجهای» ندارند باید از کرده خود خجالت بکشند. بعد از این حرف سیل بدوبیراهها به سمتم راهی شد. من عقیده دارم که تک سرنشین بودن در هوای آلوده نوعی دهنکجی به مردم است و نمیتوانم درک کنم که وقتی مردم دارند از آلودگی هوا میمیرند، کسی خودش تنها در ماشینش بنشیند و توی شهر گاز بدهد.
نقدی که اغلب مخاطبان به حرف وارد میکنند این است که مسئولین باید کاری بکنند و تو اگر راست میگویی برو یقه دولت و شهرداری را بگیر. اغلب این افراد از جمله کسانی هستند که اگر یک میلیون ایستگاه مترو در تهران بسازند و ۱۰ میلیون اتوبوس به تهران اضافه کنند باز هم دوست دارند با ماشین خودشان بیرون بیایند. اصل حرف من درباره تک سرنشینی، گذشتن از حق فردی برای جامعه است. آن هم نه در همه سال، دستکم در روزهای آلوده. اما برخی که تعدادشان کم نیست اصرار عجیبی بر تک سرنشین بودن دارند و همه تقصیرها را بر گردن دولت و شهرداری میاندازند.
این آدمها از جمله کسانی هستند که تلاش برای آسمان پاک را واجب عینی نمیدانند و فکر میکنند اگر دیگران برای هوای پاک بکوشند کفایت میکند. این روزها که تعداد ماشینهای تک سرنشین را در خیابانهای تهران میبینم به این نتیجه میرسم که ما درگیر یک عذاب هستیم. در جامعهای که مردم برای مردم دل نسوزانند میتوان انتظار معجزه داشت؟ تلاش این آدمها در بحث هم قابل توجه است. بارها با این آدمها بحث کردهام و باید بگویم تلاش این آدمها برای مجاب کردن مخاطب و بیان این نکته که آنها سر سوزنی تقصیر ندارند حیرتآور است. یعنی ساعتها درباره نبود زیرساختها و امکانات ژاپن و فرسودگی ناوگان عمومی میگویند اما یک روز حاضر نیستند بدون ماشین بیرون بروند. آنها گاه طوری از حقشان درباره استفاده از خودروی شخصی حرف میزنند که انگار نه انگار خودشان هم در این هوا نفس میکشند.
یعنی از آدمی که تحمل یک روز فشار مترو و یا شلوغی اتوبوس را ندارد چه انتظاری میتوان داشت؟ یک بار از یکیشان پرسیدم چرا از مترو استفاده نمیکنی؟ پاسخ داد: از این که کسی پایش را روی کفشهایم بگذارد بدم میآید.
پایان پیام