گلونی

طنز پاسبان می‌خواهد

طنز پاسبان می‌خواهد

طنز پاسبان می‌خواهد

طنز پاسبان می‌خواهد

به گزارش پایگاه خبری گلونی اسماعیل امینی در مراسم رونمایی از کتاب «تاریخ توفیق» نوشته سیدمسعود رضوی که در غرفه پایگاه خبری گلونی در نمایشگاه مطبوعات برگزار می‌شد عنوان کرد: هر جا که صحبت از طنز می‌شود، پای شوخی، مسخره‌بازی و جوک‌گفتن و خندیدن و… به میان می‌آید که ربطی به طنز ندارد و چیز دیگری است، ولی متاسفانه از آنجایی که دیگر باب شده که هر وقت از طنز حرف می‌زنند، اشاره‌ای به آن‌ها می‌کنند. مثلا فرض کنید به کمدین‌ها اشاره‌ می‌کنند که این‌ها اصلا ربطی به هم ندارد و کار کمدین‌ها شاخه‌ای کاملا جدا است و چیز دیگری است. دیگر این‌ است که غالبا تصور می‌کنند که طنزنویس حتما آدم مبارزی است، اینطوری نیست، طنزنویس هنرمند و منتقد است. اما به معنی این نیست که حتما مبارز است، به‌خصوص این‌که حتما مبارز سیاسی باید باشد. گاهی شده که یک نفر یک مزخرفی را منتشر کرده و گفته نظرت چیست؟ گفتم خیلی ضعیف است. گفت تو هیچ می‌دانی که شاعر این کار الان دستگیر شده و در زندان است؟ گفتم باشد، چون دستگیر شده است دلیل نمی‌شود که هنرمند و کارش هنرمندانه باشد. پس این نیست که طنزنویس باید حتما مبارز باشد، طنزنویس هنرمند است و کار هنری می‌کند.

طنز پاسبان می‌خواهد

این استاد دانشگاه افزود: سال‌هاست که سیاست برایمان از همه چیز مهم‌تر بوده و سیاست اینقدر بر ما سیطره پیدا کرده است که نگذاشته به هیچ چیز دیگری پرداخته شود، درحالی‌که سیاست در تمام عالم یک جور خادم امور اقتصادی و فرهنگی حساب می‌شود. یعنی حوزه علم، فرهنگ و اقتصاد، مهم‌تر از سیاست است. سیاستمداران اینقدر اهمیت ندارند و معمولا آدم‌های اجرایی هستند که خیلی آدم‌های فرهیخته‌ای حساب نمی‌شوند. کار اجرایی می‌کنند، مثل کسی که راننده اتوبوس باشد. در اتوبوس ممکن است استاد دانشگاه باشد، هنرمند باشد، استاد دانشگاه باشد، فیلسوف باشد. آن راننده نمی‌تواند بگوید یا درباره من حرف بزنید یا به حرف‌های من گوش کنید، چون او راننده است. ولی سیاستمداران ما می‌گویند یا درباره من حرف بزن، یا به حرف‌های من گوش کن یا با من مخالفت کن تا از اتوبوس تو را بیندازیم بیرون. درحالی‌که تو باید رانندگی‌ات را بکنی، من هم در مورد هر چیزی که دلم خواست، حرف می‌زنم. تا موقعی که فرهنگ ما تغییر نکند، همین وضعیت را خواهیم داشت. اما این‌که تاریخ چه اهمیتی دارد، تاریخ موجب می‌شود که ما خطاها را تکرار نکنیم.

طنز پاسبان می‌خواهد

امینی با اشاره  به دو برهه که فشار سیاست از روی مطبوعات طنز برداشته شده گفت:  بعد از دهه ۲۰ و بعد از فرار رضاخان و این‌که حکومت هنوز مستقر نشده بوده و پاسبان قبلی رفته، پاسبان بعدی هنوز مستقر نشده است فشاری بر طنز نیست. یکی هم در مورد سال‌های بعد از پیروزی انقلاب تا موقعی که پاسبان بعدی مستقر شود، یعنی دو، سال اوایل دهه ۶۰ یک مقدار رها بودیم. وقتی که رها بودیم، می‌بینیم که اتفاقا باید کارهای خوبی عرضه شود، چون همیشه دعوای طنزپردازها با روزنامه‌نگاران این بوده که اختناف نمی‌گذارند ما کار کنیم. یا اگر یک نشریه طنز را باز کنیم، یک مشت فحش و فضیحت است، یک مشت عصبانیت است. تکنیک و اندیشه تقریبا فراموش شده، متانت فراموش شده، گویی منتظر این بوده است که این پاسبان نباشد تا هر مقدار دلش می‌خواهد، عربده بکشد و فحش بدهد. بعد مردم تصور کردند که تا موقعی که پاسبان است، بهتر است، برای این‌که یک مقدار مرتب‌تر می‌نویسیم. این هم خیلی بد است که کار با طنزنویس واکنش باشد نسبت به تعویض پست پاسبان‌ها. مرحوم نادر ابراهیمی می‌گفت روزگاری که ما می‌خواستیم اعلامیه بچسبانیم به دیوار، می‌دانستیم پاسبان‌ها بی‌انضباط هستند. پاسبان قبلی که می‌خواست پستش تمام شود، ۱۰ دقیقه زودتر می‌رفت، پست بعدی هم ۱۰ دقیقه دیرتر می‌آمد و ۲۰ دقیقه فرصت داشتیم تا اعلامیه‌ها را بچسبانیم و در این فاصله یک مبارزه‌ای بکنیم. من به نظرم می‌آید اتفاقا طنزنویس در همان دوره‌ای که پاسبان مستقر است و سر پستش است، با هنرش می‌تواند چیزی بنویسد که حتی آن پاسبان را به خنده بیندازد، به طوری که او هم مشتری‌اش بشود.

این طنزپرداز پیشکسوت بیان کرد: دوستان جوان ما که امروزه طنز می‌نویسند و به لحاظ تکنیکی هم یک مقدار پیشرفت‌های خیلی خوبی شده، این را لحاظ کنند که حتما یک مروری بکنند با آن‌چه که ما در گذشته داشتیم. امروز که خیلی در دسترس هستیم و مثلا فرض کنید تمام دوره توفیق خیلی راحت در اینترنت در دسترس است و می‌شود به راحتی آن را خواند. ‌برای این‌که ما اگر گسست داشته باشیم و پیشینه‌مان را نخوانده باشیم، به تعبیر آقای دکتر شفیعی‌کدکنی، سرزمین اختراع مجدد دوچرخه می‌شویم، یعنی هر کس برای خودش یک ابتکاری، خلاقیتی می‌کند، بعد متوجه نمی‌شود که این قبلا اختراع شده است. ما با ذوقمان مدتی فقط می‌توانیم بنویسیم، ولی بعد ذوقمان استمرار پیدا نمی‌کند و کارمان تکراری می‌شود. اگر پشتوانه تحلیلی و مطالعاتی نداشته باشیم، ذوق بعد از یک مدت فروکش می‌کند. من این را بارها دیده‌ام که خیلی از بچه‌های باذوق آمده‌اند که طنز کار کنند، ولی چون پشتوانه مطالعاتی نداشته‌اند، کفگیرشان به ته دیگ خورده است. خواهش می‌کنم از دوستانی که علاقه‌مند به طنز هستند و کار طنز می‌کنند، سردبیر نشریه هستند و مسئول ستون طنز هستند و… اهمیت بدهند به کار طنز. همین که ما بانمک باشیم و نبات هم زیاد داشته باشیم، کفایت نمی‌کند برای طنزپردازان.

پایان پیام

خروج از نسخه موبایل