پیکر زنده یاد علی معلم صبح امروز چهارشنبه (۲۵ اسفندماه) با حضور جمعی از هنرمندان و سینماگران در ساختمان شماره دو خانه سینما همراهی و سپس در بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، در ابتدای مراسم تشییع، عزیزالله حاجی مشهدی شعری را که برای علی معلم سروده بود، خواند و پس از آن جواد طوسی (رئیس انجمن منتقدان خانه سینما) با اشاره به حوادث تلخی که در سال ۹۵ برای سینمای ما رخ داد، عنوان کرد: «چه پایان و آخر خط تلخی داشت امسال. علی معلم استقلال عمل زیادی داشت، او رفاقت را از دید خود معنا میکرد. علی معلم بر پایه همین استقلال و نگاه رفاقتی که داشت ترکیب متناقضی از «سر تامسمور» در «مردی برای تمام فصول»، «مایکل کورلئونه» در «پدرخوانده» و رندی حافظ بود. او عشق بینظیری در مورد سینمای سرزمین خودش داشت و آدم کاربلدی بود. علی معلم بر پایه رفاقت جشنی به نام حافظ برگزار میکرد، جشنی که ناخواسته به آدم غیرخودی در یک صفحه روزنامه تبدیل شد. او تلاش میکرد تفکر مایکل کورلئونهای خود را با فضا و فرهنگ اینجایی برگزیند ولی باز هم برتابیده نمیشد و رفته رفته به یک انزوا تبدیل شد.علی معلم باید بیشتر در حوزه فرهنگ و هنر به کار گرفته میشد و ما باز هم دیر به یک رفیق رسیدیم.»
سپس مسعود جعفری جوزانی، نویسنده و کارگردان سینما، به توصیف ویژگیهای معلم پرداخت: «او یکی از بزرگترین سپهسالارهای سینمای ایران بود. علی جزو اولین کسانی بود که در اوایل دهه ۷۰ و در شرایطی که خیلیها دنبال فیلمسازی میرفتند، به دنبال فراهم کردن بستری مناسب برای سینمای ایران رفت و مجلهای سینمایی را پایهریزی کرد. علی معلم میگفت سینما فقط کلمه نیست بلکه تصویر است. برای همین به «دنیای تصویر» رسید. علی که جان من بود با همه وجودش برای سینما بسترسازی کرد و احساس میکرد باید یک جشنواره مردمی به پا شود تا از عواملی که جریان اصلی را در سینما برپا میکنند و نیز آنهایی که به چشم دیگران نمیآیند، تقدیر شود. او کلیت سینما را میدید و قصد نداشت خودش تنها فردی شود که کاری انجام میدهد. معلم با سرمایه خودش با دیگر کشورها برای سینمای ایران لابی میکرد، همه وجودش انرژی بود. نگاهی که علی داشت آدمهای خودخواه را آزار میداد. علی افقهای بلندی را میدید، حتی زمانی که کسی چنین چیزی را تصور نمیکرد. عدهای شاید از قلم او میترسیدند اما او رهبری جمع را میفهمید، وقتی از جایی رد میشد، میگفت یک روز در اینجا اتفاقی بزرگ برای سینمای ایران رخ میدهد. ما یک صدم کاری که علی معلم کرد را نتوانستیم انجام دهیم. وقتی خبر فوت او رسید باورم نمیشد و ساعتها به چند نفر زنگ میزدم و وقتی در انتها باور کردم از خودم پرسیدم چرا علی؟ چرا او با همه انرژی، هیجان و شهامت؟ من یکی از عشاق علی هستم، علی یکی از تاثیرگذارترین اهل قلم بود.»
سعید راد در ادامه این مراسم پشت تریبون حاضر شد و پس از قرائت شعری، به این اشاره کرد که بیشتر از شش بار به همراه علی معلم که او را استاد خود میداند، به بهشت زهرا (س) رفته و گامهایش از خاک آلوده شده است، راد گفت: «حیف که خیلی زود، نوبت به او رسید. علی معلم رفیق و دوست بود و برای خرج کردن عشق همیشه دست به جیب بود. من شاهد بودم جشن حافظ را با چه مشقتهایی برپا میکرد و این درست است که چرا ما همیشه خیلی دیر میرسیم و خیلی دیر میفهمیم که چه گوهرهایی را از دست دادیم. او در حالی از دنیا رفت که آرزوی ساختن فیلم «کوروش» را داشت.»
ابوالحسن داودی بعد از سعید راد پشت تریبون آمد و نامهای را که خطاب به خدا نوشته بود قرائت کرد: «خدایا عاجزانه تقاضا میکنم زودتر این سال نحس را به پایان برسانی و به فرشته مقربت بگو سایهاش را از سر سینمای ایران بردارد تا این سینما دو روز نفس بکشد. خدایا به عزائیل بگو سبد سینمای ایران پُر شده است. خدایا این همه آدم مستحق مرگ هستند که یا خودشان این را میدانند یا اینکه هنوز نمیدانند مرگ برای همه است. نوبتی هم که باشد به خدا قسم نوبت کسان دیگری است. خدا وکیلی که میگویند خودت قضاوت کن. بعضی وقتها بعضی آدمها مثل علی آنقدر سرشار از زندگی هستند که آدم مطمئن است وقتی از پیادهرو رد میشوند مرگ خودش مسیرش را کج میکند و میرود. علی سرشار از زندگی بود چه شد که او رفت. مرگ اشتباه کرد یا علی؟ او یک کمال طلب و تهیه کننده قابلی بود که بعید به نظر میرسید به این زودی از مرگ رو دست بخورد، علی معلم و من سی و چند ساله هم را میشناسیم، صفت مشترکی داریم که آن «شهرستانی بودن» با تمام خصوصیتش است. شما هر چه میخواهید بگویید، من غیرممکن است که باور کنم او رفته است.»
پس از صحبتهای ابوالحسن داودی، سیروس الوند با خواندن شعری از حافظ سخنش را با جمله «به نام آنکه جان را فکرت آموخت» آغاز کرد که به گفته خودش جملهای پرکاربرد و مورد علاقه برای علی معلم بود: «بعضیها بهخاطر تنگنظریشان از مرگ کیارستمی خوشحالاند و به جایزه اصغر فرهادی با بیتفاوتی نگاه میکنند، همانهایی که نسبت به جشن حافظ موضع داشتند و علی معلم را به دادگاه کشاندند. اما این بخیلان بدانند که ستارههایی چون علی معلم و کیارستمی دنبالهدار هستند و ما دنبالهشان را میبینیم.خوشبختانه کسانی هستند که علی، معلم آنها بود تا ما حس کنیم که او همچنان زنده و در میان ما است. من اشکهای خانم معماریان (همسر علی معلم) را در این دو شب دیدم که ناباورانه هر گوشهای از خانهاش را میدید که در آن علی دیگر نیست. ایشان باید گریه کند که این اشکها جان و روح علی را شستوشو میدهد. این سال بعد و نحس تمام شدنی نیست. سه، چهار روز دیگر باقی مانده و من هنوز نگرانم.»
در ادامه این مراسم جهانگیر الماسی بازیگر سینما و تلویزیون با دعا برای آمرزش علی معلم و صبر و عزت برای بازماندگانش به سابقه آشنایی خود با علی معلم در دهه ۶۰ اشاره کرد و متنی از یک کتاب که مورد علاقه علی معلم بود و خود معلم به او هدیه داده بود، خواند.
سپس علیرضا رئیسیان با اشاره به اینکه در آخرین مراسم یادبودی که صحبت کرده هفت سال قبل و برای سیفالله داد بوده است، گفت: «حالا پس از هفت سال من و علی به خانه (خانه سینما) خودمان برگشتهایم اما ای کاش جایمان عوض شده بود. مولا علی (ع) میگوید «روزگار دو روز است روزی با تو و روزی بر تو، روزی که با توست دیگران حسودی میکنند و روزی که برتوست تنهایت میگذارند». روزی که علی بود جشناش را برگزار میکرد و چقدر حسادت وجود داشت و روزی که بر او بود مجلهاش را بستند و تنها ماند. وقتی به جریان فرهنگ و سینمای ایران نگاه میکنیم بعضی ها اول راه هستند و برخی انتهای راه اما علی خود راه و علامت راه بود. او کُرنش نمیکرد و بر سر حرفش پایدار بود. ما نباید تابع اخلاق سیاسی و ماکیاولیستی باشیم باید کینهها و ناراحتیها را کنار بگذاریم. من هم کنار گذاشتم و امروز اینجا آمدم چون آقایان شاهسواری و طوسی تکلیف کردند و هر دو به گردن من حق دارند. البته من کسی نیستم ولی علی کسی بود. او مثل سیف الله داد جریان ایجاد کرد، روز گذشته در منزلش خاطراتم با او برایم مرور شد.علی ما به یاد تو هستیم تو هم به یاد ما باش.»
او سپس در حالی که متأثر شده بود به همسر و فرزندان علی معلم اشاره کرد و گفت: «آنها حالا افتخار میکنند که علی را زیاد دیدهاند.» هیوا مسیح منتقد شاعر و حسین انتظامیمعاون مطبوعاتی وزارت ارشاد نیز در ایم مراسم از علی معلم گفتند.
سپس امید معلم (فرزند علی معلم) پشت تریبون قرار گرفت:«میدانم خیلی از شماها از راه دور آمدید، اگر او اینجا بود به من میگفت احترام همه واجب است. معمولا وقتی آدمها هستند قدرشان را نمیدانیم من برای این شرایط آماده نبودم ولی مسیر علی معلم را ادامه میدهم. مسیر او توسط فرزندان و جوانانی که او به جا گذاشته قطع نمیشود، این را خطاب به تمام آنهایی که خوشحالند میگویم.»
در ادامه مراسم آذر معماریان همسر علی معلم چند کلامی با حاضرین صحبت کرد: «سلام ای کسانی که علی برای شما کار میکرد! دست تک تک شما را میبوسم. در این چند شبی که روحم در خانه نبود شماها کنارم بودید. من از ۱۹ سالگی کنار او بودم، او امروز همه معلومات خود را زیر خاک میبرد، او آنقدر بزرگ و شریف و انسان بود که هیچ چیزی را در قضاوتش دخالت نمیداد. او شب تا صبح میخواند و مطالعه میکرد تا بتواند کاری برای این کشور انجام دهد.»
سپس منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما از علی معلم گفت: «شب اول که این حادثه رخ داده بود و به منزل او رفتم یک علی معلم جوان به نام امید معلم دیدم. او نام خوبی برای ادامه راه علی معلم دارد. سینمای ایران با همه فراز و نشیبها پیام آور امید و ایمان است. من مفتخرم که سپید دلی او را دیدم، او فقط یک دوست یا تهیهکننده و اهل قلم نبود او فردی بود که از عالم نظر سخن میگفت، او نرفته بلکه کارش تازه شروع شده است. هیچ چیزی نمیتواند در سینمای ایران شکاف ایجاد کند سینمای ایران پر از ایمان و امید است.» جمشید مشایخی با خواندن شعری درگذشت علی معلم را تسلیت گفت.
در پایان این مراسم سپس پیکر علی معلم بر دوش سینماگران و سینمادوستان به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا بدرقه شد. جمشید مشایخی، محمد مهدی حیدریان، فرهاد توحیدی، علی مصفا، علیرضا تابش، حجتالله ایوبی،جواد نوروزبیگی، حبیب رضایی، رضا ناجی، عبدالله اسکندری، داریوش فرهنگ، علیرضا خمسه، بهرام عظیمی، رمضانعلی حیدری خلیلی،رضا کیانیان، فاطمه گودرزی،مجید مظفری،محمد حسین مهدویان، امیر اسفندیاری، حبیب دهقاننسب، سامان مقدم، همایون اسعدیان، امیر حسن علم الهدی، حسین پاکدل، حسن فتحی، ، محمد حیدری مدیر موزه سینما و منوچهر محمدی از جمله هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.