تقسیم کردنِ کشور به تهرانی- شهرستانی، غیرمنطقی است
پایگاه خبری گلونی، اسماعیل امینی: ترکها، رشتیها، لرها، بلوچها، عربها، فارسها، یزدیها، اصفهانیها، شیرازیها، کُردها و…این فهرست را بیشتر از اینها هم اگر ادامه بدهم، جا دارد. ایرانِ عزیزِ ما خانۀ اقوامِ گوناگون است و تنوع قومی و فرهنگی آن قدر زیاد است که اگر فقط نام اقوام و زبانها و گویشها و لهجهها را بنویسم، دهها صفحه خواهد شد.
وقتی میگوییم : «ما ایرانیهستیم» آیا مقصودمان این است که چون ایرانی هستیم یعنی حتماً باید با لهجۀ تهرانی حرف بزنیم؟ یعنی اگر به زبان و لهجه و گویش دیگری حرف زدیم، اقلیت و شهرستانی و خرده فرهنگ و بومی و محلی محسوب میشویم؟ اصلاً نسلی که در خارج از مرزهای ایران به دنیا آمدهاند و فارسی را با لهجۀ انگلیسی و فرانسوی و آلمانی حرف میزنند، و بعضیشان فارسی حرف نمیزنند، ایرانی نیستند؟
این حرف نادرست و غیر علمی را رسانههای فراگیر بر سر زبانها انداختهاند که گویا، زبان فارسی یک گونۀ اصلی/ معیار دارد و سایر گونههایش، لهجه / گویش محلی است و عدول از زبان معیار است. و از آن عجیبتر این که آن زبان معیار(اعم از گفتاری و نوشتاری) همین است که در تهران رایج است و همان است که زبان رسانههای مرکز کشور است. و باز از آن هم شگفتتر این که اگر زبان معیار رعایت نشود، وحدت ملی مخدوش میشود و چه میشود و چهها میشود.
زبان معیار فارسی برآیندِ همۀ لهجهها و گویشها و متون معتبر شعر و نثر فارسی است در قلمرو گستردۀ زبان فارسی در هر کجای عالم که باشد و به صِرفِ این که رادیو و تلویزیون و مراکز قدرت سیاسی و اقتصادی در تهران متمرکز شدهاند، نمیتوان گفت که شیوۀ سخن و نوشتار آنان، معیار زبان فارسی است.
این اصالت دادنِ بیهوده به مرکز قدرت سیاسی، مبنای فرهنگی و منطقی ندارد. تقسیم کردنِ تمام کشور به تهرانی- شهرستانی، غیر منطقی است و القا کنندۀ این تصور نادرست که اصل بر تهرانی بودن است و شهرستانی، به هر حال از تهرانی، فاصلهای دارد که باید بکوشد آن را طی کند.
بسیار دیدهام که در معرفی هنرمند و سخنران، میگویند: از چهرههای مطرح تهران. حتی در برخی هیئتها مینویسند: مداح حاج آقای فلان از تهران.
تقسیم کردنِ کشور به تهرانی- شهرستانی، غیرمنطقی است
تبعاتِ این نگاه غیر منطقی، خط کشیهایی از این قبیل است:
کتابِ چاپ شهرستان / کتابِ چاپ تهران
خودرو پلاکِ شهرستان/ خودرو پلاکِ تهران
برگزیده جشنواره در شهرستان/ برگزیدۀ جشنواره در تهران
فارغالتحصیل از دانشگاههای شهرستان/ فارغالتحصیل از دانشگاههای تهران
طنزپردازِ شهرستانی / طنزپردازِ تهرانی
مجری شبکۀ شهرستان/ مجری شبکۀ تهران
پس همین مجری شبکهای که در تهران است، وقتی مقابل دوربین است، خیلی خوش به حالش میشود. اصلاً چون در تلویزیون نشانش دادهاند، حق دارد که برای هر دقیقه اجرا، حقوقِ یک ماه یک معلم را مطالبه کند و از عالم و آدم طلبکار باشد.
او را در تلویزیون تهران نشان دادهاند، او فارسی را به لهجۀ تهران حرف میزند ( به خیال خودش فارسی اصیل و بی لهجه) پس حق دارد که آن بالا بایستد و از آن بالا به همه نگاه کند و تمام کسانی را که آن پایین نشستهاند، دست بیندازد و مسخره کند.حق دارد که به لباس و زبان و فرهنگ و موسیقی آنان از سر تمسخر بنگرد و آن را دستمایۀ شوخیهای سخیفِ خود کند.
به هر حال او مرکز نشین است و چهرۀ مطرح تلویزیونی است و لباس محلی ندارد و لهجۀ محلی ندارد و به تعبیر شازدههای عقب مانده از زمان، ” تهرانی اصیل” است.
آخ! خوش به حالت ای چهرۀ مطرح که نه سواد داری، نه ادب داری، نه کتاب میخوانی و نه میتوانی حتی همان زبان فارسی تهرانی را بدون غلطهای مضحکی از جنسِ گاهاً، خواهشاً، بیان کنی.
آخ! خوش به حالت که مطرحی و میخندی و میخندانی. پس مسئولان فرهنگی دستگاههای متصل به بشکههای نفت، حاضرند حقوق چند ماهِ یک کارمند را برای یک ساعت مسخره بازی و مزخرف گویی، به تو بدهند.
عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.
برای تبلیغ در گلونی کلیک کنید.
پایان پیام