کاندیدا شدن در انتخابات به راحتیِ آب خوردن
پایگاه خبری گلونی نگار فیضآبادی: یعنی آدم این حجم از احساس مسئولیت را که در کشور میبیند در گُنج خودش نمیپوسد. ببخشید منظورم در پوست خودش نمیگنجد بود. راستش اخیرا دچار ضعف اعصاب شدم. انصافا خبر کاندیدا شدن ورزشکاران، دلاوران و قهرمانان برای شورای شهر، خیلی سنگین بود و فشار روحیاش برای چند سالمان کافی بود. تازه روی نیکمت داشتیم استراحت میکردیم که دیدیم یک ذخیرههایی، هوس کردند در انتخابات ریاست جمهوری نامزد بشوند. به عنوان مثال احمدینژاد گفته: «به عنوان نوکر مردم وارد شدم.» در خبرهای رسمی منتشر نشده ولی ما شنیدیم که تعدادی از مردم، درها را ۸ قفله کردند تا نامبرده وارد نشود. میلیونها نفر هم رفتند در افق محو شدند. طوری که الان افق کم آوردیم. هنوز آماری از کشتهشدگان و زخمیان منتشر نشده.
کاندیدا شدن در انتخابات به راحتیِ آب خوردن
بله داشتم میگفتم. این همه احساس مسئولیت، واقعا جای خوشحالی دارد. اینطور که دهه هفتادیها برای کاندیدا شدن، شتافتند مدیران متبهر و با سواد نشتافتند. یعنی این دوستان، در هیچ جای دیگری نمیتوانند مؤثر باشند و فقط اگر رئیس جمهور بشوند میتوانند کمک کنند؟ راستش خودم دوران مدرسه میخواستم کاندیدا شوم، به من کفتند مسئولیتش سنگین است، الکی نیست، برنامه میخواهد، باید مدیریت بلد باشی و… در نهایت حسرتش ماند روی دلم. در اتوبوس نشسته بودم که شنیدم مادری به پسرش گفت چرا امروز مدرسه نرفتی؟ پسر هم گفته می خواهم بروم نوکر مردم شوم. دلم نامزدی میخواهد. به هر حال دهه هشتادیها هم دلشان می خواهد دیگر. او که گفته بود نمی آید حالا آمده، مگر پسر ۱۸ ساله و آقای ۷۹ ساله قبلا گفته بودند نمیآیند که شما مردم این همه تعجب کردید یا جوک ساختید؟
راستی، یک جوان متولد ۱۳۶۸ هم که هنوز دانشجوی مقطع کارشناسی است گفته که از روحانی در کابینه خود استفاده نخواهد کرد. همسایهها شنیدهاند این پسر هر شب در خواب فریاد میزند که روحانی، روحانی، قول بده اگه رای آوردی، تو کابینهات از منم استفاده کنی. یک آقای مُسنی هم گفته ۲۲ میلیون رای میآورد. والا من هر طور حساب میکنم میبینم نمیشود آدم ۲۲ میلیون فامیل و دوست فابریک داشته باشد که بخواهند به آدم رای بدهند.
رئیس ستاد انتخابات کشور هم گفته است «کاندیداها بدانند برای چه کاری ثبت نام می کنند.» به نظرم الان کاندیداها بدون یادآوری هم دقیقا میدانند برای چه کاری دارند ثبت نام میکنند. واقعا واضح و مبرهن نیست؟ من که میگویم برای فرار از بیکاری است. ملت چقدر به دولت گفتند بیایید شغل ایجاد کنید، وقتی ایجاد نکردید نتیجه اش میشود همین دیگر.
کاندیدا شدن در انتخابات به راحتیِ آب خوردن
یک آقای ۲۰۰ کیلیویی هم برای ثبت نام در انتخابات رئیس جمهوری رفته و شرط گذاشته که اگر کسی پیدا شود که یک کیلو از من بیشتر باشد من به نفع او کنار میروم. عدهای هم پایِ این خبر، کامنت گذاشتند که مگه به وزنه؟ خدمت دوستان باید عرض کنم لطفا حافظه تاریخیتان را از حالت استندبای خارج کنید و نیمنگاهی به لیست نامزدهای شورای شهر بیندازید. آن وقت میفهمید به چی است.
وقتی بچه که بودم مادرم همیشه میگفت با هر چیزی نمیشود شوخی کرد. که البته با احترام به مادرم باید عرض کنم با دیدن نامزدهای انتخاباتی، سخن ایشان نقض شده و فهمیدم حتا با پست پرمسئولیت ریاست جمهوری هم میشود شوخی کرد و با کارت دانشجویی هم رفت کاندیدا شد. به هر حال این دو سه روزه، اگر برای هیچ کسی سودی نداشت برای برخی از نامزدها که معروفیت داشت. انصافا نداشت؟
الان هم هر چه سریعتر باید این نوشته را تمام کنم و بروم حسرت دوران نوجوانیام را با کاندیدا شدن در انتخابات ریاست جمهوری، جبران کنم. فقط قبلش از والدین خواهش میکنم عکسهای نامزدهای انتخاباتی را به فرزندان زیر ۱۸ سالتان نشان دهید. بالاخره ممکن است آنها هم دلشان نامزدی بخواهد.
پایان پیام