گلونی

انتخابات لرستان و دنیایی که به کام پوپولیسم شد

انتخابات لرستان و دنیایی که به کام پوپولیسم شد

انتخابات لرستان و دنیایی که به کام پوپولیسم شد

به گزارش پایگاه خبری گلونی ابراهیم خدایی (دانشجوی دکتری جامعه شناسی، دانشگاه تهران، عضو شورای نویسندگان لور) یادداشتی در مورد  انتخابات شورای اسلامی شهر خرم آباد نوشته، که متن آن به شرح ذیل است:

در انتخابات شورای اسلامی شهر خرم آباد کسی بر صدر نشست که هیچ جایگاهی در میان جریانات مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، تخصصی و اقتصادی گوناگون نداشت، او نه فقط در صدر نشست بلکه بیش از سه برابر نفر دوم رأی آورد (ولی الله رستمی نژاد: ۴۰۰۸۶، رستم کوشکی: ۱۲۲۶۵).

دوسال پیش در حالی که به انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک می‌شدیم من مطلبی نوشتم با عنوان «احزاب و طوایف نباشند دنیا به کام پوپولیسم خواهد بود»، در آن مطلب ادعا کردم: «مدرنیته عرصه را بر هویت های اجتماعی سنتی تنگ می کند، طوایف، اقوام و همشهری‌ها در میان ارزش های مدرن جامعه جدید جایگاه چندان محترمی نمی یابند، اما این جوامع  در دست یافتن به انواع مدرن هویت اجتماعی نیز ناکام می مانند، نتیجه فقدان پیوندهای اجتماعی محکم، زمینه های همکاری و مشارکت مناسب و نهایتا سرمایه اجتماعی لازم برای دست یافتن به توسعه است».

اینک می‌خواهم همان عینک را بردارم و با آن نتایج انتخابات اخیر شورای اسلامی شهر خرم آباد را تماشا کنم، به اعتقاد من عمده نیروهای حاضر در انتخابات اخیر ار می توان در دسته های زیر طبقه‌بندی کرد:

الف) طوایف: در این سال ها تا صحبت از انتخابات می شود بلافاصله از طوایف سخن می رود، حال آن که طوایف در خرم آباد، در انتخاباتی مثل شورای شهر حداکثر توانشان ۱۵ هزار رأی است، این در حالی است که یک موج کوچک فراطایفه ای نیز می تواند به مراتب بیش از این رأی بیاورد. در انتخابات اخیر از آن جا که چنین موجی ایجاد نشد لذا برخی توانستند به پشتوانه آراء طایفه ای به شورا راه بیابند، با این حال نمی توان نام این اتفاق را پیروزی و اثرگذاری قاطع طوایف نامید، بلکه این نتیجه بیشتر خلأ یک گفتمان فرا طایفه ای را نشان می دهد، در این خلأ است که می توان طایفه را نیز اثر گذار دید.

ب) محلات: محله گرایی در جنوب، شمال و مرکز شهر خرم اباد نیز که تا حدّی با طوایف نیز انطباق دارد، از دیگر نیروهای سنتی حاضر در انتخابات است، اما این جریان نیز نمی تواند میان اقشار مختلف پُل بزند و اثر قاطع داشته باشد، درست است در انتخابات اخیر بیشتر کاندیداهای جنوب شهر وارد شورا شدند اما باید در نظر داشت هیچ یک از آن ها نتوانسته حتی یک سوم نفر اول رأی بیاورد، لذا  باز باید تکرار کنم این نتیجه بیشتر خلأ یک گفتمان فرا محله ای را نشان می دهد، در این خلأ است که می توان محله را نیز اثر گذار دید.

ج) سیاسیون: دوشادوشی انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری این شانس را برای اصلاح طلبان ایجاد کرده بود که بتوانند با توجه به تمایل اکثریت شهرنشین به دولت مستقر اصلاحات، شورای شهر را نیز در دست بگیرند، اما این اتفاق نیفتاد و از لیست مورد حمایت اصلاح طلبان نیز فقط دو نفر توانستند وارد شورای نُه نفره خرم آباد شوند.

د) تکنوکرات ها (تخصص گرایان): با توجه به حضور اصحاب ورزش و هنر در شوراهای قبلی، در این دوره برخی نیز کوشش داشتند موجی از تخصص گرایی راه بیاندازند و ورود به شورای شهر را حقّ متخصصین شهری بدانند، این عده نیز نتوانستند موج خود را مردمی کنند.

ه) سایر نهادهای مدنی (انجمن ها و..): در این دوره شاهد حضور ضمنی یا جدّی برخی انجمن های مردم نهاد در عرصه انتخابات بودیم، نتایج برآمده نشان می دهد این نهادها هنوز جایگاهی در میان مردم ندارند و نتوانستند نقش قابل توجهی در انتخابات اخیر بازی کنند، کاندیداهایی که در لیست های مورد حمایت این انجمن ها بودند موفقیتی کسب نکردند.

و) پوپولیسم: در حالی که پنج جریان مذکور هیچکدام اقتدار کافی را در انتخابات اخیر از خود نشان ندادند، این مساله روشن شد که جامعه ما از استخوان بندی کافی برخوردار نیست، جامعه ما نه سازمان سنتی (طوایف) دارد و نه سازمان مُدرن (احزاب و انجمن ها) در آن شکل گرفته اند، خرم اباد یک تسبیح است که نخ اتصال دانه های آن را در آورده اند و اینک می توان این دانه های جدا جدا را به هر سمت و سویی برد.

انتخابات لرستان و دنیایی که به کام پوپولیسم شد

نخ تسبیح می تواند پیوندهای سنتی خویشاوندی (طوایف) باشد، می تواند پیوندهای مدرن و مدنی (احزاب، انجمن ها …)، این که نخ تسبیح (سازمان اجتماعی) سنتی باشد یا مُدرن باشد به اعتقاد من از درجه دوم اهمیت برخوردار است، آن چه اهمیت درجه یک دارد اینست که جامعه سازمان داشته باشد، بعید می دانم جامعه بی سازمان و غیر قابل پیش بینی که منتخبانش را بتوان به «جایزه لُپ لُپ» تشبیه کرد آینده ای بهتر از امروزش داشته باشد.

امروز ولی الله رستمی نژاد پدیده انتخابات شده است، باید منتظر بود در انتخاب های آینده نیز شاهد پدیده های مشابه باشیم. سخن بنده از لیاقت یا عدم لیاقت رستمی نژاد نیست، من پیروزی او را به وی و هوادارانش تبریک می گویم و آرزوی موفقیت می کنم، آن ها از حق شهروندی شان استفاده کرده اند و باید به این حق آن ها احترام گذاشت. چه بسا او عملکرد بهتری هم نسبت به اعضاء شوراهای قبلی داشته باشد.

بنابراین مساله را شخصی نکنیم، مساله درستی یا نادرستی عضویت رستمی نژاد در شورای شهر نیست، مساله شیوه انتخاب اوست. مساله این است که انتخاب های موج سالارانه و غیر قابل پیش بینی دارای ریسک بالا هستند، ما در عرصه ملّی نیز سال ۱۳۸۴ شاهد چنین اتفاقی بودیم، در آن انتخابات نیز کسی رأی آورد که آن زمان جایگاهی در جریان ها و گفتمان های رایج و قابل پیش بینی نداشت، البته محمود احمدی نژاد هنوز هم غیر قابل پیش بینی مانده است!

این غیر قابل پیش بینی بودن امواج احمدی نژاد و رستمی نژاد برای کسی که جامعه شناسی خوانده، ترسناک تر است، زیرا این میزان از غیر قابل پیش بینی بودن نشان از از هم گسیختگی و بی سازمانی اجتماعی است. ما نمی توانیم بپذیریم که «وضع دیگه از این بدتر نمیشه» یا «مگر بقیه چیشون از رستمی نژاد بهتره»، اتفاقا نگرانی همین جاست که اگر چند انتخاب بد داشته باشیم وضعی به وجود می آید که وضعیت کنونی خرم آباد را روز و شب آرزو کنیم!

طیف های مختلف سیاسی و اجتماعی خرم اباد از اکنون باید به فکر باشند و فضایی را تصور کنند که شورای نگهبان نتواند مانع حضور پدیده های عجیب و غریب بشود؛ آن وقت آیا پدیده های مشابه رستمی نژاد و احمدی نژاد با ترفندهای پوپولیستی مختلف قادر نیستند مردم را با هر سازی برقصانند؟

من بیش از آن که نگران نتایج این دوره انتخابات خرم آباد باشم، نگران انتخاب های پیش روی لرستانیان هستم که در فقدان مناسبات سنتّی (طوایف) بازیچه دست صحنه گردانان و بازیگران خواهند شد، مگر آن که بتوانیم گفتمانی نو برای پُل زدن میان انسان ها و بازسازی این تسبیح گسیخته بسازیم.

طوایف را نمی توان بازسازی کرد، باید با حوصله و امید در اندیشه تحکیم جایگاه احزاب و نهادهای مدنی بود، نباید اجازه داد امواج ورگالیسم (نام بومی پوپولیسم غوغاسالار) فرصت های لرستان بگیرد.

پایان پیام

خروج از نسخه موبایل