پایگاه خبری گلونی، عطیه عسگری: سالها پیش بود که به اختیار خودم پوشش چادر را برگزیدم. قبل آن هم حجاب کاملی داشتم. اما چادر را دوست داشتم. هم دوست داشتم و هم میترسیدم که مبادا هیجانم زود فروکش کند و دلزده شوم.
در مراسم مذهبی با ذوق چادر سر میکردم اما برای ادامه دادن دودل میشدم و همیشه به این فکر میکردم که اگر چادر را انتخاب کنم و بعد پشیمان شوم خیلی اتفاق بدی میافتد و باعث بیاحترامی به جایگاه چادر و چادری میشود. خلاصه دل را به دریا زدم و با خودم گفتم بالاخره یکبار برای همیشه تصمیم بگیرم و به این نتیجه رسیدم اگر هم در نهایت انتخابش نکنم اتفاق خاصی نمیافتد. به شرطی که در تمام مدتی که چادر بر سر دارم، شأناش را رعایت کنم، آن وقت به هیچ کس و هیچ چیز بیاحترامی نمیشود.
نمیخواستم تا اخر عمر بدهکار خودم باشم. امتحان کردن همان و به دل نشستن و ماندگار شدن همان.
در همه این سالها هیچ گاه خود را تافته جدا بافته ندانستهام. چون معتقدم محجبه حرمت دارد، همانطور که بیحجاب حرمت دارد و اساسا مومن حرمت دارد. مصادیق ایمان “فقط” حجاب نیست. هیچ گاه جز کسانی که نظرم را خواستهاند، مستقیم کسی را به حجاب ترغیب نکردهام و در جواب این سوال که آیا حجاب محدودیت دارد صادقانه گفتهام بله زیاد و البته چادر زیادتر! که اصولا احکام برای محدود کردن انسان و تعیین حدود الهی است و حجاب نیز از این قاعده مستثنا نیست. اما این محدودیت به مصونیتی که ایجاد میکند میارزد.
با اینکه معتقدم رعایت هر کدام از حدود الهی، وجهی از وجوه بندگی است و شکرانه دارد، اما ترجیح میدهم بیشتر معطوف نیمه خالی وجودم باشم. اصلا هر بار که خواستم بگویم «خدا را شکر که چادریام»، گفتهام: اللهم لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب…
پایان پیام