خنداننده شو، خندیدن یا فکر کردن؟
پایگاه خبری گلونی، دکتر اسماعیل امینی:
بازیگر و کمدین جوان میگوید:
– تصور مردم ما از طنز و کمدی یک چیز مفرحی است که قرار است تو را بخنداند.
– مردم دوست دارند فقط بخندند و فکر نکنند.
– آنهایی که به من رای ندادند نمیخواهد فکر کنند.
– مردم ما به سانسور علاقه دارند.
این جملهها را که میشنویم، میتوانیم آنها را دستمایۀ عصبانیت وجنجال کنیم و حرفهای تند و خشمناک بزنیم تا دلمان خنک شود. اما میتوانیم تأمل کنیم و برای شناخت طنز و کمدی و بازنگری در ویژگیهای کمدی مناسب تلویزیون، راهی بیابیم.
حاصل تأملات من در جملات آن بازیگر و کمدین جوان و اندیشیدن به طنز و کمدی، حرفهایی است از این قبیل:
خنداننده شو، خندیدن یا فکر کردن؟
– تلویزیون، اصطلاحات مربوط به انواع طنز و کمدی را دقیق به کار نمیبرد هم چنان که بسیاری از تعابیر و اصطلاحات را غلط به کار میبرد. مثلاً در تمام دنیا کسانی که کارشان تقلید صدای خوانندگان است، بازیگرِ نمایشهای سرگرم کنندهاند وهیچ کس آنها را خواننده نمینامد. اما در تلویزیون ما تعداد زیادی آدم هستند که کارشان، تقلید صدای خوانندگان مشهور است، یکی ادای ابی را در میآورد و آن یکی ادای گلپایگانی را و آن دیگری ادای سیاوش قمیشی را. از نظر تلویزیون همۀ این اکتورهای مفرح ذات، خوانندهاند بلکه استاد موسیقیاند.
اصلا مگرهمین کلمۀ “استاد” را تلویزیون، بی دریغ به هر نورسیدهای، تقدیم نمیدارد؟
– بازیگر و کمدین جوان میخواهد بگوید که: طنز و کمدی، اگر همراه ابلاغ اندیشه باشد و دریافت آن مستلزم تفکر باشد، ارزشمندتر از نمایشی است که تنها مخاطب را بخنداند. اما همین حرف را با تعابیر تند بیان میکند.
در حالی که طنز، به ویژه طنزی که مبتنی بر اندیشهای ژرف است، گونهای از شوخ طبعی است و کمدی گونهای دیگر است. دیگر این که تمام ارزش کمدی، وابسته به تفکر برانگیزی نیست و شیوۀ اجرای کمدی و برانگیختن خندۀ مخاطبان نیز، بخشی از ارزش کار محسوب میشود. به ویژه وقتی در رسانۀ عمومی و برای مخاطبان پرشمار عرضه میشود. خلاصه این که خندیدن هم مانند تفکر ارزشمند است، حتی گاهی ارزشمندتر از تفکر است.
– کسی که اثر خود را در معرض داوری قرار میدهد، چه داوری متخصصان و صاحب نظران و چه داوری عموم مردم، باید آمادۀ پذیرش نتایج داوری باشد. طبیعی است که نتایج داوری ممکن است او را خرسند نکند و از نظر او منصفانه نباشد.
– این که با سرزنش و استهزاء بگوییم :«مردم فقط دوست دارند بخندند و نمیخواهند فکر کنند» نشان میدهد که خیال میکنیم، فکر کردن خیلی مهمتر است از خندیدن. و مثلا خندیدن کاری سبک است در حالی که فکر کردن، کاری است وزین و فاخر. این نگاه، حاصل تلقینات نظام رسمی آموزشی و تبلیغاتی است که اتفاقاً رسانهای مانند تلویزیون، مبلغ آن است. این تصور غلطی است که همه چیز باید آموزنده باشد و پیام داشته باشد.
– اما به جای این جملۀ کلیدی «مردم ما سانسور را دوست دارند» شاید منصفانه باشد که بگوییم، بسیاری از آدمها، خود را محتسب و مستنطق و دادستان و کارشناس گزینش و مأمور امنیتی و قاضی میدانند، بی آن که از این امور و مناصب، سررشتهای و بهرهای داشته باشند.گاهی فضا سازی این آدمیانِ مدعیالعمومِ خود خوانده، راه تنفس را بر اهل هنر و اندیشه تنگ میدارد.
– باری تأمل در این نکته نیز لازم است که، بسیاری از جوانان مستعد، از جمله همین بازیگر و کمدین جوان، با آزمون و خطا و بر مبنای ذوق طبیعی و استعداد ذاتیشان، به دنیای هنر و رسانه راه یافتهاند و طبیعی است که در پی شهرت و محبوبیت باشند. به جای سرزنش و تمسخر این جوانان جویای نام، میتوانیم آنان را در تجربههای خود سهیم کنیم و راه مطالعه و گسترش دامنۀ دانستهها را به رویشان بگشاییم.
خنداننده شو، خندیدن یا فکر کردن؟
– البته به این نکته هم واقفم که شهرت ناگهانی، که گاهی همراهِ پول و محبوبیت است؛ بسیاری از این جوانان مستعد را بر مرکب غرور و تاخت و تاز نشانده است و از راه به در برده است، چندان که خود را از آموختن و تجربه اندوختن بینیاز ببینند و در چشم بر هم زدنی بر منصب استادی بنشینند.
این فضای غالب، حاصل شیوههای نامناسبی است که سالیانی است در جامعه مرسوم است و بر اذهان سایه افکنده است. سالیانی است که برخی هنگام تماشای فیلم، به جای لذت بردن از آن درپی کشف نکتههای خط قرمزی آن هستند. برخی دیگر به جای لذت بردن از مطالعۀ داستان، ذره بین در دست، میخواهند، فرارویها و جسارتهای نویسنده را بیابند و دستاویز جنجال و هیاهو کنند.
سالیانی است که گروهی از آدمیان که متأسفانه کم شمار هم نیستند، در کمین دیگران نشستهاند تا از آنها بهانهای بجویند و سوژۀ نوشتهها و سخنانِ عیبجویانهشان کنند.
عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.
پایان پیام