خانه » سوغاتی از کما

سوغاتی از کما

پایگاه خبری گلونی، محسن فراهانی: به گزارش خبرنگار ما، ایرانی‌ها رسم زیبایی به نام سوغاتی دادن دارند. آن‌ها زمانی که به مسافرت می‌روند برای عزیزان‌شان سوغات می‌خرند تا نشان دهند همیشه به فکر آن‌ها هستند. خبرنگار ما تنها باری که سوغات گرفته بود، یک لیوان یک‌بارمصرف از عمویش گرفت که موقع برگشت از سفر درون اتوبوس به عمویش داده بودند. خبرنگار ما که هنوز آن لیوان یک‌بارمصرف را دارد، به میان مردم رفته تا نظر آن‌ها را در مورد این رسم زیبا جویا شود.

پیرمردی که روی نیمکت پارک نشسته بود، به خبرنگار ما گفت: من به سوغات خریدن خیلی علاقه دارم و از قدیم هر وقت به سفر می‌رفتم، برای اعضای خانواده سوغات می‌خریدم. منتها قبلاً که برای فرزندانم سوغات می‌خریدم، آن‌ها خیلی منطقی سوغاتی‌شان را قبول می‌کردند و از داشتن آن ابراز رضایت می‌کرند، فوقش ناراضی هم بودند یک چَک می‌زدم در گوش‌شان به طور کامل راضی می‌شدند. مثلاً یک بار برای پسرم که آن موقع سه سالش بود یک آچار شلاقی خریدم و هنگامی که او با دیدن آچار شلاقی بغض کرد، گفتم به خدا حرف زیادی بزنی همین آچار را فرو می‌کنم درون حلقت. او هم حرفی نزد و تشکر کرد. اما حالا وقتی به سفر می‌روم نوه‌هایم زنگ می‌زنند و می‌گویند فلان پهپاد را با فلان مارک بخر. اگر نخری خانه راهت نمی‌دهیم. و وقتی سوغات‌شان را می‌بینند به شدت گله‌ می‌کنند که چرا از آن مارکی که گفتیم نخریدی؟ مثلاً یک بار گفتند برای‌مان پهپاد بخر، من هم خریدم و تحویل‌شان دادم اما چون از مارکی که سفارش داده بودند نبود من را به همان پهپاد آویزان کردند و با کنترلش مرا به بازار فرستادند تا از همان مارک برای‌شان خرید کنم. واقعاً نمی‌دانم چرا این‌طور شده است. من قبلاً سوغاتی‌های بهتری می‌خریدم. فکر کنم با کهولت سن سلیقه‌ام هم بد شده است.

پسر جوانی که روی موتورش نشسته بود، به خبرنگار ما گفت: قدیم‌ها مردم وقتی به سفر می‌رفتند از شهر مقصد یکی از صنایع و یا خوراکی‌های مربوط به همان شهر را به عنوان سوغات خریداری می‌کردند. اما الآن همه جا را اجناس چینی برداشته است و سوغاتی‌ها هم همه چینی شده‌اند. مثلاً یک بار هم‌زمان عمویم به چین رفت، برادرم به مشهد رفت و پدرم به قرقیزستان. جالب این‌جا بود که هر سه نفرشان یک جاسوئیچی چینی به عنوان سوغات برای من آوردند. حتا پسر عمویم یک بار تصادف کرد و به کما رفت. وقتی برگشت یک جاسوئیچی چینی برایم آورد.

در پایان این گزارش خبرنگار ما برای استقبال از عمویش که به سفر رفته بود، با گل و شیرینی به ترمینال رفت. گفتنی است عموی خبرنگار ما این‌بار دنیا را شگفت‌زده کرد و برای خبرنگار ما یک عدد چای کیسه‌ای که درون اتوبوس داده بودند به عنوان سوغات آورد. خبرنگار ما اکنون با غرور جلوی ما راه می‌رود و جواب سلام هیچ کس را نمی‌دهد.

پایان پیام

اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
به بالا بروید