خون میفروشم، پس هستم
خون میفروشم، پس هستم
پدیده خونفروشی چند وقتی است که در مناطق حاشیهای شهر تهران رونق پیدا کرده است، بهطوری که در برخی از خانوادهها به عنوان منبع درآمد و شغل تبدیل شده است. مسئولان وزارت بهداشت خرید و فروش پلاسما و خون را قانونی نمیدانند و اعلام کردند که برای جمع آوری این مراکز چندین بار اخطار دادهاند. آسیبهای اجتماعی تازه در راهند.
پایگاه خبری گلونی، مهدیسا صفریخواه: قصه این آدمهای خونفروش را باید شنید؛ آنها حتماً برای فروش کلیه و کبد دورخیز کردهاند و حالا به اینجا رسیدهاند. فروش پلاسمای خون چهل هزار تومانی یعنی آنها سالم زندگی میکنند و سلامت جسمیشان تأیید شدهاست اما از بازیهای زندگی خستهاند. فروش خون بهعنوان حرفه و شغل یعنی برای زندگی کردن میخواهی از خودت مایه بذاری، یعنی هنوز امیدت را به ساختن فردا از دست ندادهای اما انگار راه را گم کردهای و به کورهراه آدمهایی که فقط تماشاگرند، افتادی.
خون میفروشم، پس هستم
سالم که باشی ۲۴ بار درسال میتوانی پلاسمای خونت را اهدا کنی اما باید استراحت کنی و خودت را ببندی به بمباران غذاهای خونساز. این یعنی باید پروتئین بیشتری مصرف کنی، به همینجا که میرسی بهنظر میرسد که راه را اشتباه آمدی، این چهل هزار تومان کفاف رسیدن تا اولین مرکز اهدای پلاسما را هم نمیدهد چه برسد به اینکه در راه بازگشت خیال خریدن گوشت و تخم مرغ و جگر هم بهسرت بزند. فروش پلاسما را باید جدی گرفت وقتی از ژن خوب وبد حرف میزنیم انگار از همین خطکشیها حرف میزنیم. خط کشی آدمهایی که با اعتبار اسم دوربریهایشان زندگی میکنند و آدمهایی که فقر هنوز همه آنها درسته قورت ندادهاست و برای جرعهای زندگی از خون خود مایه میگذارند. کنار همه دیوارنوشتههای کلیه فروشی حالا نشانهای از فروش پلاسما و مشتقات دیگر خون هم میبینیم. خونهای نادر را خوب میخرند، آنها میتوانند جان خیلیها را نجات بدهند اما بهنظر میرسد که پراکندگی این خونهای نادر هم روی نقشه بیشتر متمایل به شمال شهر است در جنوب شهر همه خونها مثل هم است. هیچکس از همسایهاش زندهتر نیست!
عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.
پایان پیام
کد خبر : 49070 ساعت خبر : 9:28 ق.ظ