مسکن و ما میانیها
به گزارش پایگاه خبری گلونی، شاخص «دسترسی به مسکن» که از نسبت قیمت آپارتمان به درآمد سالانه افراد محاسبه میشود، کمتر یا نزدیک به عدد ۸ است اما در برخی شهرهای پرجمعیت جهان، این شاخص، سطح «هشدار» را که حول و حوش عدد ۱۲ است، رد کرده و به ۱۸ رسیده است. در هنگکنگ، این شاخص به ۱۸ رسیده به این معنا که یک خانوار در دهک میانی جامعه، پس از ۱۸ سال پسانداز ۱۰۰ درصد درآمد خود میتواند صاحب خانه شود.
میگویند در ایران این عدد به ۱۱ رسیدهاست. به زور مسکن مهر و اوراق مسکن این عدد و رقم کمی امیدوارمان میکند. سرانه استاندارد فضای مطلوب برای میانگین خانوارهای ایرانی ۹۰ متر مربع است. در ساختوسازهای جدید دولت سعیکرده به این فضای استاندارد وفادار بماند. اما بازار سوئیتها و خانههای ۵۰ متری هنوز هم داغ داغ است.
گذشته از اینها پدیده خانههای اجارهای به چند خانوار، زنگ خطر آسیبهای اجتماعی را هم به صدا درآوردهاست. این آسیبهای اجتماعی مثل یک زلزله ۸ ریشتری ترسناک است، اما نشانههای بروز آن زیر پوست شهر پنهان است. برای خانوادههایی با دهک میانی شاخص دسترسی مسکن روی کاغذ حدود ۱۱ سال است، اما با این اوضاع امنیت شغلی، اقساط و اجارهبها و وضعیت تورم رسیدن به این عدد نوعی رکوردزنی در گینس است.
بهنظر میرسد جوامع مدرن در حال قورت دادن دهکهای و اقشار متوسط جامعه است، شهرهای بزرگ اغلب آنها را به حواشی خود میرانند و این قطع ارتباط میتواند برای آنها گران تمام شود. گرههای کور ترافیکی و قراردادهای موقت کاری و عدم امنیت رونای و شغلی از جمله هزینههای این قطع ارتباط دهکهای میانی با کلانشهرشان است، حتی بهزور آمار خوشبینانه هم روی کاغذ هیچ تعدیل هزینهای برای این خانوارها صورت نمیگیرد.
نقشههای مسکن برحسب قیمت در جغرافیای شهرها هیچ تعریف استانداردی ندارند، رکود ۵ ساله قیمت مسکن باعث شده همه حساب و کتابهای اقتصادی خرد و کلان در این حوزه از بین برود. ناهمگونی بازار عرضه و تقاضا گره کوری بر قیمت مسکن در شهرهاست. اینبار حتی شهرها را به کلانشهر و شهرهای کوچک تقسیم نمیکنیم. بعد از حذف شدن اقشار ضعیف جامعه حالا میانیها هم از روی نقشه کلانشهر حذف میشوند. پاک کردن صورت مسأله همیشه جواب میدهد!
پایان پیام
گزارش از مهدیسا صفریخواه
کد خبر : 49241 ساعت خبر : 4:42 ب.ظ