گلونی

در رشت خبری هست

در رشت خبری هست

پایگاه خبری گلونی ، مهدیسا صفری خواه: مشغول‌ گشت‌زنی در اینستاگرام بودم روی یک ازعکس‌ها کلیک کردم، عکس‌ها آدم را مصمم می‌کرد که از این درد بگوید، از دردمحبوس کردن حیوانات در مغازه‌های فروش. گزارش را از یکی از پرنده فروشی‌های رشت گرفته‌اند، بوی تعفن سگ‌های مرده و پرندگان بیمار را در هر صفحه‌اش می‌شنیدی. آنجا را می‌شناسم. مغازه بزرگی است در محله لب آب رشت. نام آن پرنده فروش را نمی‌دانستم اما آدرسش را که گفت، کروکی‌اش در ذهنم آمد. می‌گوید: « قبلاً هم از کنار این مغازه گذشته بودم ولی هربار از دیدن شریط اسفناک نگهداری پرنده‌ها آنقدر خونم به جوش می‌آمد که راهم را عوض می‌کردم. این‌بارجرئت کردم و وارد شدم. همان اول کاری دو تا میمون درقفس‌های تنگ دیدم، آنقدر تنگ که نمی‌توانستند حرکت کنند. پشت یک پرده چرک محل نگهداری سگ‌ها و گربه‌ها و همسترها بود، مرده و زنده‌شان معلوم نبود، بوی تعفن می‌داد و سگ‌های بیمار در مدفوع و خون خود می‌لولیدند. از آب و غذا خبری نبود ولی تا چشم کار می‌کرد زخم بود و چرک و کرم و انگل.» توصیف آنجا پس همین کلمات هم ازدرد پنهانی می‌گوید که نباید تحملش کنیم، باید آن را فریاد برنیم. این‌روزها انسانیت یک حلقه مفقود در زندگی ماست. برای اینکه از آن طفره برویم هر کاری می‌کنیم.

شهر پرنده‌های قفسی

رشت شهر پرنده‌های در قفس است. محله‌های قدیمی آن مانند ساغریسازان و لب آب پراز مغازه‌های فروش پرندگان است. فصل پرندگان مهاجر هم بازار فروش خوتکای ابرو سپید همیشه در آن داغ است. سازمان‌های مردم نهاد زیادی برای حمایت از حقوق حیوانات در این شهر فعالیت می‌کنند؛ اما برای تخته کردن دکان سودجویان انگار بهانه‌ها کافی نیست. محیط زیست هم همیشه دیر می‌رسد برای گزارش تخلفات باید پشت خط‌های شلوغ بی‌پاسخ بمانی.

قانون دیر می‌رسد


جرم انگاری حیوان آزاری در کشور هنوز هم با چاله‌چوله‌های قانونی همراه است، تجمع اعتراض کنندگان به نقض حقوق حیوانات در برخی شهرها باعث شد، شهرداری‌ها درباره برخی از مواضع خب مبنی بر سگ‌کشی عقب بکشند اما هنوز هم بازار آزار حیوانات در زیر پوست شهر وجود دارد.

در رشت خبری هست

بازار ورزا جنگ _جنگ گاومیش‌ها و جنگ خروس لاری‌ها در توابع این استان به راه است. مافیای زیر زمینی این جنگ‌ها برای داغ کردن بازار آنها شرط‌بندی‌های کلان انجام می‌دهد. شرط‌بندی‌هایی که فاقد وجاهت قانونی و دینی هستند. حساب مردم شهر من از این مافیا جداست، آن‌ها بزرگ‌ترین قلب دنیا را دارند با روحی که شما را شیفته این شهرمی‌کند. زیر پوست همه شهرهای کشورم این خشونت‌ها ریشه داد. چاره در جرم انگاری کلان و بستن راه‌های در روی این آدم‌هاست. حتی تب آنفلونزای پرندگان هم اجازه نداد آنها عقب بکشند. کاش جلوی این آزارها قوی‌تر بایستیم.

پایان پیام

خروج از نسخه موبایل