مریم میرزاخانیها رفتند
به گزارش پایگاه خبری گلونی، مهدیسا صفریخواه: کارشناس مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی شهرستان داراب گفت: “حادثه واژگونی دانشآموزان دختر اهل استان هرمزگان در حوالی قلعه بیابان بخش رستاق داراب فارس ۹ کشته و۳۴ مصدوم به دنبال داشت.” خبر داغ دلمان را تازه میکند از این اردوها زخم زیادی به دلمان مانده. عذرخواهی و حضور وزیران در صحنه هم از غم روزهایمان کم نمیکند. انگار مسئولین به این دست حادثهها عادت کردند و به دلجوییهای بعد از آن. دنبال مقصر که باشی نتیجهها استرسآورتر میشوند از مادری که خودش را برای پر کردن فرم رضایتنامه نمیبخشد تا مدیری که باید پاسخگو باشد که در امانت جانهای عزیزان مردم کوتاهی کرده است و رانندهای که همیشه یا چرت میزند یا در دره میافتد. اتوبوسهایی که ایمن نیستند و جادههایی که تیتراژ اول مرگ است.
مریم میرزاخانیها رفتند
قطع عضو و قطع نخاع ۴ دانشآموز در حادثه واژگونی اتوبوس،۵ نفر در اتاق عمل را خبرگزاری ایلنا گزارش کردهاست. دو نفر از مصدومان منتقل شده به بیمارستان داراب یکی از اندامهای خود را از دست دادند. ۲ نفر از دانش آموزان مصدوم دچار قطع نخاع شدند و ۵ نفر دیگر از مصدومان نیز تا لحظه تنظیم خبر در اتاق عمل تحت عمل جراحی هستند. یک مصدوم معصومه محمودیزاده ۱۴ ساله درمان و ترخیص شد، سایر مصدومین در بیمارستان تحت نظر هستند. این آمار مو بر تنمان سیخ میکند. درباره آیندهها و سرمایههایمان حرف میزنیم و آنها را ساده و آسان از دست میدهیم. حادثه داراب غم بزرگیاست که هر از گاهی برای سرکشی به ما باز میگردد.
آنها هنوز زندگی طلبکارند
حوادث رانندگی در اردوهای دانشآموزی و دانشجویی بیداد میکند. حادثه سقوط دانشجویان شریف در سال ۱۳۷۶ که در آن نخبگان المپیادهای جهانی دانشگاه شریف را از دست دادیم هنوز بهیاد داریم. ما مریم میرزاخانیهای زیادی را سالیانه در این حوادث از دست میدهیم. بنرهای تسلیت میزنیم و مسئولین را برای دلجویی ازبازماندگان به محل حوادث میفرستیم اما فراموش میکنیم که به این بچهها زندگی کردن بدهکار بودیم و داغ آنها در حجم روزمرگیها و بخشنامههای اداری گم میشود. بیشتر از سرکشیها به یک اقدام عاجل نیازمندیم تا جلوی مرگ نخبههای جوان و آتیهسازان گمناممان را بگیریم. باید جلوی سرکشیهای ۳۳دقیقهای مرگ در حوادث جادهای را بگیریم.
عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.
پایان پیام
سلام
یه بغضی تو گلومه که میخوام فریاد بزنم انقدر بلند که مسئولین رو از خواب بیدار کنه . واقعا اگه همچین اتفاقی برای بچه ی خودشون بیفته راحت ازش میگذرن.منم یه دخترم .دختر عزیز دردونه ی باباشه. ان شاالله خداوند متعال به خانواده های داغدیده صبر عطا کنه و سنگی محکم به سر این مسئولین خواب رفته بزنه تا شاهد چنین حوادث تلخ و ناگوار نباشیم.