پایگاه خبری گلونی، نگار فیضآبادی: به گفته هاشمی، وزیر بهداشت، «سالانه بیش از یک میلیون سال از عمر افراد در کشور بر اثر سوانح و حوادث از دست میرود».
ای کاش روزی برسد که کاستیهای لایحه سلامت روان اصلاح شود. ما به قانونی نیاز داریم که در آن به ابعاد مختلف سلامت روان پرداخته شود. در حالی که در ایران این لایحه برای حمایت از حقوق بیمارانی ست که مبتلا اختلالات شدید روان هستند. وقتی به گفته فقط رئیس سازمان نظام روانشناسی، فقط سه درصد از بودجه سلامت کشور صرف سلامت روان میشود، یعنی هنوز نقش روان انسانها در عملکرد اجتماعیشان، جدی گرفته نمیشود.
متأسفانه در کشور ما تعریف درست و کاملی از سلامت وجود ندارد. یا بحث سلامت، منحصر میشود به جسم انسانها و یا اختلالات روان، برچسب منفی و ننگ دانسته میشود. موضوعات روانشناختی انسانها نادیده گرفته شده که شاهد این حجم از رفتارهای پرخطر و حادثهساز مردم هستیم. رانندگیهایی که نشان از کاهش بردباری اجتماعی، استرس، زود از کوره در رفتن، افزایش رفتارهای پرخاشگرانه و نابهنجار دارد.
نمیشود درباره جان انسانها و رانندگی صحبت کنیم اما سخنی از سلامت روان به میان نیاوریم. بخشی از بودجه کشور باید اختصاص پیدا کند به پژوهشهای کاربردی و آموزش رانندگان برای اصلاح رفتارهای مشکلآفرین. تا زمانی که آسیبشناسی رفتارهای قانونگریزی و تخلفات رانندگی مشخص نشود و از طرف دیگر، صنعت خودروسازی بیشتر به فکر درآمد بیشتر باشد و نه سلامت مردم، میزان تصادفات بیشتر هم خواهد شد.
مردمانی که فرمان زندگی از دستشان خارج شده، پشت فرمان ماشین مینشینند و به دلایل مختلف، اعم از عادت به رفتارهای پر ریسک و تخلفات رانندگی، آشنا نبودن با مهارتهای مدیریت هیجان، نقص در ایمنی جادهها، کیفیت پایین خودرو و… حادثهای تلخ را رقم میزنند. معلوم است شعار پیشگیری بهتر از درمان است، هنوز در حد همان شعار باقی مانده. زیرا در تصمیمهای مسئولان، زمینهای برای ارتقای سلامت روان افراد فراهم نشده است تا از خطرات بعدی، جلوگیری کند. بنابراین، در خود وزارت بهداشت هم که به این موضوع توجه نمیکند، هم پای صنعت متخلف خودروسازی حرکت میکند و مقصر است. بعد از هر حادثه رانندگی، خانوادهها تحت تأثیر قرار خواهند گرفت و جامعه ما به سمت حال بد و بدتر پیش میرود.
پایان پیام