تحلیل غمانگیز بلوطهای خشکشده زاگرس
بیستوهفتمین نشست از سلسله نشستهای «گفتگوهای راهبردی» در تاریخ ۲ شهریورماه ۱۳۹۵ با سخنرانی آقای دکتر عبدالحمید پاپزن، عضو هیئت علمی دانشگاه رازی کرمانشاه و با عنوان «نگرشی متفاوت در مطالعه پدیدۀ خشکیدگی بلوط در جنگلهای زاگرس» در تالار تدبیر مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، آمار جنگلهای کشور از هفت میلیون تا نوزده میلیون هکتار اعلام شده، در حالی که آمار جنگلهای زاگرس میان ده تا شش میلیون هکتار در نوسان است. سرانۀ جنگلی ایران یک چهارم دنیاست و در بین کشورهای دارای جنگل جهان، رتبه پنجاه و چهارم را دارد. پنجاه درصدِ اکسیژنِ، سی درصد نزولات جوی و چهل درصد آب جاریِ کشور از طریق زاگرس تامین میشود. با این حال، بیش از سی درصدِ جنگلهای زاگرس در حال نابودی است.
تحلیل غمانگیز بلوطهای خشکشده زاگرس
برگزاری نشست «نگرشی متفاوت در مطالعه پدیدۀ خشکیدگی بلوط در جنگلهای زاگرس» با سخنرانی دکتر عبدالحمید پاپزن در راستای بررسی این مبحث راهبردی برگزار گردید. به منظور بهرهمندی پژوهشگران و دانشجویان خلاصهای از نشست مذکور به شرح زیر منتشر میشود.
*****
وضعیت تخریب جنگل در جهان
در ابتدا باید ببینیم وضعیتِ تخریبِ جنگلها در جهان به چه شکلی است. بیشک بعد از کنفرانسِ ریو اتفاقاتِ مثبتی در این زمینه افتاده است. به عنوانِ نمونه آمریکا در محدودۀ جغرافیاییِ خودش یعنی آمریکای مرکزی میزانِ تخریب را به صفر رساندهاست، اما در قارۀ آسیا، در جنوب و جنوبِ شرق تخریب شدید است.
چین کارهای خوبی کردهاست و با همۀ مشکلاتی که دارد توانسته است ۹/۲ میلیون هکتار به سطحِ جنگل خود اضافه کند. در نتیجه میانگین را در جنوب آسیا پایین آورده است. یک آمارِ دیگر میگوید ژاپن در پنجاه سال پیش به اندازۀ ما سطح جنگلی داشته است. ژاپن رتبه ی اول واردکننده چوب و در عین حال جایگاه اول مصرفکننده چوب جهان را دارد، اما آمار میگوید در حالِ حاضر سیزده میلیون هکتار جنگل پنجاه سال پیش خود را به دو برابر رساندهاست. این کشورها در حفاظت و گسترشِ جنگل پیشرو هستند، لیکن از طرفِ دیگر آمریکای جنوبی به جهتِ تخریبِ جنگلها در وضعیتِ وحشتناکی است و در قارۀ آفریقا نیز بالاترین تخریب را داریم.
وضعیت جنگلهای ایران
حال ببینیم وضعیتِ ایران چگونه است؟ در کشورِ ما همیشه مشکل آمار وجود داشته است. این مشکل در موردِ میزانِ جنگلهای ما نیز موجود است. رقمِ آمارهای اعلامشده از هفت میلیون تا نوزده میلیون هکتار متغیر بودهاست. مثلاً مرحوم مهندس ساعی در سالِ ۱۳۲۱ در یک برآوردی گفته است نوزده و نیم میلیون هکتار و بعد میگوید هجده و هفت دهم میلیون هکتار جنگل داریم، اما فائو براساسِ استانداردهای خودش یازده و هفت دهم میلیون هکتار را اعلام میکند. دوستانِ ما در سازمانِ جنگلها میزانِ آن را حدود چهارده میلیون هکتار اعلام می کنند. از جهتِ سرانه ملاحظه میکنید که سرانۀ ما یک چهارم سرانۀ دنیا است. ما کشوری هستیم که در بین کشورهای دارای جنگل در رده ی پنجاه و چهارم دنیا قرار داریم.
نگاه استراتژیکی به زاگرس
حال ببینیم وضعیت در زاگرس چگونه است؟ آمارهای قبلی میگوید ده میلیون هکتار، ولی عددهای دیگری میگوید شش میلیون هکتار در زاگرس جنگل داریم.
زاگرس از نگاه استراتژیکِ برای ما حائز اهمیت است. مثلاً یک سومِ جمعیتِ کشور در این مناطق ساکن هستند.
پنجاه درصدِ اکسیژنِ کشور از طریقِ زاگرس تأمین میشود. عمدۀ جریاناتِ اقلیمیِ ما از غرب و شمالِ غرب و جنوب غرب میآید و روی کشور حرکت میکند و از قسمت شرقی خارج میشود. بنابراین پنجاه درصد اکسیژنی که در اینجا وجود دارد اکسیژنی هست که در حالِ حرکت است. به تعبیری میشود گفت که بخشِ عمدهای از تنفسِ ایرانِ عزیز در گروِ اکسیژنِ زاگرس است.
با وجودِ خشکسالی در بسیاری از مناطق کشور وضعیتِ زاگرس هنوز آنچنان بد نیست. مثلاً ایلام بیشترین بارش را در سال گذشته داشته است و میزانِ بارشِ پارسالِ کرمانشاه در صدسالِ گذشته بیسابقه بوده است.
سی درصدِ نزولاتِ کشور را در این منطقه شاهد هستیم و چهل درصد از آب جاریِ کشور در این منطقه سامان میگیرد و بعد به حوزههایی مثل جنوب کشور میریزد. اینها همه ارزشهای زاگرس است که بر کسی پوشیده نیست. براساسِ آمارها هجده میلیون درختِ بلوط تا به امروز در زاگرس خشک شده است.
بر همین اساس بیش از سی درصدِ جنگلهای زاگرس در حال نابودی است. گفته میشود که صد و هشتاد و سه هزار هکتار تا الان خشک شدهاست.
با خشکیدگیِ درختانِ بلوط، چه ضرری به ما وارد شده است؟ اگر صرفاً با رویکردِ غیرجامعِ اقتصادِ کلاسیک به مسئله نگاه کنیم قیمتِ یک درختِ بلوط در یک سری آمارها دویست دلار و در یک سری آمارهای دیگر هفتصد دلار ذکر شده است.
آن هجده میلیون ضرب در هفتصد دلار یقیناً عدد بسیار بزرگی میشود، لیکن اگر با دیدِ اقتصادِ اکولوژیک بنگریم یک درختِ جنگلیِ بلوط از لحظۀ کاشت دویست تا سیصد سال عمر باید بر رویش گذاشت. آیا میتوان این را هم به ارقامِ اقتصادی تبدیل کرد؟
روششناسی مطالعه پدیده خشکیدگی بلوط
متأسفانه نگاه ما در مطالعۀ پدیدۀ خشکیدگیِ بلوط به لحاظ فلسفی یک نگاهِ تخصصگرای ریداکشنیستی است. یعنی هر کس فقط از نگاهِ تخصصیِ خودش به مسئله مینگرد، در حالی این رویکردی نادرست است. با یک دید غیرهولیستیک نه بلوط و نه هیچ پدیده ی دیگری را ما نمیتوانیم بررسی کنیم. میتوان رویکردِ درستی را جایگزینِ این روششناسی غلط کرد. تکنیکِ آر آر ای(Rapid Rural Appraisal) نمونهای از رویکردی درست و هولیستیک را به مطالعه چنین پدیدهای برای ما فراهم میآورد. بنیانگذارِ این تکنیک «روبرت چمبرز» نام دارد که پدر توسعه روستائی دنیا مخصوصاً در جهان سوم به شمار میآید. آر آر ای یعنی یک مطالعه سریع از یک پدیده، صرفاً در جهتِ تعریفِ درستِ مشکل نه حلِ آن. در آر آر ای افراد با تخصصهای مختلف وارد عرصه میشوند، اما در کنار هم و نه به صورت انتزاعی و جزیرههای جدا از هم؛ تیم با هم به عرصه میرود، ولی هر کس نگاه خودش را دارد. از دلِ دیالوگهای این متخصصین ماهیتِ مشکل روشن میشود. به دلیل کابردی بودن این روش، ما در موردِ خشکیدگیِ بلوط یک طرحِ آر آر ای را در استان کرمانشاه پیاده کردیم.
تحلیل غمانگیز بلوطهای خشکشده زاگرس
یک تیم پانزده نفره از استادانِ دانشگاه و متخصصینِ منابع طبیعی اعم از دوستانِ گیاهپزشک، خاکشناس، گروههای علوم دامی، ترویج و توسعه و غیره آماده کردیم و واردِ عرصه شدیم. یکی از پیشفرضهایی که بر رویِ آن اتفاق نظر داشتیم این بود که خشکسالی عامل این مصیبت است.
دوستان ما را به مناطقی راهنمایی کردند که طرحهای آبخیزداری اجرا شده بود. انتظار داشتیم که در محدودههایی که این طرحها اجرا شده است شاهد خشک شدنِ بلوط نباشیم. درحالی که در تمامِ مواردی که از نزدیک مشاهده کردیم شاهد خشکیدگی بودیم.
در نتیجه این فرضیه که کمبودِ آب میتواند یک عامل بوده باشد برایمان بسیار کمرنگ شد. فرضیه ی اثرگذاریِ دام را دنبال کردیم.
به مرتعی وارد شدیم که هیچ دامی در آنجا پا نگذاشته بود و در کمالِ تعجب تعدادِ قابلِ توجهی بلوط در همان مراتع خشک شده بود! دوستانِ متخصصِ دامپروریِ ما با قاطعیت نتیجه گرفتند که دام عامل نبوده است.
ما جمعبندی کردیم که باید آر آر ای های متعددی انجام شود. ما به پیچیدگیِ مسئله پی بردیم. اصلاً به این سادگی نیست که بگوییم یک عاملی مثلِ اسکولیتوس یا پوستخوار آمده است و این اتفاق افتاده است. اگر این یک باکتری باشد چطور؟ چقدر به این فکر کردیم که عامل ممکن است باکتری باشد؟ پس برخلافِ رویکردِ حالِ حاضر نیاز به یک رویکرد کلنگر داریم که با تکنیکهایی همچون آر آر ای و تجمیعِ دادههای جمعشده در آنها به طرحِ مسئلۀ درست و راهِ حلِ آن برسیم.
در این راه باید از دو قشر به صورت ویژه استفاده کنیم: یکی دانشگاهیان و دومی مردم محلی. محال است بدونِ مشارکت دادنِ واقعی و نه صوریِ مردم محلی بتوانیم در هر بعدِ توسعهای از جمله منابع طبیعی موفق باشیم.
به عنوان جمع بندی می توانم بگویم که منظور از رویکرد جدید روش شناسی تحقیق این است که ما بایستی در به خدمت گرفتن روش مطالعه ی این پدیده از روشهائی غیر از شیوههای متداول فعلی بهره ببریم. نمونهای که ذکر شد نشان میدهد در روشهای مشارکتی مبتنی بر چند تخصصی و نیز تکیه بر نظرات مردم محلی چگونه ممکن است تعریف مساله تغییر کند.
بدیهی است در ادامه ی این تفکر روش های حل مساله هم نیازمند تغییرات اساسی است. ما در دانشگاه رازی کرمانشاه و در گروه ترویج و توسعهی روستائی تجربههای فوق العاده زیاد و قابل استفادهای داریم که میتواند در راستای تعریف درست از پدیدهی خشکیدگی بلوط زاگرس و نیز تعیین روشهای مطالعۀ درست و منطقی آن به خدمت گرفته شود، به این امید که به روشها و تکنیکهای منطقی و قابل دفاعی دست یازیم و در آیندههای دور از اقدامات انجام شده برای کنترل این پدیدۀ شوم زیست محیطی و اجتماعی نادم و پشیمان نباشیم.
تحلیل غمانگیز بلوطهای خشکشده زاگرس
اما در بخشِ پرسش و پاسخ ابتدا دکتر غیبی رئیس مرکز جنگلهای خارج از شمالِ سازمان جنگلها به یک سری نقاطِ ابهام در صحبتهای دکتر پاپزن پاسخ دادند.
دکتر غیبی اعلام کردند که در جلسهای که پیش از این با دکتر پاپزن داشتهاند مقرر شده است که ایشان طرحشان را در کارگروهِ مدیریتِ جامع در سازمان طرح کنند و هیچ مشکلی حتی به جهتِ اعتباری برای پیگیریِ آن وجود ندارد.
ایشان سپس مروری بر مشکلِ خشکیدگیِ بلوط از سالِ ۸۷ به این سو داشتند و گفتند که همان زمان کارگاهی با حضور شاخصترین دانشگاهیان و متخصصانِ آفات تشکیل شد و دستورالعملی برای پیگیریِ مسئلۀ خشکیدگی تهیه شد.
دکتر غیبی برخلافِ نظرِ دکتر پاپزن اصرار داشتند که در مطالعاتِ صورت گرفته در موردِ این پدیده رویکردی جامعنگر و اکوسیستمی به مسئله اتخاذ شده است بهگونهای که حتی همان سوسک و چوبخوار هم به منزلۀ بخشی از اکوسیستم دیده شده است.
نکتۀ دیگری که دکتر غیبی به آن اشاره کردند استمدادِ سازمانِ جنگلها از فائو برای حلِ این معضل بود. به گفتۀ ایشان نمایندگانِ فائو در ایران حضور یافتند و از نزدیک از بلوطهای خشکیده بازدید کردند. نکتۀ جالب این جاست که دستورالعملِ مشورتی که آنها برای حلِ این مشکل به ما ارائه کردند خط به خط با دستورالعملی که متخصصین سازمان به آن دستیافته و در حالِ اجرای آن بودند یکی بوده است.
همچنین دکتر غیبی نتایجِ طرحِ مسئلۀ دکتر پاپزن را به این شکل زیرسوال بردند که وقتی سوسک اسکولیتوس میآید خودش میتواند حرکت کند. در این صورت دیگر آن مناطقی که طرحهای آبخیزداری در آنها اجرا شده است هم به سادگی میتوانستهاند آلوده شوند و در نتیجه نمیتوان گفت که خشکسالی عامل موثر در این پدیده نبوده است.
ایشان همچنین به مطالعاتِ دانشگاهی اشاره کردند که نشان میدهد در اثر افتِ سفرههای آبِ زیرزمینی عاملِ رطوبت میرود و باعثِ خشک شدنِ جنگل شده است؛ در نظر داشته باشید که مثلاً در استانِ ایلام افزایشِ دما بوده است. آستانۀ تحملِ بلوط ۴۳ درجه است. وقتی گرما بیاید بالای پنجاه درجه بلوط هم به این وضع دچار میشود. دکتر غیبی اصرار داشتند که مدیریتِ غلطِ آب کشور جنگلهای ما را به این وضعیت انداخته است.
تحلیل غمانگیز بلوطهای خشکشده زاگرس
در ادامه دکتر احمدی مدیرکلِ منابع طبیعی ایلام توضیحاتِ مفصلی را در موردِ مباحث مطرح شده ایراد کردند که در ادامه خلاصهای از آن اشاره میشود: ما در ۹۲/۰۲/۱۲ به دستورِ وزیرِ محترم جنابِ آقای حجتی در جلسۀ هیئت دولت حاضر شدیم و یک پاورپوینتِ مفصل در موردِ مشکلِ بلوط خدمتِ ریاستِ جمهور و معاونین محترم و هیئت محترم وزیران ارائه کردیم.
در ۱۴/ ۰۲/ ۹۲ ریاستِ جمهور بازدیدی را از جنگلهای خشکیدۀ استانِ ایلام در دستورِ کارِ هیئت دولت قرار دادند. یعنی خودِ آقای رئیس جمهور از جنگل بازدید کردند و توضیحاتِ مفصلی هم خدمتتشان داده شد. در آن جلسه قرار شد که یک طرحی را سازمانِ جنگلها آماده کند و به دولت بدهد و اعتباراتِ لازم را بخواهد.
دو هزار و نهصد میلیارد تومان هزینۀ برآوردِ طرحِ پنج ساله بود که سیصد و بیست و پنج میلیاردش را تصویب کردند. سازمانِ برنامه و مدیریتِ بحران این اعتبار را در قالبِ بحران در سازمانِ جنگلها تزریق کرد. نهایتاً در این کش و قوسها به بیست و پنج میلیارد تومان رسید که آن هم تخصیصش در سالِ ۹۳ نه میلیارد شد.
با این پول چهار پروژه در هفت استانِ درگیر تعریف شد. یقیناً خشکیدگیِ بلوط را در زمرۀ بحران قرار دادن خودش یک بیتوجهی است. چون بحران پنج درصدِ تملکِ داراییهای هر استان هست و در صورتِ بروزِ بحران آن را توزیع میکنند. ما بحرانهای متعدد داریم مثلِ سیلِ پارسالِ ایلام. مثلِ زلزله و در این میان خشکیدگیِ بلوط حقیقتاً فراموش میشود. توسعۀ خشکیدگی در حالِ حاضر به دلیلِ بارشهای خوبِ سالِ آبیِ ۹۴-۹۵ یک توقف جزئی دارد ولی کاملاً محتمل است با یک بحران بار دیگر آغاز شود.
ما سیزده طرح مطالعاتی اجرا کردیم که از رویکردی جامعنگر برخوردار بود. حتی از متخصصِ روانشناسی کمک گرفتیم. متخصصانِ بیوتکنولوژیِ ما هم روی ژنتیکِ پایههای مقاوم کار کردند. ما در ایلام چهل و سه واریتۀ مقاوم از بلوطها شناسایی کردیم و در حالِ حاضر نهالِ همانها را تولید میکنیم. در عرصه هم کاشتشان کردیم. بررسیهای ما نشان میدهد که حدودِ ۱۰۶ هزار هکتار خشکیدگیِ صددرصدی در جنگلهای زاگرس داریم.
ولی اعتباراتمان به هیچ وجه برای حلِ آن کافی نیست. میخواهم این را از زبانِ یک مدیرِ اجرائی خدمتتان عرض کنم که به استحضارِ ریاستِ محترمِ جمهور برسانید. اصلاً هیچ توجهی به بحثِ منابعِ طبیعی نمیشود. اولویتها چیزهای دیگر است.
نه فقط بحثِ خشکیدگی بلکه اصلاً به منابع طبیعی توجهی نمیکنند. در حالِ حاضر الزامِ قانونیِ توسعۀ منابعِ طبیعی صفر است.
من خواهشم از آقای دکتر این است که اعتباراتِ ما را ملی کنید. شخصِ آقای وزیر خیلی دنبالکننده هستند ولی واقعیتش این است که توصیههای بودجهای اصلاً وجود ندارد. آقایانِ استاندارها و بقیۀ مسئولین فقط از منابع طبیعی زمین میخواهند آن هم رایگان. به خاطر این طرحهایی که مسئولش هستند اجرائی بشود.
پس از صحبتهای دکتر احمدی تعدادی از دیگر حضار نظراتشان را بیان کردند و نشست مذکور به پایان رسید.
عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.
پایان پیام
کد خبر : 52904 ساعت خبر : 7:17 ق.ظ