لالهزار معلق بین پایان باز و تراژدی
پایگاه خبری گلونی، مهدیسا صفریخواه: یک، دو، سه …تخریب میشود. همیشه آمادهایم برای شنیدن این جمله. فرقی نمیکند طرف حسابمان، محیطزیست باشد یا یک آدم دیگر یا سینمایی در پایتخت فیلم ایران. حتی ثبتملی آثار باستانی هم جلوی این ولع برای تخریب را نمیگیرد.
لالهزار، نبض سینمای ایران است، پایتخت فیلم. هنوز هم همه تاروپودرش را در شهرک سینمایی غزالی حفظ کردهایم اما از نگاهکردن به اصلش طفره میرویم. حال خوبی ندارد و در آستانه سقوط است. عجیب است که شهرداریها که خوراکشان ساختن پردیس سینمایی است نمیخواهند سنت و مدرنیته سینما را در آن پیوند بزنند.
قبل از کوبیدن سینما، انتشاراتیهای کار درستی را هم تخریب کردیم و روی خاطرات آنها کافیشاپ زدیم یا کبابی. سلفی گرفتن با غذاها طرفداران بیشتری از ماندن در کتابفروشیها و ذوب شدن در جاذبه کتابها دارد. لالهزار خیابانی به وسعت تاریخ سینماست. به وسعت تاریخ هنر یک کشور. دردهایش و بیتوجهیها حتی وقتی که در جا میزند و کسی حواسش نیست را حس میکنی؛ جای این دردها در تاروپود این خیابان آشکار است و زخمهایی که ناسور میشوند و حالا برای فراموش کردنش باید صورت مسئله را پاک کنیم؛ یک ترفند قدیمی که حسابی جواب میدهد. لالهزار سرچشمه تئاتر و سینماست. خدا میداند آنهایی که اولین بار به سینما رفتند چه حال خوبی داشتند، چقدر غافلگیر شدند و چقدر به آن وابسته.
بیشتر سینماهای کشور حال سینماهای لالهزار را میفهمند. حتی پردیسهای سینمایی با جاذبه خرید و تماشای فیلم در یک بسته هم بهصورت مقطعی حال سینمای کشور را خوب کردهاند. مثل حراجیهای ۷۰ درصد منتظر تخفیفهای سینمایی هستیم و نیو کالکشنهایش در فصل جشنوارههای فیلم. فقط زمستان سینماهای کشور در فصل سیمرغ، حال بهاری دارد. بسازوبفروشها به جان لالهزار افتادند شاید تا دو سال دیگر همه بافت خاکستری آن تغییر کند اما دردهای این دورخیزهای بزرگ برای خودزنی فرهنگی تمام نمیشود. انگار تراژدی لالهزار مثل فیلمهایی که روزگاری در سینماهای آن اکران شدند، پایان خوش ندارد.
پایان پیام
کد خبر : 54046 ساعت خبر : 11:51 ق.ظ