خانه » روایت هشت بغض از هیئت پشت‌بازار
روایت هشت بغض از هیئت پشت‌بازار

روایت هشت بغض از هیئت پشت‌بازار

روایت هشت بغض از هیئت پشت‌بازار

نکته: لطفا برای لود شدن ویدئو به پایین این برگه بروید و روی «خروج از نسخه موبایل» بزنید تا بتوانید ویدئوها را ببینید.

پایگاه خبری گلونی، رضا ساکی: هیئت پشت‌بازار خرم‌آباد یک سنت تقریبا صد ساله دارد که در طول این همه سال تقریبا دست‌نخورده باقی مانده است.
این هیئت روایت‌گر سنت نوحه‌خوانی و سینه‌زنی لرهاست. هرساله تعداد زیادی از عکاسان برای ثبت‌ آیین گِل مردم خرم‌آباد به این شهر سفر می‌کنند و از عزاداری این هیئت شگفت‌زده می‌شوند. من نوحه‌های امسال هیئت پشت‌بازار را در هشت بغض روایت کرده‌ام:

روایت بغض اول

بغض اول با نوای آقام هِ رو هِ رو شکسته می‌شود. انگار که اسیران شام هستند که ناله می‌کنند آقام هِ رو هِ رو.
عزاداری هیئت پشت‌بازار با این نوا آغاز می‌شود، یعنی غمگین‌ترین و سوک‌ناک‌ترین آوای لری: هِ رو هِ رو، سی کُرِ علی، سی کُرِ فاطمه

روایت هشت بغض از هیئت پشت‌بازار

روایت بغض دوم

بغض دوم با توز می‌شکند. توز همان خاک آغشته به گلاب است. همان است که ما خود را به آن می‌زنیم. همان است که انسان از آن آفریده شده است. در روایت دوم وقتی محکم به سینه می‌زنیم توز بلند می‌شود. توز عزا. و در این توز است که تاکید می‌شود که فرزند زهراست که کفن ندارد. همانند مادر بی‌نشانش.

روایت بغض سوم

بغض سوم با یاد ۷۲ تن می‌شکند و تنهایی حسین. به یاد آن شبی که بسیاری در خاموشی شب رفتند و حسین ماند و ۷۲ نفر. ۷۲ یار و عاقبت ۷۲ شهید.

روایت بغض چهارم

در این بغض نام حیدر کرار را می‌برند و از او می‌خواهند به کربلا بیاید و حسینش را ببیند. انگار که حتا اسم علی لرزه بر تن دشمنان حسین می‌اندازد. در این فراز از نوحه علی صاحب عزاست و مردم به شهید محراب تسلیت شهادت پسر می‌دهند.

روایت بغض پنجم

حالا دیگر نوبت پیامبری در قامت زن است. زینب. آن که جز زیبایی در کربلا ندید. این نوحه اما چیز دیگری می‌گوید. نوحه پرده از درد بی‌برادری برمی‌دارد. برار برار زینب نالو می‌که. هیچ کس جز زینب نمی‌داند برادر کیست و برادر چیست. خاصه در راه شام.

روایت بغض ششم

در ششمین بغض فریاد از مالگه مالگه می‌کنند. خانه به خانه تا شام. مالگه به مالگه سرها را همراه با اسیران کردند. اینجا هم یاد یاد زینب است و وقتی که عاشورا تمام می‌شود تازه زینب شروع می‌شود تا کربلا را ابدی کند.

روایت بغض هفتم

حالا دیگر نوبت عباس است. ساقی، علمدار، سردار و برادر. دلاوری که بر دشمنان عبوس است اما بر کودکان و تشنگان مهربان و گشاده‌رو. برای عباس طور دیگری باید سینه زد.

روایت بغض هشتم

حالا نوحه‌خوان از هیئت می‌خواهد که جایگاه را ترک کند اما هیئت بنابر یک رسم قدیمی تا نوحه علی‌اکبر را نشنود جایگاه را ترک نمی‌کند. پس از قد بلند شاهزاده علی‌اکبر می‌گوید و جان خود را فدایش می‌کند.
نوحه ظهر عاشورای هیئت پشت‌بازار با روایت علی‌اکبر به پایان می‌رسد.

عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.

پایان پیام

اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
به بالا بروید