جلوههایی از شکوه ادبیات در آوازهای استاد محمدرضا شجریان
جلوههایی از شکوه ادبیات در آوازهای استاد محمدرضا شجریان
پایگاه خبری گلونی، جواد یعقوبی: در عرصهی موسیقی اصیل ایران، آوازخوانان بزرگ، با تعمق در فحوای کلام شاعران و دریافت پیام بلند و انسانی آنان و نیز تسلط بر تمامی دستگاهها و گوشههای موسیقی ایرانی و مهمتر از آن، تلفیق به جا و درست شعر و موسیقی ، به خلق آثاری فاخر و ماندگار دست زدهاند.
در این نوشتار، که با هدف اشاره به گوشهای از ظرافتهای استادانه و دقت نظر عمیق و ادبی استاد محمدرضا شجریان در آثارشان به نگارش در آمده است، باید یادآور شوم که نکتهای که در زمینهی انتخاب شعر وجود دارد، این است که آوازخوانان خوب و برجسته، مناسبترین شعر را برای دستگاه موسیقایی مورد نظر به گونهای انتخاب مینمایند که معنا و مفهوم و پیام نهفته در آن شعر با حس و حال و پیامی که در دل نغمههای آن دستگاه و گوشههای آن وجود دارد، مطابقت و تناسب تام و تمام داشته باشند و با تسلط کافی و مهارت بالایی که در تلفیق شعر و موسیقی دارند، این ادبیات فاخر و پر محتوا را هر چه بیشتر برای شنوندگان قابل فهم میگردانند.
به عنوان مثال در دستگاه “راست پنجگاه” که به قول خود شجریان «دستگاه مغانه است؛ دستگاهی است که در فرگاه پیر مغان، در جایی که شکوه و عظمت هست ، به کار می رفت . در جایی که شما می خواهید بلندترین حرف را بزنید…»
در این دستگاه، جناب شجریان با ظرافت هر چه تمامتر اشعاری را انتخاب کرده که مناسب حال و هوای دستگاه “راست پنجگاه” میباشد.
ایشان در آلبومهای “چشمهی نوش”، “فریاد” و “راست پنجگاه” که هرسه در دستگاه “راست پنجگاه” اجرا شدهاند، غزلهایی با مطلعهای زیر را میخوانند:
“روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست
منت خاک درت بر بصری نیست که نیست”
(آلبوم چشمهی نوش ، غزل حافظ)
“هر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش
نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش”
(آلبوم فریاد، غزل سعدی)
“در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد”
(آلبوم راست پنجگاه ، غزل حافظ)
در مطلع نخست, حضرت حافظ، از پرتو جمال آفریدگار جهان در نظر و بصر همهی آفریدگان سخن به میان آورده.
در مطلع دوم که از غزلیات حضرت سعدی گزینش شده، سخن از استغنا و بی نیازی عاشقی ست که در سر، سودای عشق به محبوب ازلی یا محبوب زمینی را دارد و این عشق و سودا، او را بی نیاز از هرکه و هرچه در جهان هست، کرده است.
و در مطلع سوم ، حضرت #حافظ، سخن از روز ازلی به میان آورده که آفریدگار با تجلی حسن و جمال خود به آفریدگان، آشوب #عشق در وجود همگان برانداخت و از همان روز ازل، آتشی در دل همه عالمیان انداخت که در فراق آن روی و آن حسن و جمال و در طلب وصال، خون بگریند…
با دقت در معنای این اشعار، به خوبی، شکوه و عظمت و بلندی سخن و نیز پیوند عمیق این اشعار با حس و حال شکوهمند دستگاه “راست پنجگاه” را می توان دریافت.
“راست پنجگاهی” که این بلندی و عظمت و شکوه را در همان “*درآمدش” و نیز در “پروانه” و “نیریز” و “نغمه” و “بیات عجمش” میتوان به خوبی حس کرد.
همان گونه که میدانیم گوشههای موسیقی رسمی ما ریشه در اصالت و هویت ملی ما دارند؛ و استاد شجریان که نزدیک به نیم قرن در وادی موسیقی گام برداشته است، با ردیف دستگاهی و گوشههای پر رمز و راز موسیقی انس و الفتی دیرینه دارد. و این انس و الفت به همراه دقت نظر در حفظ و اعتلای میراث ملی، در اجراهای ایشان نیز نمود داشته است.
به عنوان مثال، در گوشهی “حجاز” که از متعلقات آواز “ابوعطا” است و عموما هر آواز خوانی در ضمن ابوعطا، گوشهی حجاز را هم میخواند، شجریان همواره این گوشه را با حال و هوای عجیبی خوانده است و اغلب در آوازهایش در این گوشه، از ابیاتی استفاده کرده است که یا مستقیما نام خداوند را در خود داشتهاند و یا خود استاد آن را در قالب “ادوات تحریر” زمزمه نموده است که تناسب حس و حال گوشهی حجاز با اسم اعظم و یاد آن در دل عاشق به خوبی احساس میشود.
به عنوان مثال، به اشعار زیر که به ترتیب در آلبوم های “عشق داند” ، “فریاد” و “پیوند مهر” در گوشهی “حجاز” خوانده شدهاند دقت کنید:
“عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند”
(آلبوم عشق داند – غزل حافظ)
“ز ملک تا ملکوتش حجاب برگیرند
هر آنکه خدمت جام جهان نما بکند”
(آلبوم فریاد – غزل حافظ)
“تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی ، خدا بکند”
(آلبوم فریاد – غزل حافظ)
“امید تو بیرون برد از دل همه امیدی
سودای تو خالی کرد از سر همه سودایی”
(آلبوم پیوند مهر – غزل سعدی)
خود استاد شجریان در توصیفی از گوشهی “حجاز” گفتهاند:
«در گوشهی حجاز، عاشق با خداوند حقایق در مورد عشق و زندگی سخن میگوید»
محمدرضا شجریان با همراهی همایون شجریان در آلبوم “فریاد” ، پس از آن که سه بیت از این غزل سعدی را:
“تو را سری است که با ما فرو نمیآید
مرا دلی که صبوری از او نمیآید”
جلوههایی از شکوه ادبیات در آوازهای استاد محمدرضا شجریان
در گوشهی “شوشتری” از متعلقات دستگاه “همایون” میخوانند، آنگاه چهار بیت بعدی را رها نموده و برای گوشهی “بیداد” بیت زیر را انتخاب مینمایند:
“چه عاشق است که فریاد دردناکش نیست
چه مجلس است که از او های و هو نمیآید…”
و این جاست که زیبایی شناسی دیگری توسط ایشان رقم میخورد؛ چرا که انتخاب چنین ابیاتی برای گوشهی فریاد گونه و شکوه گرانهی “بیداد”، انتخابی بسیار به جا بوده است و با تحریرهایی که در پایان هر مصرع اجرا میشود، هم “فریاد دردناک عاشق” و “های و هوی مجلس” را به بهترین وجه ممکن بیان میکنند و هم با این فغان و ناله، جملهی موسیقایی در گوشه بیداد را که با کلام آغاز شده, به انجام میرسانند.
نیز در آلبوم “بیداد” که شاهکار مشترک شجریان و مشکاتیان است، برای انتخاب شعر مناسب با حال و هوا و پیام اعتراض گونهی نهفته در گوشهی “بیداد”، ایشان چند بیت آغازین از این غزل “حافظ” را انتخاب کردهاند:
“یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد، دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد، خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل، ابر بهاران را چه شد؟…”
و با تاکید بر عبارات “یاران را چه شد” و “آب حیوان تیره گون شد” و “کجاست” و باز هم تاکید بر “چه شد” و نیز تحریرهای زیرو رو و تلفیق ترکیب “ای دل” با تحریرهای چکشی در ادامهی بیت:
“لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد…”
ترکیبی کامل از فریاد اعتراض خود را به مدد کلام حافظ ارایه میدهد.
در آلبوم دستان که دیگر شاهکار مشترک شجریان و مشکاتیان میباشد، برای دستگاه حماسی و پرشکوه چهارگاه، غزل معروف سعدی گزینش شده:
“از در درآمدی و من از خود به در شدم
گویی کزین جهان به جهان دگر شدم…”
و به خوبی تناسب میان این غزل شورانگیز و سنگین و حماسی با دستگاه “چهارگاه” فهم میشود.
در ادامه ی همین آلبوم، برای گوشهی “مخالف چهارگاه” که عمیقا میتواند سوز عشق و هجران و درد فراق از معشوق را بازگو کند، این غزل را از استاد سخن “سعدی” انتخاب کردهاند که تناسب بی حد و حصری با گوشهی مخالف چهارگاه دارد:
“دوش دور از رویت ای جان، جانم از غم تاب داشت
ابر چشمم بر رخ از
سودای تو سیلاب داشت…”
خاصه که برای بیان بهتر حس فراق عاشق، فرم “مثنوی مخالف چهارگاه” انتخاب شده که همین “مثنوی خوانی” نیز به پیوند عمیق حالات و اطوار شعر با موسیقی بسیار کمک کرده است.
در مورد اجرای تحریر(چهچهه)، به عنوان مثال، خوانندگان “مکتب آواز اصفهان” بر این عقیدهاند که مفهوم شعر و حالتها و ریزهکاریهای آن نباید فدای قدرت نمایی و تحرک ریتمیک تحریرها شود، و شعر باید ابتدا خوب به شنونده تفهیم شود و سپس تحریر در پی آن بیاید.
و در مورد شجریان، خالی از لطف نیست که به اظهار نظری از استاد فقید رضوی سروستانی خوانندهی برجسته، پیرامون دقت زایدالوصف ادبی شجریان اشاره نماییم.
ایشان در ارتباط با تحریر بسیار زیبایی که جناب شجریان روی بیتی از غزل سعدی در گوشهی “زابل” چهارگاه در آلبوم “دستان” اجرا کردهاند چنین میگوید:
جلوههایی از شکوه ادبیات در آوازهای استاد محمدرضا شجریان
«دوست عزیزم آقای محمد رضا شجریان، سه گاه و چهارگاه زیاد اجرا کردهاند و طبعا گوشهی زابل هم خواندهاند. در همین نوار “دستان” ملاحظه کنید، ایشان این بیت سعدی:
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب
مهرم به جان رسید و به عیوق بر شدم
را در گوشهی زابل میخوانند و در آخر بیت، به تناسب مفهوم شعر که “پرواز و معراج” را تداعی میکند، گریزی به اوج ردیف میزنند و بر میگردند. خیلیها، موقع خواندن زابل، این گریز را میزنند اما بدون تناسب.»
این مطلب در واقع شاهدی بر اوج ظرافت و دقت ادبی استاد شجریان میباشد.
نیز، باید گفت آوازهای جناب شجریان، حال و هوایی خاص و لطیف دارند.
تنها برای یک نمونه، استاد شجریان در آلبوم معمای هستی این بیت حافظ را میخوانند:
“چیست این سقف بلند ساده ی بسیار نقش ؟
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست…”
جلوههایی از شکوه ادبیات در آوازهای استاد محمدرضا شجریان
استاد این بیت را با همان حالت ژرف و معما گونه که در شعر نهفته است، در گوشهی رضوی میخواند و غیر از این در انتهای بیت هم، از آن زمزمهای استفاده مینماید که مناسب حال است:
“ای دل غافل ! دل غافل ، دل غافل”
و به دنبال آن، محمدرضا لطفی نیز با همان حال و هوا و با حالتی پرسشگرانه، جواب آواز را مینوازد؛ گو اینکه نوای سه تار او نیز در جستجوی “معمای هستی” میباشد.
پس از بیان مطالب فوق، باید گفت بیهوده نیست که شجریان در جایی به این مطلب اشاره کرده است که:
«من بیشترین وسواس و دقت را روی انتخاب اشعار و تلفیق آن با موسیقی دارم. هر بار که کنسرتی دارم معمولا چندینبار کتابها را زیر و رو میکنم تا غزلی که مناسب زمانه و زبان حال مردم است را پیدا کنم…»
در پایان اضافه میکنم که از این دست موارد که نشان دهندهی فهم عمیق ادبی و موسیقایی جناب شجریان و هنر ایشان در تلفیق مناسب شعر و موسیقی و بیان درست و دقیق شعر در قالب آواز و ظرایف و ریزهکاریهای ایشان در خلال تحریرها و حالات و ادوات گوناگون میباشد، میتوان به بسیاری موارد دیگر اشاره کرد که اینجانب به حکم رعایت ایجاز و اختصار، تنها به بیان همین چند نمونه اکتفا کرده و این تحفهی کوچک را به عنوان “مشتی از خروار” و به بیان ظریفتر، “چند برگ گل از گلستان پر رنگ و رونق آواز استاد شجریان” به پیشگاه خوانندگان گرامی تقدیم میکنم.
با این امید که مقبول افتد…
عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.
جلوههایی از شکوه ادبیات در آوازهای استاد محمدرضا شجریان
پایان پیام
کد خبر : 54909 ساعت خبر : 1:22 ب.ظ