ملی و آرزوهای باد برده‌اش

مَلی و آرزوهای باد برده‌اش

در تاریخ سرزمین ما حکمرانی مردان بر زنان و استفاده ابزاری از زنان، حقیقتی غیر قابل انکار است و واژه‌ای به اسم غیرت چشمان مردان را کور کرده است که هیس زن من مال من است کسی آن را نباید ببیند. تهمینه میلانی با فیلم‌هایش قصد داشته به کمک دختران و زنان که مورد ظلم گرفتند بیاید و صدای بی صدایشان باشد.

پایگاه خبری گلونی، نسیم نوحه‌خوان: میلانی این بار مَلی را نماینده دخترانی کرده است که قربانی غیرت شده‌اند. قربانی سنت‌های غلط خانواده شده‌اند که فقط هدف از خلقت دختر را در آفتاب و مهتاب ندیدن او و سرانجام از خانه پدر به خانه شوهر رفتن می‌دانند. و ازدواج برای دختران مجوزی می‌شود برای رهایی از اسارت برای انجام کارهایی که غلط بوده و یکباره مجوز انجامش صادر می‌شود. و در این بین دختر هر کاری که طبق عرف تفکر خانواده نباشد انجام دهد هرزگی نامیده می‌شود.

مَلی و آرزوهای باد برده‌اش

در صورتی که مادر خانواده که همیشه الگویی برای دختران است و خود از طرفداران نوع دیگری از سبک زندگی است و آرزوهای خود را در سریال‌های ترکی می‌بیند و لحظه به لحظه این سریال‌ها را دنبال می‌کند که سرشار از رابطه‌های کابوس گونه‌اند که در هیچ کجای سنت‌های به ظاهر درست که خودشان هم در صحت امر شک دارند جایی ندارند. ملی به خیال کسب آزادی بیشتر وارد رابطه‌ای با سرانجامی نامعلوم با سیامک می‌شود، به دنبال چشم‌اندازی روشن از آینده به دنبال خوشبختی می‌رود، و تنها خطاکار بیراهه رو این رابطه ملی می‌شود که پس از شکست در زندگی و ازدواجش ده‌ها بار سرکوب آن را می‌شنود که خودت خواسته‌ای شوهر خیابانی همین است.

در سکانسی از فیلم سیامک به ملی پیشنهاد می‌دهد که به ویلای دوستش بروند و چون ملی نرفته است باعث شده سیامک او را به عنوان زن زندگی‌اش انتخاب کند. سوال اینجاست اگر ملی می‌رفت و سیامک هم بعد از تمام لذت‌ها و خوش‌گذرانی‌ها با ملی، چه کسی بازخواست می‌شد؟ تقصیرها و بدنامی‌ها به سوی کدام می‌رفت؟ برچسب هرزگی به روی کدام زده می‌شد؟ جز اینکه هر دو با میل خود رفته‌اند. ملی بعد از ازدواج شکست می‌خورد با عشقی روبرو می‌شود که انتهایش به جنون می‌رسد با شخصیتی ۲ قطبی مواجه می‌شود و تنها ناجی او گوشی تلفنش بود که الو فلانی هستم به کمک شما نیز دارم. صدای خفه شده ملی را فقط خانه امن می‌شنید. خانواده ملی در سکانسی دیگر به او گفتند آرام باش و رضایت بده تا برادرت عقد کند بعد خودمان طلاقت را می‌گیریم. برای خوشبختی پسر خانواده، دختر را خفه کردند. به قول پوران درخشنده هیس دخترها فریاد نمی‌زنند. دخترها روزه سکوت می‌گیرند و قربانی می‌شوند.

مادر شوهر ملی هم یکی دیگر از زنان قربانی شده در زیر مشت و لگدهای یک مرد غیرتی بود که جوانی‌اش را در سکوت گذرانده بود که مبادا آبرویی ریخته شود. هر باری که از شوهرش کتک هدیه می‌گرفت محبت‌ها و نوازش‌های نکرده شوهرش به عقده‌هایی تبدیل می‌شدند و از او زنی خبیث و بدون عاطفه می‌ساختند، که با شنیدن صدای ضجه و ناله عروسش خم به ابرو نمی‌آورد و حتی او را سزاوار آن کتک‌ها می‌دانست.

در این میان است که دختری به اوج ناامیدی می‌رسد و دستش به هیچ ستونی از سنت‌ها بند نیست. ناله و نجوایش برای گوش عزیزترین افراد زندگی‌اش شنوا نیست. رهایی را در چند قرص می‌بیند که آبروهای جمع شده‌اش که در هیچ لحظه‌ای که زیر دست و پای سیامک کتک می‌خورد به فریادش نرسید را یک‌باره بریزد.

عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.

پایان پیام

 

کد خبر : 55117 ساعت خبر : 8:17 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=55117
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات