خانه » دوره ساسانیان در شاهنامه
دوره ساسانیان در شاهنامه

دوره ساسانیان در شاهنامه

دوره ساسانیان در شاهنامه

به گزارش پایگاه خبری گلونی‌، شاهرخ مسکوب نوشته است: تاریخ دوره ساسانیان در شاهنامه، «حماسه» فرهنگ و تمدن است و فردوسی در اینجا بیشتر چون مورخی حکیم زیر و بم سرگذشت و چهره‌های گوناگون خرد و دانش را می‌سراید.

در این دوره، شاهنامه دیگر حماسه کشورگشایی نیست بلکه حماسه کشورداری سیاسی و اجتماعی است. به جای ماجراهای پهلوانی و مقابله پهلوان‌ها با هم، ماجراهای فرهنگی و مقابله آگاهی و دانش میان مثلأ ایرانی‌ها و هندی‌ها (اختراع شطرنج و نرد) مطرح است.

بدین ترتیب مقابله فرهنگی و برتری در دانش جای فراز و فرود جنگ تن به تن را می‌گیرد. بوذرجمهر حکیم، رایزن و وزیر نوشیروان را شاید بتوان بزرگ ترین «پهلوان» میدان بینش و دانش این دوران دانست.

به جای کی‌خسرو اینک انوشیروان دادگر پادشاه نمونه و آرمانی این عهد است.

دادورزی وی به ویژه با کاستن مالیات‌ها و بهبود روزگار زیردستان آغاز می‌شود.

اما بیشترین بخش سرگذشت دور و دراز پادشاهی او را گفت‌وگو با ملازمان و مصاحبان خردمند و دانا دربرگرفته است.

به خلاف کی‌خسرو، دانش انوشیروان آموختنی است، او از گفتن و شنفتن با «هفتاد مردی که در خورد و خواب» همیشه با او بودند، از نشست و برخاست با ملازمان سخندان « دلش را می‌آراست».

سخن خانه خرد و «مزرع سبزی» است که دانش ما را می‌پرورد و باز ‌می‌آفریند. از همین رو سخنگو، در این دوره، مقام بسیار والایی دارد.

هرچه در حماسه پهلوانی، آزادان در نیرو و نبرد، در کردار می شکفند و سر می‌کشند، در حماسه تاریخی، کردار در سخن گل می‌کند و به بار می‌نشیند؛ به خصوص در عرصه جهانداری و کشورداری و حکمت عملی!

دوره ساسانیان در شاهنامه

تا آنجا که یافتن پاسخ درست و گشودن راز و رمز چیستان‌ها تنها مایه برتری و سرافرازی نیست بلکه در مناظره‌های فرستادگان شاهان ـ گاه مانند پیروزی و شکست در جنگ ـ بازنده ناگزیر باید برتری برنده داناتر را بپذیرد و به خواست وی سر فرود آرد.

حماسه پهلوانی بازنمود رام کردن جهان و جهانیان است. در این کارزار بزرگ آدمیان با جهان و با یکدیگر در گیر کشاکش زندگانی و مرگ‌اند و پهلوانان، نمایشگران این درگیری شگرف! در حماسه پهلوانی به جای شرح بد و نیک، مبارزان در هنگامه زیستن و در برابر و برخورد با یکدیگر زشت و زیبای جهان، دردها و آرزوها، غریزه قدرت، بلندپروازی و عشق به زادبوم، مهر و کین و داد و بی‌داد را به جان می‌‌آزمایند.

اما در دوران تاریخی، دیگر آن یلان گردن‌کش که می‌خواستند ایران و توران را به هم برزنند و فلک را گوشمالی دهند، تاج بر سر نهاده‌اند و بر تخت آرام گرفته‌اند.

اینک با شرح سرگذشت شاهان و تمدن و فرهنگی که شاهنشاهی ساسانی در آن «آرمیده» روبه‌روییم. این تاریخ، توصیفی است، وصف خرد و داد و دانایی و جز اینها، یا بی‌خردی، بی‌داد، نادانی و تباهی! و دریافتن، دانستن و بازگفتن این همه تنها به یاری سخن شدنی است.

پایان پیام

اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
به بالا بروید