فردوسی خاطره جمعی ما را سرود
به گزارش پایگاه خبری گلونی، شاهرخ مسکوب نوشته است: فردوسی خاطره جمعی ما را سرود. خاطره جمعی تجربه دیرین و کهنسالی است که بیشتر در ضمیرناآگاه مردمی همزیست ریشه میدواند و چون نهری در اعماق روان است.
به همین سبب ناپیدا، پخش و پراکنده و بیشکل است. فردوسی بخشی از این انبوه ناشناخته و بیصورت را برگزید و سازگار با روح زمانه، سامان پذیر و صورتمند کرد.
شاهنامه کالبد خاطره جمعی ماست که در شعر صورتپذیر، دارای صورتی دیدنی، دریافتنی و «زیبا» شده است.
در روزگار فردوسی روح زمانه بیداری ملی ایرانیان بود، بویژه بر بنیاد زبان و تاریخ، برای بنای هویت خود.
برای همین شاهنامه به صورت حماسه ایستادگی ایرانیان در برابرهجومها وبحرانهای تاریخ ما در آمد.
اما این حماسه فقط گزینش و سرایش خاطره جمعی بنا به روح زمانه نیست، وگرنه در زمانهای دیگر از یاد میرفت. حاصل کار بسی فراتر از این، روح زمان های دیگر را نیز در برمیگیرد.
به خلاف تاریخهای رسمی (کلاسیک) که بیشتر آنها تا چندی پیش گاهشمار آمد و رفت گسسته سلسلهها و نمایش جنگ و خشونت بود، شاهنامه از سویی سرگذشت در هم پیوسته مردمی است در سه سلسله پادشاهی پیشدادیان، کیانیان و ساسانیان و از سوی دیگر نبرد و جانبازی دودمانهای پهلوانی در راه آرمانهای والای انسانی و ملی.
در این بافتار، شاهنامه در روح ما تاریخ حقیقیتری است تا تاریخ واقعی یا سیاسی ایران که در واقع تاریخ زمانهای گسسته درمکانهای گسسته است.
هر چه تاریخ رسمی بریده بریده و بیسامان بود، در عوض خاطره جمعی ـ از راه تاریخ حماسی و به یمن زبان فارسی ـ در کنه ضمیرماریشه دارتر و استوارتر بود و میدانیم که از قضا نقش فردوسی در ساحت زبان کمتر ازعرصه تاریخ نیست.
شاهنامه به یمن سخن، صورت زیبای خاطره جمعی ماست. زیبا به معنی هنری و زیباشناختی کلام، تجلی حقیقت متعالی است.
وقتی خاطره جمعی چون تاریخ به شعر درآمد، گذشتهای خفته در خویش به منزله حقیقتی متعالی و زیبا در ما بیدار میشود. برای همین پایداری هویت ملی ما وهویت فرهنگی همه فارسی زبانان از جمله مدیون شاهنامه است.
در داستانهای شاهنامه، با خواندن تاریخ، هر بار حقیقت متعالی و زیبایی را که ویژگی هر اثر والای هنری است، در روح خود میآزماییم و اینگونه بازیابی خاطره جمعی تؤام است با موهبت شادی فرخندهای که دیدار زیبایی به ما ارزانی میدارد، و لذت این شادی، اگرچه از گذشته میآید، دیگر از آن ماست که هستیم و آنها که پس از ما خواهند بود.
بدین سان، فردوسی در شاهنامه، گذشته را از زیر آوار ایام بیرون کشید و آن را چون پرندهای به آسمان آینده پرواز داد.
پایان پیام