بدترین کمکهای غیرنقدی به زلزلهزدگان
بدترین کمکهای غیرنقدی به زلزلهزدگان
پایگاه خبری گلونی، نرگس عزیزی: بعد از بروز سانحهای چون زلزله، کمک تکتک افراد ارزشمند است، اما گاهی کمکهای حسابنشده خود معضل جدیدی هستند.
“جمعآوری کمکهای غیرنقدی”، این عبارت را این روزها و بعد از سانحه زلزله کرمانشاه زیاد می شنویم، اما به راستی چه کمکهای غیرنقدیای مناسب هستند؟ شاید شما جز آن دسته از افرادی هستید که تصور میکنند چون آسیبدیدگان همه چیز خود را در زلزله در دست دادهاند پس به “همه چیز” نیاز داشته و هر آنچه ما هدیه بدهیم بالاخره به کار یک نفر خواهد آمد. اگر این طور است، پس پیشنهاد ما صرف چند دقیقه وقت برای خواندن این مطلب است. مطلبی که بر اساس تجربههای پیشین در گوشه و کنار دنیا به شما نشان میدهد که هدیه دادن چه چیزهایی در این شرایط میتواند اشتباه باشد.
بدترین کمکهای غیرنقدی به زلزلهزدگان
شاید شما هم تا به امروز عکس کپههای لباس روی زمین مانده در مناطق زلزلهزده را دیده باشید. تجارب متعدد در سوانح مختلف نشان میدهد که یکی از بدترین گزینهها برای هدیه دادن به افراد آسیبدیده لباس دست دوم است. این لباسها چند مشکل دارند. اول اینکه دستهبندی و پیدا کردن لباس با سایز مناسب از بین حجم بالای لباسها به صورت معمول کار بسیار وقتگیر و دشواری است. در واقع انرژی زیادی که میتواند صرف کارهای واجبتر در مناطق آسیبدیده شود باید صرف طبقهبندی این لباسها شود تا آنها قابل استفاده شوند. نکته دوم تفاوتهای فرهنگی است. برخی لباسهای در برخی مناطق به دلایل فرهنگی و یا حتی مد و سلیقه پوشیده نمیشوند و انتظار اینکه افراد آسیبدیده به صرف اینکه در شرایط دشواری قرار دارند، ناچار از پوشیدن هر چیزی باشند، انتظاری غیرمنصفانه است. نکته سوم نیازسنجی در انتخاب لباس است. به عنوان مثال در شرایطی که در مناطق زلزله زده فصل سرما و بارندگی در راه است، قطعا چکمه میتواند برای بخشی انتخاب اول باشد و در این شرایط کفشهای تابستانه در گوشهای بلااستفاده باقی خواهد ماند.
فرستادن لباس دست دوم برای افراد آسیبدیده در سوانح به صورت یک عادت رفتاری، در همه جای دنیا دیده میشود و متاسفانه مشکلات ناشی از آن هنوز باعث نشده تا افراد پیش از اهدای لباس دوم، بیشتر در مورد انتخاب خود تامل کنند. به عنوان مثال بعد از توفان سال ۱۹۹۸ در هندوراس، حجم لباسهای اهدایی دست دوم آن قدر زیاد شده بود که حجم زیاد جعبههای لباسها خود باعث اختلال در امدادرسانی شده بود. در یک نمونه تخلیه نشدن جعبههای لباس از کنارههای باند فرودگاه، باعث تاخیر در فرود هواپیمای حامل کمکها شد. در نمونه دیگر بعد از سونامی ۲۰۰۴ اندونزی، این لباسهای دست دوم خود منبع آلودگی زیست محیطی شدند. تصاویر مناطق ساحلی که این لباسها در آنها پخش هستند، میتواند به خوبی نشان دهد که لباسهای دست دوم چه طور معضلی جدید ایجاد میکنند. اما در مثال دیگر بعد از آتشسوزی برج گرنفل لندن در سال ۲۰۱۷، حجم لباسهای دست دومی که در نهایت نیز استفاده نشد به حدی زیاد بود که رسانهها اعلام کردند جعبههای لباسهای دست دوم اهدایی توانایی پر کردن سطح یک زمین فوتبال را دارند. بخشی از این لباسها در نهایت با صرف وقت بسیار، دستهبندی شدند اما علیرغم این باز بلااستفاده ماندند و به عنوان آخرین گزینه، راهی کشورهای آفریقایی شدند.
بدترین کمکهای غیرنقدی به زلزلهزدگان
اهدای دارو توسط اشخاص و در قالب چند بسته از داروهایی مانند استامینوفن و آنتیبیوتیک و . . . یکی از روشهای بسیار ناکارآمد کمک در زمان وقوع سوانح است. دلیل آن نیز بسیار روشن است، حساسیت روی سلامت دارو بسیار بالاست، داروهای اهدایی توسط اشخاص باید دستهبندیشده، تاریخمصرف آنها چک شده و از سلامت بستهبندی آن اطمینان حاصل شود. این فرایند در عمل کاری بسیار وقتگیر است. در عوضِ چنین فرایند وقتگیری میتوان پول دارو را در اختیار گروهها و جمعیتهای کمککننده قرارداد. آنها بنا به نیازسنجیهای انجام داده میتوانند داروی موردنیاز را از شرکتهای توزیعکننده تهیه کنند و در این شرایط، سلامت بستهبندی و داشتن تاریخ انقضا مناسب به میزان بسیار بالایی تضمینشده است. البته هرچند این اشتباه در سوانح دیگر انجامشده، اما هنوز درسهایی که باید آموخته میکشد هنوز فراگرفته نشده است. بهعنوانمثال در زلزله سال ۱۹۸۸ ارمنستان، حدود پنج هزار تن دارو و تجهیزات پزشکی به ارزش ۵۵ میلیون دلار به مناطق آسیبدیده ارسال شد. حدود شش ماه، پنجاه نفر وقت صرف کردند تا لیستبرداری از این ذخیره دارویی را به اتمام رساندند. کمتر از نیمی از داروها و تجهیزات پزشکی موردنیاز در شرایط اورژانسی بودند و نتیجه نیز قابل حدس است، بخش قابلتوجهی هیچوقت استفاده نشدند. در تجربه تلخ دیگری در زمان جنگ برای استقلال اریتره در سال ۱۹۸۹، بعدازاینکه هفت تریلی آسپرین اهدایی، تاریخمصرفشان به اتمام رسید، در آن شرایط بحرانی، باید برنامه نابود کردن آنها در اولویت قرار میگرفت. نابود کردن این حجم از دارو، حدود شش ماه زمان برد چراکه باید در شرایط کنترلشدهای سوزانده میشدند.
بدترین کمکهای غیرنقدی به زلزلهزدگان
شاید شما هم در زمان اهدای کمکهای غیر نقدی، چنین ایدهای به ذهنتان رسیده باشد؛ آماده کردن بستههای شامل چند مورد ضروری. بسیاری از افراد در زمان اهدا با خود فکر میکنند که آماده کردن بستههای آماده میتواند توزیع آنها را تسهیل کند، پس بر این مبنا بهعنوانمثال در هر بسته، صابون، شامپو، مسواک، خمیردندان، پوشک، دستمالکاغذی و نوار بهداشتی گذاشته و تحت عنوان بستههای بهداشتی تعدادی از آنها را اهدا میکنند. اما این روش ایراداتی اساسی دارد. در این روش، فرد خود را بهجای افراد آسیبدیده گذاشته و بستهها را آماده میکند، درحالیکه در واقعیت ممکن است شناخت درستی از نیازها نداشته باشد. نتیجه نیز روشن است. در زمان توزیع، اگر کار بخواهد توسط جمعیتهای و یا گروههای کاربرد انجام شود، آنها ناچار هستند زمان و انرژی زیادی را صرف باز کردن بستهها و دستهبندی دوباره آنها کنند. البته متأسفانه گاهی اوقات آن بستهها به همان شکل اولیه توزیع میشوند و نتیجه؟ بسیار قابل حدس است، بخشهایی که نیاز نبوده و تنها با تصور موردنیاز بودن دربسته قرار دادهشده بودند، خیلی زود از سطل زباله سر درخواهند آورد.
این سبک کمک کردن هرچند با تصور تسهیل کار انجام میشود اما گاهی علاوه بر فشار واردکردن غیرضروری بر گروههای فعال در منطقه، میتواند ازنظر روانی حتی افراد آسیبدیده را نیز تحتفشار بیشتری قرار دهد، چراکه آنها از دور ریخته شدن وسایل سالم قطعاً احساس رضایت نخواهند داشت. یکی از نمونههایی که میتواند معضل بستههای آماده و ارسال درهم کمکهای غیر نقدی را نشان دهد طوفان ۲۰۱۱ در منطقه جاپلین، در میسوری امریکا است. در آن زمان حجم کمکهای غیر نقدی مردمی آنقدر زیاد بود که خود تبدیل به معضل شد. بخش زیادی از این کمکها در قابل بستههای آماده و یا جعبههایی به منطقه ارسال شدند که توضیحات دقیقی از وسایل داخل آنها وجود نداشت. مدیریت این کمکها توسط نیروهای امدادی بعضاً بهعنوان منبع استرس و فشار توصیف شد.
نیروی داوطلب بدون هماهنگی
شاید به چشم نیاید اما زمانی که افراد بهعنوان نیروی داوطلب مشغول به کار میشوند، درواقع زمان و انرژی خود را اهدا میکنند، امری که در قالب کمکهای غیر نقدی میتواند دستهبندی شود. اما اهدای سخاوتمندانهی انرژی و زمان چه زمانی میتواند خود به معضل تبدیل شود؟
اولازهمه به یاد داشته باشید که کمکهای داوطلبانه همیشه هزینههایی را به دنبال دارند. درواقع آنها هیچوقت رایگان نیستند، ولو اینکه فرد داوطلب هیچ دریافتیای ندارد. چراکه صرف حضور یک نفر هزینههایی دنبال دارد. این هزینهها زمانی افزایش مییابند که داوطلب بهصورت شبانهروزی برای انجام کار مستقر میشود، مانند چیزی که ما بهعنوان حضور در مناطق آسیبدیده در زلزله کرمانشاه شاهد بودیم. این حضور زمانی که بهصورت فردی و بدون برنامهریزی و سازماندهی گروهی و سازمانی صورت میپذیرد میتواند یکی از منابع مشکلساز باشد و خود مانعی بر سر امدادرسانی تلقی شود. تأمین خوراک، دسترسی به سرویس بهداشتی، تهیه سرپناه برای استراحت و تأمین امنیت نیروهای فردی، کاری دشوار و درواقع سربار نیروهای امدادی حاضر در منطقه است. بر همین مبنا نیز اهمیت دارد که افراد از حرکت فردی و بدون هماهنگی به مناطق بحرانزده جلوگیری کرده و برای این کار با مجموعههای و گروههای امدادرسان هماهنگ شوند. نکته دوم واقعبینی در رابطه با تواناییهای شخصی است. تمایل به حضور در منطقه آسیبدیده هرچند میتواند تمایلی مثبت تلقی شود اما گاهی اوقات افراد داوطلب تواناییهای محدودی دارند و یا به دلایلی امکان استفاده از تواناییهای آنها وجود ندارد. بهعنوان نمونه آشنا نبودن به زبان و گویش محلی گاهی مهارتهای افراد را بلااستفاده میسازد و یا اینکه باعث میشود نیروهای دیگر ناچار شوند تا دست از فعالیتهای پیشین خود برداشته و بهعنوان مترجم فعال شوند. نکتهی آخر اینکه تعامل افراد آسیبدیده در بحرانها با افراد متعدد و دریافت کمکهای منقطع خود میتواند عوارض روانشناختی سانحه را شدت ببخشد. افراد آسیبدیده نیاز دارند تا در اسرع وقت احساس کنترل بر زندگی خود را ترمیم کنند. دریافت کمک از افراد متعددی که بیشتر آنها بعد از چند روز دیگر در دسترس نیستند، بهبه هود این احساس کنترل نهتنها کمکی نمیکند که خود میتواند اختلال بیشتری ایجاد کند. چراکه این چهرههای یاریرسان دائم در حال تغییرند. این شرایط را با وضعیتی مقایسه کنید که فرد آسیبدیده طی روزهای بعد از حادثه افراد وابسته به سازمان و یا گروههای ثابتی را میبیند و میداند که اگر بهوسیله خاصی نیاز داشت چه طور میتواند با آنها تماس بگیرد.
این روش کمک کردن البته مختص به ایران نیست و چنین روش هزینهساز و پر عوارضی پیشازاین نیز در مکانهای دیگر تجربهشده است. بهعنوان نمونه در طوفان ۲۰۱۱ جاپلین که در بالا نیز به آن اشارهشده، حضور نیروهای داوطلب بهقدری مشکلساز شده بود که درنهایت امنیت داخلی ایالتِ یاریرسان در این بحران در پیامی این حضور بدون هماهنگی را مخل فعالیتهای امدادی اعلام کرد. در ایران نیز لازم است عوارض چنین حرکتهایی در رسانهها بیشتر به مردم معرفی شود چراکه صرف نیت خوب همیشه به نتیجه مطلوب منتهی نمیشود.
بدترین کمکهای غیرنقدی به زلزلهزدگان
تجربه کشورهای مختلف نشان داده است که در هر بحران و سانحهای فارغ از شکل و گستردگی آن، بهترین روش کمک کردن، جمعآوری کمکهای نقدی توسط گروههای و سازمانهای باتجربه است. فعالیتهای فردی شاید در کوتاهمدت بتوانند احساس رضایت در فرد داوطلب ایجاد کرده و یا نیازهای کوتاهمدت افراد آسیبدیده را تأمین کنند، اما امری که میتواند در بلندمدت مفید باشد، حرکتهای گروهی توسط مجموعههای شناختهشده است.
پایان پیام
در صورت تمایل و برای اطلاعات بیشتر، به منابع زیر مراجعه کنید:
Roos, Dave.10 Worst Things to Donate After a Disaster.
https://money.howstuffworks.com/10-worst-things-donate-after-disaster1.htm
Best intentions: when disaster relief brings anything but relief
https://www.cbsnews.com/news/best-intentions-when-disaster-relief-brings-anything-but-relief/
کد خبر : 57806 ساعت خبر : 10:51 ب.ظ