جنگولک‌بازی در نمایشگاه مطبوعات

پایگاه خبری گلونی، محسن فراهانی: به گزارش خبرنگار ما، بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات در ده گروه اصلی و پنج گروه فرعی از ۵ الی ۱۲ آبان در مصلی بزرگ امام خمینی (ره) در حال برگزاری است. اما خبرنگار ما شنیده بود در نمایشگاه امسال برخی از رسانه‌ها به جای فعالیت‌های مطبوعاتی و رسانه‌ای اقدام به دست به دامان گروه‌های هنری و نمایشی شده‌اند تا نظر مخاطبان را به غرفه‌ی خود جلب کنند. خبرنگار ما برای با خبر شدن از اوضاع نمایشگاه به آن‌جا رفت تا صحت و سقم گفته‌های دیگران را از نزدیک مشاهده کند و نظر مردم را نیز در مورد فعالیت رسانه‌های حاضر در نمایشگاه جویا شود.

خبرنگار ما وقتی پا به حیاط نمایشگاه گذاشت، یک نفس عمیق کشید تا بوی مطبوعات و روزنامه‌ها را استشمام کند که هر چه بو کشید، فقط بوی همبرگر و کباب ترکی را متوجه شد. البته وقتی بیشتر تلاش کرد بوی ذرت مکزیکی را هم متوجه شد.

خبرنگار ما وقتی بی‌خیال بو کشیدن شد و خواست که به سمت سالن نمایشگاه حرکت کند، ناگهان خانمی یک سینی پر از شیرینی جلوی صورتش گرفت و گفت بفرمایید سوغات کرمانشاه. خبرنگار ما مقداری از آن شیرینی خورد و به اصرار آن خانم دو کیلو شیرینی خرید. خبرنگار ما سه قدم جلوتر رفت که خانمی یک سینی گز به او تعارف کرد و خبرنگار ما مجبور شد دو کیلو هم گز بخرد. خلاصه دو ساعت گذشت و خبرنگار ما تنها بیست متر به سالن اصلی نمایشگاه نزدیک شده بود؛ اما به اندازه‌ی یک نیسان، سوغات کرمانشاه و سوغات شیراز و پشمک و نرم‌افزار کامپیوتر و عرق خارشتر خریده بود.

خلاصه بعد از دو ساعت خبرنگار ما موفق شد وارد سالن اصلی نمایشگاه مطبوعات بشود. به محض ورود او به سالن، یک مرد رباتی که لباس‌های آهنی به تن داشت یقه‌ی خبرنگار ما را گرفت و خواست که کشان‌کشان او را به سمت غرفه‌شان ببرد اما مردی که سرتاپایش نقره‌ای رنگ بود و خیلی آهسته حرکت می‌کرد، دست خبرنگار ما را گرفت و او را به سمت غرفه‌ی خودشان کشید. خبرنگار ما خواست از دست این دو خلاص شود که ناگهان مردی با شمایل یکی از پادشاهان قاجار از پشت دست انداخت و کیسه‌ی سوغات کرمانشاه را گرفت و خواست خبرنگار ما را به سمت غرفه‌ی خودشان هدایت کند. از آن طرف هم فردی که موهای فر بلند و رنگی داشت و مثل دلقک‌ها لباس پوشیده بود کمربند خبرنگار ما را گرفت و خواست که او را به سمت غرفه‌ی خودشان بکشد اما ناگهان سگک کمربند خبرنگار ما کنده شد.

خلاصه خبرنگار ما بعد از دو ساعت که به این طرف و آن طرف کشیده می‌شد، تمام زورش را جمع کرد و خود را از دست سیلورمن‌ها و پانتومیم‌باز‌ها و بازیگرها خلاص کرد و خواست که به غرفه‌ی یکی از روزنامه‌ها سر بزند اما بلندگوی نمایشگاه اعلام کرد زمان بازدید از نمایشگاه به پایان رسیده و بازدیدکنندگان محترم باید سالن را ترک کنند.

خلاصه خبرنگار ما نه با اصحاب رسانه صحبت کرد، نه در نشست‌های تخصصی شرکت کرد و نه حتا یک روزنامه خواند. آن شب مردم خبرنگار ما را که با یک بیژامه و پیراهنی پاره شده و ده دوازده کیسه عرق خارشتر و سوغات اصفهان دیدند که در گوشه‌ای از حیاط نمایشگاه نشسته است و در حال ور رفتن با سگک کمربندش است.

پایان پیام

کد خبر : 56350 ساعت خبر : 8:24 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=56350
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات