فیلم متوسطی به نام مالاریا

فیلم متوسطی به نام مالاریا

پایگاه خبری گلونی، امید نجوان: اصابت قایق بی‌سرنشینِ پایان فیلم مالاریا به دیواره‌ی سنگیِ حیات خلوت فیلم‌ساز (شهبازی در روزهای جشنواره‌ فجرِ دو سال پیش و در گفت‌وگو با احمد طالبی‌نژاد، دریاچه‌ی سد کرج را حیات خلوت خود معرفی کرده بود) آن‌هم لحظاتی پیش از طلوع نمادین آفتاب که قاعدتاً باید زندگی و نورِ امید را در دل مخاطبان فیلم روشن کند، بیش‌تر از آن که بازتاب‌دهنده‌ی وضعیت غیرقابل‌تصور شخصیت‌های داستان «مالاریا» باشد (دارم سعی می‌کنم برای کسانی که این فیلم را ندیده‌اند داستان را لو ندهم) تصویری از وضعیت غریبی‌ست که متاسفانه کارگردان فیلم، خود، دچار آن شده؛ گیر کردن در بن‌بست خودساخته‌ای که درست است امیدواری نسبت به تغییر آن وجود دارد اما در حال حاضر برای بهبود این وضعیت، به‌غیر از خودِ فیلم‌ساز، از هیچ‌کس دیگری کاری ساخته نیست.

به تعبیری دیگر می‌توان گفت شهبازی در تازه‌ترین فیلمش به شکلی واضح، تاثیر مخربِ جوایزِ احساسی و گمراه‌کننده، و البته نتیجه‌ی ذوق‌زدگی بی‌مانندِ برخی منتقدان مطبوعات را به نمایش گذاشته است. کسانی که کم مانده بود فیلم متوسط «نفس‌عمیق» را تا سطح بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران بالا برده و این نشان را به سینه‌ی آن بیاویزند! در غیر این صورت دلیلی نداشت که شهبازی در پایان «مالاریا» سرنوشت قهرمانان این فیلم را به «نفس‌عمیق» گره بزند؛ آن‌هم بدون منطق باورپذیر و قابل قبول برای غافل‌گیر کردن تماشاگری که منتظر است تا دست‌کم با حسی نسبتاً خوب از سالن نمایش خارج شود.

فیلم متوسطی به نام مالاریا

در چنین وضعیتی «مالاریا» بیش‌تر از آن که امیدبخش باشد نگران‌کننده است. نگران‌کننده از آن جهت که توسط فیلم‌سازی ساخته شده که تا همین چند سال پیش (دست‌کم تا پیش از ظهور اصغر فرهادی) جایگاه نسبتاً خوب و کم‌رقیبی داشت اما حالا مثل برخی هم‌دوره‌ای‌های خود (در راس آن‌ها: جعفر پناهی) متاسفانه از روزهای اوج خود فاصله‌ی خیلی زیادی گرفته است. البته در عالَم هنر همیشه این امیدواری وجود دارد که این‌گونه زیگزاگ‌ها مقطعی باشد و به همین خاطر شاید بار دیگر (مثلاً در آینده‌ای نه‌چندان دور) شهبازی را آن‌گونه که لایقش هست در صدر فهرست برگزیده‌ها ببینیم. شاید بتوان گفت غیبت این فیلم‌ساز در میان پنج نامزد سیمرغ کارگردانی (در جشنواره‌ای که «مالاریا» در آن به نمایش درآمد) بزرگ‌ترین زنگ خطری ا‌ست که برای او به صدا درآمده است. به نظر می‌رسد مهم‌ترین دلیل این اتفاق، تخطی از اصولی‌ باشد که زمانی خود او یکی از طرفداران آن بوده (به‌عنوان نمونه: استفاده از نابازیگران و بازیگران غیرمشهور برای پیش‌گیری از پیش‌داوری ذهنی درباره‌ی آن‌ها) اما حالا خود، خلاف آن عمل کرده است (مصداق بارز آن، دعوت کردن از آزاده نامداری‌ برای چنین نقشی ا‌ست). البته این نکته شاید هم از نگاه خطاپوش او در استفاده از برخی عناصر جذاب اما نامربوط به داستان اصلی ناشی شده باشد (نماهای بی‌ربط جشن هسته‌ای، مراسم رونمایی از فیلمی که آذرخش فراهانی می‌گوید در آن «نقش دیوار» را بازی کرده، و مهم‌تر از همه اشاره‌ی تلویحی به پشه‌ی «مالاریا» که قاعدتاً و طبق ذهنیت فیلم‌ساز قرار بوده به‌عنوان ناقل یک بیماری خطرناک و مهلک‌ معرفی شود؛ و نمی‌شود. هرچه هست «مالاریا» آن فیلمی نیست که از پرویز شهبازی انتظار داشتیم. فیلمی ا‌ست که در کارنامه‌ی او شاید بهتر بود زودتر از این‌ها ساخته می‌شد؛ حتی زودتر از «نفس‌عمیق».

پایان پیام

کد خبر : 56742 ساعت خبر : 8:49 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=56742
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات