نصف ایرانی‌ها کار نمی‌کنند

پایگاه خبری گلونی، محسن فراهانی: مرکز آمار ایران اعلام کرده است: به‌ طور تقریبی نیمی از جامعه ایران با وجود داشتن توانایی کار، شغلی ندارند و کار نمی‌کنند.

البته همون نیمی هم که شغل دارن، خیلی‌هاشون کار نمی‌کنن. طرف ساعت ۸ صبح با چشم‌های خواب‌آلود تو اداره انگشت می‌زنه و می‌ره تو اتاقش یه نیم ساعت چرت می‌زنه و بعد با لیوانش میاد به سمت آبدارخونه. تو آبدارخونه هم یه ربع چایی شیرینش رو هم می‌زنه، بعد یه ربع منتظر می‌مونه تا همکارش بره بیرون و این بتونه پنیرش رو از تو یخچال دربیاره. نیم ساعت صبحونه خوردنش طول می‌کشه. بعد از صبحونه یه ربع با آبدارچی تعارف می‌کنه که جان بچه‌ت بذار خودم لیوانم رو بشورم. بعد نیم ساعت با همکار‌ها در مورد این‌که حقوق شرکت نفتی‌ها خیلی خوبه و من باجناق پسرعموم تو بانکه و ماهی صد میلیون وام بهشون می‌دن و بعد از سربازی بانک ملی من رو می‌خواست اما خریت کردم نرفتم و تو سربازی سرهنگ‌مون گفت همین‌جا بمون استخدامت می‌کنم و خریت کردم نموندم و اگر می‌موندم الآن سرلشگر بودم و صد نفر جلوم پا می‌کوبیدن و الآن اومدم تو این خراب‌شده عمر هدر می‌ره و اگر کنار خیابون سیگار می‌فروختم درآمدم بیشتر بود و اگر با یه گاری نون‌خشک جمع می‌کردم الآن حداقل ده تا گاری داشتم و این اداره قدر ما رو نمی‌دونه، بحث می‌کنه.

بعد یه ربع طول می‌کشه بره دستشویی. یه ربع طول می‌کشه تا به اتاقش بره و بین راه با همکارها سلام‌علیک کنه. نیم ساعت دنبال پرونده‌های دیروزی می‌گرده تا بررسی و تایید کنه. بعد نیم ساعت دنبال خودکار می‌گرده و آخر سر هم پیدا نمی‌کنه و می‌ره از اتاق بقلی بگیره. اون‌جا هم نیم ساعت در مورد این‌که حقوق شرکت نفتی‌ها خیلی خوبه و من باجناق پسرعموم تو بانکه و ماهی صد میلیون وام بهشون می‌دن و… بحث می‌کنه و بعد برمی‌گرده تو اتاقش. تا می‌خواد اولین پرونده رو باز کنه یهو همکار طبقه‌ی بالایی میاد تا ازش خودکار بگیره باز نیم ساعت با اون در مورد این‌که حقوق شرکت نفتی‌ها خیلی خوبه و من باجناق پسرعموم تو بانکه و ماهی صد میلیون وام بهشون می‌دن و… بحث می‌کنه. وقتی همکارش می‌ره یهو صدای اذان ظهر میاد و این هم پا میشه می‌ره وضو بگیره واسه نماز. یک ساعت بعد هم از نمازخونه مستقیم می‌ره آبدارخونه واسه ناهار. نیم ساعت ناهار، نیم‌ ساعت بحث در مورد حقوق شرکت نفتی‌ها و بانکی‌ها، بعد هم که ساعت دو می‌شه و باید انگشت بزنن برن که سرویس‌ها منتظرن.

آخر ماه هم فیش حقوقیش رو می‌گیره دستش و با عصبانیت می‌ره واحد مالی و داد و بی‌داد می‌کنه که چرا اضافه کار من این ماه پنج هزار تومن کم شده؟ بعد به حالت شکایت می‌گه: حقوق شرکت نفتی‌ها خیلی خوبه و من باجناق پسرعموم تو بانکه و ماهی صد میلیون وام بهشون می‌دن و بعد از سربازی بانک ملی من رو می‌خواست اما خریت کردم نرفتم و تو سربازی سرهنگ‌مون گفت همین‌جا بمون استخدامت می‌کنم و خریت کردم نموندم و اگر می‌موندم الآن سرلشگر بودم و صد نفر جلوم پا می‌کوبیدن و…

جالب این‌جاست که همین آدم خودش رو می‌کشه و رئیس کارگزینی اداره رو به شیر مادرش قسم می‌ده که برادرزاده‌ی این رو استخدام کنه.

پایان پیام

کد خبر : 58668 ساعت خبر : 3:11 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=58668
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات