گلونی

نباید با نوستالژی‌هایمان زندگی کنیم

ابراهیم داروغه زاده در خصوص حذف فرش قرمز گفت: هنرمندان امسال در دو جا حضور پررنگ دارند؛ یکی مثل تمام جشنواره‌های دنیا در «سالن رسانه‌ها» هنگام نمایش فیلم شان و دیگری در «سالن‌های مردمی». یکی از اهداف جشنواره این است که به تبلیغات، اطلاع‌رسانی و اکران بهتر فیلم‌ها کمک کند.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، رسم هرساله ما این است که با نزدیک‌شدن به روزهای برگزاری جشنواره فیلم فجر با دبیر آن به گفت‌وگو بنشینیم و درباره نقاط قوت و ضعف این جشنواره مهم بحث کنیم. هرچند که امسال این جشنواره ٣۶‌ساله شده، اما به نظر می‌رسد همچنان دارد تجربیات جدیدی را پشت ‌سر می‌گذارد که البته بخشی از آن به ذات هر رویداد هنری مربوط می‌شود و بخش دیگر آن هم به ضعف عملکرد مدیران آن ربط پیدا می‌کند؛ اما هرچه هست باید پذیرفت که سرنوشت سینمای ایران با جشنواره فیلم فجر گره خورده و همین موضوع حساسیت آن را دوچندان می‌کند. با این رویکرد با ابراهیم داروغه‌زاده، ‌دبیر جشنواره و معاون اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی،‌ گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید.

به نظر می‌رسد که مدت‌هاست از پیکره جشنواره فیلم فجر چندان چیزی باقی نمانده! گویی گوشت لُخم آن جدا شده و تنها اسکلت و استخوان‌هایش مانده است. نظر شما دراین‌باره چیست؟ ‌
شما سؤال نمی‌کنید، بلکه نظرتان را بیان می‌کنید.

من قطعا برای نظراتم دلایل و پاسخ دارم.

شما اول برای فرضیه خود دلیل بیاورید و بگویید مبتنی‌بر چه بنیانی است. مگر غیر از این است که همیشه بخش اصلی جشنواره، مسابقه سینمای ایران بوده. آن‌موقع هم که بخش‌های متعدد جانبی وجود داشت، علاقه‌مندان سینما، رسانه‌ها، خبرنگاران و مردمی که بلیت می‌خریدند همواره خواهان بخش مسابقه سینمای ایران بودند. چرا شما به‌عنوان یک خبرنگار پیگیر که همواره مسائل جشنواره را دنبال می‌کنید، واردفضای غلط می‌شوید؟

من برای اثبات حرف‌هایم دلایل متعددی دارم؛ مثلا فیلم‌سازان در این سال‌های اخیر خیلی علاقه‌مند نیستند که فیلم‌هایشان را به جشنواره بدهند؛ مثلا امسال بهمن فرمان‌آرا تمایلی به شرکت در جشنواره فیلم فجر نداشت یا مجید مجیدی فقط یک‌بار فیلم «محمد رسول‌الله (ص)» را برای اهالی رسانه به نمایش گذاشت و ترجیح داد فیلمش برای نخستین‌بار در جشنواره مونترال به نمایش درآید. اصغر فرهادی که ترجیح داد فیلم «درباره الی» را در جشنواره فیلم برلین به نمایش بگذارد. بعد از آن‌هم هیچ‌گاه ریاست هیئت داوران جشنواره فیلم فجر را نپذیرفت! درحالی‌که جشنواره فیلم فجر در دهه ۶٠، ٧٠ شمسی شوروحالی میان مردم و سینماگران ایجاد می‌کرد. برندگان جوایز از «خانه دوست کجاست» به فیلم بد «استرداد» رسیده!!! ضمن اینکه این جشنواره بعد از ٣۶ دوره هنوز به ثبات نرسیده! یک سال بخش «فیلم‌اولی‌ها» وجود دارد، سال بعدش حذف می‌شود. یک سال بخش «هنروتجربه» پرملات برگزار و سال بعدش ناپدید می‌شود. در یک‌ دوره‌ای در بخش مسابقه سینمای ایران داریوش مهرجویی از یک‌طرف و ابراهیم حاتمی‌کیا از سوی دیگر با هم رقابت می‌کردند. بعد همین حاتمی‌کیا به جایی می‌رسد و می‌گوید سیمرغ برایم مهم نیست. من خودم چندتای آن را در خانه‌ام دارم! یا بهرام رادان به نشانه اعتراض جایزه سیمرغ‌هایش را روی زمین می‌گذارد! و… هرچند همه این اتفاقات یک‌شبه به وجود نیامد و شما تنها میراث‌دار این قضیه هستید، اما تحلیل شما به دلیل جایگاهتان قطعا مهم است. حالا به نظر شما این دلایل کافی نیستند؟!

شما برای اثبات نظرتان چند مصداق آوردید که موضوعات متنوعی هستند؛ مثلا گفتید سینماگران دیگر به جشنواره اقبال نشان نمی‌دهند، اما من باید بگویم امسال ما ۶٧ فیلم دیدیم که کل تولیدات سینمایی قابل مشاهده را دربر می‌گرفت؛ یعنی فیلم‌برداری فیلم‌ها تمام شده و شاید حداکثر چهار، پنج‌تا از این فیلم‌ها در روزهای آخر فیلم‌برداری به‌سر می‌برند و مسئولان آن دائما با دبیرخانه جشنواره تماس می‌گرفتند، از جمله آقایان کمال تبریزی و رسول صدرعاملی که در مراحل آخر آماده‌سازی فیلم درخواست کردند که اگر امکان دارد یک نسخه ۶٠-۵٠ دقیقه‌ای بفرستیم تا در جشنواره حضور داشته ‌باشیم. ما کمتر از دو، سه فیلم‌ساز داشتیم که فیلمشان آماده بود، اما نمی‌خواستند در جشنواره حضور پیدا کنند. اینکه آقایان کیمیایی یا داریوش مهرجویی فیلم ندارند ربطی به جشنواره ندارد. ما بیشتر از ۴٠٠ کارگردان سینما داریم و هر سال هم سقف تولیدات سینمای ایران صد فیلم است. طبیعی است که بعضی از فیلم‌سازان فیلم دارند و بعضی ندارند. بعضی از فیلم‌سازانی که فیلم‌هایشان همیشه سیمرغ می‌گرفتند ممکن است در دوره‌هایی فیلم‌هایشان مورد توجه رسانه‌ها قرار نگیرد. از طرفی هم جوانانی را داریم که تا چندسال پیش در صف جشنواره فجر برای تماشای فیلم‌ها می‌ایستادند، اما الان فیلم خوب می‌سازند و سیمرغ می‌گیرند. ما نباید با نوستالژی‌هایمان زندگی کنیم. وقتی آقایان سیدی، مهدویان، حجازی، روستایی، احمدی و فیلم‌اولی‌ها به‌عنوان فیلم‌ساز وارد سینمای حرفه‌ای می‌شوند، خیلی از اینها می‌درخشند و سیمرغ می‌گیرند. عده‌ای هم هستند که نسل‌اولی هستند که یا فیلم نمی‌سازند یا مورد اقبال جشنواره قرار نمی‌گیرند.

این پویایی جشنواره را نشان می‌دهد نه اینکه جشنواره از حیز انتفاع افتاده است. ٩۵ درصد سینماگران از جشنواره استقبال کردند و به‌غیر از دو، سه نفر مثل آقای فرمان‌آرا که موضوع ایشان بحث دیگری است و یک ‌بار به نشانه اعتراض سیمرغ‌هایش را برگردانده بودند، ‌بقیه مشکلی ندارند. تحقیقا تمام دوستان فیلم‌سازی که نتوانسته‌اند وارد بخش مسابقه شوند، از هیئت انتخاب پیگیر هستند که چرا فیلمشان را انتخاب نکرده‌اند و حتی بیشترشان دوست دارند خارج از مسابقه فیلمشان در جشنواره نشان داده شود و این نشان می‌دهد که همه دوست دارند در جشنواره باشند.
این نگاه شما نقص غرض است. اگر بخش‌های دیگر جشنواره اصل نیستند، پس چرا اصلا باید وجود داشته باشند. مثلا جشنواره کن در کنار بخش مسابقه، بخش‌هایی مثل نوعی نگاه و… دارد. یعنی آن بخش‌ها فاقد اهمیت هستند یا در این صورت بخش مستند جشنواره فیلم فجر هم چون فرعی است، ‌پس نباید حضورداشته باشد؟

در سازمان سینمایی از ١١ سال پیش یک جشنواره مستقل برای فیلم‌های مستند راه‌اندازی شد. این جشنواره هر سال غنی‌تر، پویاتر و توسعه‌یافته‌تر برگزار می‌شود. طبیعی است که بار اصلی فیلم‌های مستند بر دوش جشنواره سینمای مستند باشد.

پس چرا در جشنواره فیلم فجر فقط دو فیلم مستند به نمایش می‌گذارید؟ آیا فقط زینت‌المجلس جشنواره است؟ اتفاقا اگر من بخواهم ارجحیتی قائل شوم، قطعا سینمای مستند ایران را انتخاب می‌کنم و نه سینمای داستانگوی ایران که اغلب تهی، عاری از خلاقیت و ترسو هستند! دیگر اینکه اشاره کردید قرار نیست براساس نوستالژی‌هایمان به جشنواره نگاه کنیم. باید بگویم من نوستالژیک نگاه نمی‌کنم، بلکه براساس آیین‌نامه خود جشنواره فیلم فجر تحلیل خودم را بیان کردم. جشنواره فیلم فجر از روز نخست مأموریتی داشت که در ١٠ روز دهه فجر شادی‌بخش و افتخارآفرین ظاهر شود. حتی اگر به همه ٣۵ سال ساختار جشنواره نگاه نکنید و حداقل به شکل برگزاری پنج سال اخیر نگاه کنید، کاملا متوجه می‌شوید که آیین‌نامه‌اش هر سال تغییر می‌کند. به‌عنوان مثال در بخش عکس سال گذشته به عکاس فیلم جایزه می‌دهند و حالا امسال دوباره به آیین‌نامه ١٠ سال قبل مراجعه می‌کنند. یا دو سال گذشته چون سازمان سینمایی به «هنروتجربه» رویکردی مثبت داشته، بخش «هنروتجربه» جشنواره می‌نشیند بر تارک جشنواره. حالا که خانه سینما و سازمان سینمایی با «هنروتجربه» همسو نیستند، کلا «هنروتجربه» ناپدید می‌شود! یا یک ‌سال ٢۴ سیمرغ می‌دهند، یک‌ سال ٢٢ سیمرغ و سال دیگر ١۴ سیمرغ! حالا می‌خواهم بدانم شمایی که در آن سال‌ها قائم‌مقام جشنواره بودید و حالا که دبیر جشنواره هستید، به نظرتان این تغییرات محیرالعقول نیست؟

در چند سال گذشته در بخش مسابقه سینمای ایران تغییرات آیین‌نامه‌ای نداشتیم؛ یعنی آیین‌نامه مسابقه سینمای ایران نسبت به سال‌های ٩٢ تا ٩۴ هیچ تغییری نداشته و تغییرات امسال نسبت به سال گذشته فقط در حد تعداد آثار بوده است. اگر دقیق‌تر شویم در بخش مسابقه سینمای ایران کمترین تغییر را شاهد بوده‌ایم. به‌جز یک دوره که آقای عسگرپور بودند و تعداد جوایز کم شد و بخش‌های فنی را ندادند و بخش اصلی را افزودند، همیشه هم جوایز فنی و هم جوایز اصلی بوده است. تغییرات خیلی کم بوده. مثلا یک بار صداگذاری و صدابرداری را با هم یکی و دوباره تفکیک کرده‌اند. جلوه‌های ویژه بصری و میدانی را یکی و بعد تفکیک کردند. بیشتر از این نبوده. مثلا اگر جایزه برای موسیقی داشتیم، الان هم داریم.

اما در سال گذشته دو جایزه مشترک به بازیگر نقش اول اهدا شد؟

خب تغییرات در کلیت نبوده، در جزئیات بوده است. آیین‌نامه بخش مسابقه سینمای ایران تغییر مهمی نکرده و اصل مسابقه سینمای ایران همیشه همین بوده است. درباره بخش مستند هم من قبول ندارم که زینت‌المجالس شده است. امسال با مشورت مستندسازان و رؤسای انجمن مستندسازان توافق کردیم که بخش مستند را به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بسپاریم. آقای رزاق‌کریمی چند جلسه با مستندسازان گذاشتند و پیشنهادشان این بود برای اینکه در اکران فیلم مستند فرهنگ‌سازی کنیم، در جشنواره امسال فیلم‌های مستند برگزیده جشنواره سینما حقیقت را به نمایش بگذاریم.

آیا فیلم «بانوی قدس» روند طبیعی شرکت در جشنواره را طی کرده و برخی‌ها معترض نشدند؟

نه این‌طور نیست. تهیه‌کننده فیلم که مؤسسه «عروج» است گفت به دلیل ملاحظاتی که وجود دارد این فیلم را نمایش ندهیم که درنهایت با مذاکره، ملاحظات مرتفع شد و فیلم به نمایش درآمد.
آیا به دلیل رویکرد رئیس سازمان سینمایی به رعایت اقتصاد مقاومتی، ‌هزینه‌های جشنواره را کاهش دادید؟

صرفه‌جویی در هزینه‌ها، دستوری نبوده بلکه انتخاب خود من بوده است. با توجه به تجربه‌ای که در برگزاری جشنواره داشتیم، سعی کردیم هزینه‌ها را مدیریت کنیم و هیچ بخشی را به خاطر مضیقه مالی حذف نکردیم. سعی ما این است که امسال جشنواره‌ای باشکوه برگزار کنیم. من کار خودم را انجام می‌دهم و در پایان هم گزارش مالی جشنواره را به‌طور دقیق ارائه می‌کنم.

در خبرها خواندم که فرش قرمز را حذف کردید. منظورتان چه بود؟

هنرمندان امسال در دو جا حضور پررنگ دارند؛ یکی مثل تمام جشنواره‌های دنیا در «سالن رسانه‌ها» هنگام نمایش فیلمشان و دیگری در «سالن‌های مردمی». یکی از اهداف جشنواره این است که به تبلیغات، اطلاع‌رسانی و اکران بهتر فیلم‌ها کمک کند. حضور صاحبان فیلم‌ها در سالن‌های اکران مردمی در همین مسیر قرار می‌گیرد. نه اینکه فقط بخواهیم سینمای مردمی‌ای با بلیت گران‌تر نزدیک به دو برابر یا فضای لاکچری ایجاد کنیم که قشر یا طبقه خاصی بتوانند با سینماگران ارتباط برقرار کنند و عکس بیندازند. در سینماهای مردمی هر فیلمی ممکن است در هر سالن دو نمایش داشته باشد و سینماگران می‌توانند در آن دو سالن نفس‌به‌نفس با مردم گپ بزنند.

علت حذف بخش‌های «فیلم‌اولی‌ها» و «هنر‌و‌تجربه» چیست؟

معیار ما برای ورود به جشنواره فیلم فجر پروانه نمایش سینمایی است. چون جشنواره فیلم فجر جدا از سینمای ایران نیست. برای نمایش در سالن سینماهای ایران به شکل عمومی فیلم‌هایی را نمایش می‌دهیم که پروانه نمایش سینمایی داشته باشند. البته فیلم‌هایی که پروانه ساخت سینمایی ندارند هم می‌توانند شانس خودشان را در سینمای «هنروتجربه» امتحان کنند. در حقیقت یک امتیاز ایجاد کرده‌اند برای کسانی که می‌خواهند با پروانه ویدئویی فیلم بسازند ولی فیلم آنها واجد شاخصه‌های «هنروتجربه» است. وقتی کسی می‌خواهد به سینمای حرفه‌ای وارد شود، باید موازین آن را رعایت کند.

اما الان در دنیای حرفه‌ای این معیارها عوض شده؛ الان همه‌چیز دیجیتالی شده است؟

آن بحث دیگری است. آن را باید در سینما معلوم کنیم نه در جشنواره فیلم فجر. بحثی است که باید میان سازمان سینمایی، خانه سینما و تهیه‌کنندگان سینما حل شود. ما نمی‌توانیم بدون نظر صنف سینمایی سیاست‎گذاری کنیم.

یکی از مسائلی که همواره در جشنواره فیلم فجر مطرح بوده، عبور از سد ممیزی است. حالا که مدیرکل نظارت و ارزشیابی، دبیر جشنواره هم شده، حتما قرار است طرح جدیدی در‌افکنده شود. به نظر شما تلاقی این دو سِمت می‌تواند به جشنواره فیلم فجر کمک کند؟

حتما. همیشه این‌طور بوده که وقتی فیلم‌هایی در جشنواره ثبت‌نام می‌کنند و نسخه خودشان را به هیئت انتخاب تحویل دادند، معمولا فرصت اینکه پروانه نمایش را بگیرند، نداشتند. همه در آخرین مراحل تولید خودشان را به جشنواره می‌رساندند و تعداد کمی فیلم که زودتر تولید شده‌اند، می‌توانستند پروانه نمایش بگیرند. حالا هیئت انتخاب همه فیلم‌ها را می‌بینند. دبیر جشنواره برای مدیرکل سینمای حرفه‌ای یک نامه می‌زند. شورای پروانه نمایش کل ٢٠ یا ٢٢ فیلم هیئت انتخاب را می‌بیند و پروانه نمایش می‌دهد. معمولا دو نفر از اعضای شورای پروانه نمایش همیشه به روال سال‌های گذشته در هیئت انتخاب حضور دارند که هنگام دیدن فیلم‌ها، همان‌موقع شورای نمایش با نظر آن دو نفر سریع‌تر فیلم‌ها را ارزیابی می‌کنند که معمولا برای فیلم‌هایی که انتخاب شده‌اند، مشکلی در شورای پروانه نمایش پیش نیامده و امسال هم به روال طبیعی پیش نمی‌آید. با این نگاه معتقدم خیلی سال است سینماگران ما به حدی از بلوغ رسیده‌اند که نیاز به نظارت در فیلم‌هایشان کم و کمتر شود. شأن سینماگرهای ما بالاتر از این است که اداره‌ای بخواهد به‌صورت مستقیم روی کم‌و‌کیف کار آنها نظارت کند. بنابراین کارکرد معاونت نظارت و ارزشیابی بیشتر مشورت‌دادن به سینماگران یا تذکر و ملاحظه‌دادن است.

یعنی دیگر نقش عامل ممیزی را ندارد؟

فکر می‌کنم هیچ‌وقت نداشته است. ما امیدواریم فضایی ایجاد کنیم که سینماگران خود بیشتر از ما مسئولیت حفظ منافع ملی و ملاحظات امنیت ملی را داشته باشند که البته دارند. سینماگران مثل همه آحاد جامعه، کشور را دوست دارند و دلشان برای میهن و منافع ملی‌شان می‌تپد و حاضرند هر جانفشانی‌ای بکنند و تا حالا هم اکثر قریب‌به‌اتفاق فیلم‌ها و سینماگرها این‌طور بوده‌اند. ما باید به سمتی برویم که علاوه بر اینکه سینماگر فراغ بالی پیدا کند تا خلاقیت‌ها را به‌راحتی در فیلم‌ها به کار گیرد، هم‌زمان خود بیشترین تأثیر مثبت را بر منافع ملی داشته باشد. اگر غیرسیاسی و منصفانه به سینمای آمریکا نگاه کنیم، می‌بینیم که سینمای آمریکا به‌صورت خودجوش کاملا در راستای منافع ملی و سیاست‌های کلان کشورش حرکت می‌کند. اگر می‌خواهند اسلام‌هراسی را در دنیا ایجاد کنند، حتما سینما کمک می‌کند. اگر می‌خواهند عراق‌هراسی را ایجاد کنند، حتما سینما کمک می‌کند و به نظر من سینمای آمریکا الگوی خوبی است که بدون اینکه به‌طور مستقیم اداره نظارت و ارزشیابی و حوزه‌های اداری‌ای که در کشور ما هست در آن باشد، کمپانی‌ها و تهیه‌کنندگان سینمایی به شکل طبیعی در راستای منافعشان فیلم می‌سازند و به پیشبرد سیاست‌های دولت چه در داخل کشور و چه در کل جهان کمک می‌کنند.

پایان پیام

خروج از نسخه موبایل