تحقیق و پژوهش یکی از ارکان مهم نمایشهای سنتی آئینی است
سید علی تدین صدوقی : جواد انصافی چند سالی است که کارهایش را با پژوهش و تحقیق به روی صحنه میبرد واین یکی از اصولیترین و حرفهایترین روشهایی است که میتوان در خصوص به صحنه کشیدن سنتها و آئینهای این مرزوبوم کهن به کار گرفت.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، جواد انصافی چند سالی است که کارهایش را با پژوهش و تحقیق به روی صحنه میبرد واین یکی از اصولیترین و حرفهایترین روشهایی است که میتوان در خصوص به صحنه کشیدن سنتها و آئینهای این مرزوبوم کهن به کار گرفت. انصافی از مراسم و آئینهای چهارشنبهسوری، نوروز، سیزدهبدر گرفته تا شب یلدا و شب چله و نمایشها و آئینها و مراسم مربوط به این روزها و شبها به پژوهش پرداخته است.
او دریکی از آخرین پژوهشهایش که در قالب کتابی تحت عنوان « نمایش سیاهبازی چله زری و عموچله جون» به چاپ رسیده است در خصوص این مراسم و آئینها تحقیق مفصلی انجام داده که خواندن آن خالی از لطف نیست و ابتیاع و مطالعه آن را به علاقهمندان و هنرمندان و همگان توصیه مینمایم.
این بار اما جواد انصافی نمایش سیاهبازیای را تحت عنوان جوحی و کدخدا برگرفته از حکایات مثنوی مولوی در تماشاخانه سنگلج به روی صحنه برده است. متن به لحاظ نوشتاری از یک ماجرا شروع میشود و به ماجرایی دیگر کشانده شده و باز به همان موضع اول برگشته و آن را پی میگیرد تا به نتیجه و سرانجام رسد.
البته این خود شیوه نوشتاری وبیانی مولانا است و یا به دیگر سخن شیوه روایت ایرانی است. او حکایت یا ماجرایی را شروع میکند. سپس از آن به ماجرا و حکایتی دیگر میرود که به لحاظ موضوعی و مفهومی و زیر متنی با حکایت و ماجرای اول در ارتباط است. پس آنگاه با نتیجهگیری دوباره به ماجرای اول بازمیگردد و داستان را به نتیجه رسانده و تمام میکند.
این البته میتواند بهنوعی شیوه مدرن بیان یک داستان و قصه باشد. شیوهای که میتوان نام آن را سیال ذهن گذاشت. درواقع میتوان گفت سیال ذهن از شیوه نوشتاری و روایت بزرگان ادب پارسی شروعشده است. البته هرکدام از این بزرگان سیال ذهن خود رادارند اما در خیلی از موارد با یکدیگر مشترک هستند.
این شیوه روایت ایرانی که یکی از مدرنترین شیوههای داستانگویی امروز است. قرنهاست که توسط بزرگان ادبیات ما بکار گرفته میشده که درجاهایی نیز با نوعی خیالپردازی همراه است؛ که البته تماماً برگرفته از جامعهای است که در آن زندگی میکردهاند. برگرفته از مردم و فرهنگ و روابط و آئین و سننشان از رفتار حکام با مردم، از بیعدالتیها و نامردمیها، از سیاسی و سیاسی بازی، از دورویی و دروغپردازی و… این حکایات که اکثراً با طنز خاص خود همراه هستند دستمایه خوبی برای نمایشهای طنز و کمدی میباشند. حتی شخصیتهایی را که در این ماجراها میبینیم مانند جوحی، نصرالدین و… نیز جز شخصیتهای متداول و شناختهشده این آثار شدهاند؛ که کارها و رفتار بعضی از آنها بهصورت ضربالمثل در میان مردم رواج یافته است.
درواقع بزرگان ادب ما نوعی شخصیتپردازی کمدی نیز کردهاند. شخصیتهایی که بهنوعی عاقل اندر سفیهاند و واقعیات را میبیند و با نگاه و زبان طنز آن را بیان میکنند. اینهمانی است که سیاه تئاتر سنتی ما بهنوعی آن را انجام میدهد. از همین رو میتوان گفت که سیاه قدمتی بیش از آن دارد که ما میدانیم. درواقع این شخصیت شاید به دوران ایران باستان نیز بازگردد و به دویست سیصد سال اخیر محدود نمیشود؛ که البته حتماً جواد انصافی در تحقیقهایش این موضع را نیز دنبال خواهد کرد و به نتیجه خواهد رساند. اینکه بدانیم قدمت سیاه و نمایش سنتی ما بهواقع تا کجاست. هرچند که سیاه را نماد غم شادی میدانند و یادآور شخصیت میترا یکی از خدایان ایران.
البته باید گفت که جواد انصافی با تحقیق بر روی همین نکته نمایش جوحی را از حکایات مثنوی معنوی مولانا برکشیده و آن را تبدیل به نمایش کرده است. نمایشی که منطبق با شیوه تئاتر سنتی و سیاهبازی است واین خود میتواند کار درخوری باشد که باید ادامه پیدا کند. ازاینرو به جواد انصافی واقعاً خسته نباشید میگویم.
اما نمایش به لحاظ اجرایی نیز همسو با متن و خواست روایتی است که دستمایه نمایش قرارگرفته. درواقع انصافی بهنوعی ترجیح بند در کارهایش دستیافته است؛ که پیشپرده خوانی خاص کارهای اوست. قطعه بازارچه و اشعاری که در آن خوانده میشود، چونان پیشپرده خوانی است که در ابتدای نمایشهای انصافی اجرا میگردد واین میتواند جز شیوه اجرایی خاص او بهحساب آید.
نمایش در بخش اجرایی نیز با روایت در روایت به قصه واردشده و با یک ارتباط دراماتیک به لحاظ موضوعی و اجرایی به نتیجه اخلاقی داستان میرسد. نتیجهای که مولانا میخواسته آن را به ما بگوید و جواد انصافی با بهروز کردن آن و استفاده از مسایل مبتلابه روز در جامعه اکنون ما، آن را ملموستر و کاربردیتر کرده و علاوه بر نتایج انسانی و اخلاقی به بیان مشکلات روز مردم و جامعه نیز با همان زبان طنزمی پردازد.
به لحاظ بازیها باید گفت که همگی روان به ایفای نقش پرداختند جواد انصافی هماره به دنبال اجرای تکههای طنزی است که تازه باشد و تکراری ننماید. میدانیم که سیاه و پارتنرش همیشه تکههای طنز کلامیای دارند که در اکثر نمایشها کم بیش تکرار میشود. حال بستگی به سیاه و پارتنر او و بده بسانهای آن دو دارد که چه اندازه آن را حرفهای و بامزه و بهموقع اجرا کنند که تأثیر خودش را بگذارد.
مانند کاری که سعدی افشار و مجید فروغی که روحشان شادباد انجام میدادند. جواد انصافی اما علاوه بر طنازی و بامزگی که دارد به دنبال تکههای تازه نیز میگردد و آن را بهموقع با پارتنرهایش به اجرا میگذارد واین میتواند یکی از شاخصههای او باشد.
اما شاید در بعضی از مواقع میباید بازیگران گروه او که هماره ثابت هستند و البته اینیکی از مشخصههای خوب یک گروه تئاتری است ؛ به دنبال حرکات و تکههای جدید نیز باشند وهمان هایی را که در اجراهای قبلی انجام میداند دوباره تکرار نکنند. چه به لحاظ کلامی و چه بیانی و بدنی و حرکات طنز. درواقع باید گفت که خلاقیت و نو به نو بودن یکی از پارامترهای بازیگری در نمایشهای سنتی آئینی، کمدی و طنز است.
اینیکی از مواردی است که باید به آن توجه شود و دودیگر غلو بیشازحد در حرکات است؛ که شاید درجاهایی زیاده مینماید. درست است که غلو جزئی از کمدی و طنز است؛ اما تا حدی که به تصنع و کلیشه وتکرارکشیده نشود. این شاید جز مواردی است که گروه باید مدنظر قرار دهد.
درهرحال باید گفت شاهد نمایش ایرانیای شاد، دارای حرف، سالم و برابر با شیوههای نمایشهای سنتی آئینی بودیم که تماشاگر را به مدت حداقل نود دقیقه از دغدغههای بیرونی و فکریاش جدا کرده واو را به شادی و خنده دعوت میکند واین یکی دیگر از شاخصههای خوب و حرفهای این نمایش و اصولاً کارهای جواد انصافی است. نمایشی که منتخب هجدهمین دوره جشنواره سنتی آئینی نیز هست و دیدن آن را به همگان توصیه مینمایم به جواد انصافی و گروهش خسته نباشید میگویم.
پایان پیام
کد خبر : 72326 ساعت خبر : 9:20 ب.ظ