وقتی میگوییم خانه دختر، دقیقا از چه حرف میزنیم؟
وقتی میگوییم خانه دختر، دقیقا از چه حرف میزنیم؟
پایگاه خبری گلونی، میرمجید صفوی: بدون شک خانه دختر را باید یکی از شگفتترین و بحثبرانگیزترین پدیدههای فرهنگی سالهای اخیر دانست. فیلمی که برای فهم آن اتفاقات روی پرده به هیچ عنوان کافی نیست و تماشاگر باید پشت پرده را هم ببیند، اتفاقی که نظیر آن را فقط و فقط در سینمای ایران میتوان دید.
برای همین است که نوشتن درباره خانه دختر اصلاً کار آسانی نیست و منتقد علاوه بر اینکه باید فیلم روی پرده را تشریح و تحلیل کند، چارهای ندارد جز اینکه اتفاقات پشت پرده را هم، با همهی ابهامات آن موردتوجه قرار دهد.
وقتی میگوییم خانه دختر، دقیقا از چه حرف میزنیم؟
اپیزود اول: روی پرده
اگر از ایدهی بکر و جسورانه فیلم و بازی خوب چند تن از بازیگران آن بگذریم، بقیه اجزای فیلم خانه دختر، رقابت شدیدی با یکدیگر در بد بودن دارند. فیلمی که به نظر میرسد کارگردان جوانش انقدر از ایدهی آن ذوقزده شده است که بقیه اجزای فیلم را به دمدستیترین شکل ممکن اجرا کرده است و همین هم تبدیل به پاشنه آشیل و بزرگترین مشکل فیلم شده است.
خانه دختر شروع خوب و تأثیرگذاری دارد و با معرفی کوتاه و بهجا شخصیتهایش و ایجاد بهموقع گره اول داستان که همان مرگ سمیراست، موفق میشود تماشاگر را با خود همراه کند و او را نسبت به دانستن رازهای مرگ سمیرا کنجکاو سازد. بعدازآن اما افت فیلم آغاز میشود تا آخر ادامه مییابد. ضرباهنگ مناسب و اجرای سروشکل دار ده دقیقه ابتدایی، جای خود را به سکانسهای زائد و اضافی میدهد که هیچ منطق بصری و داستانی ندارند و تنها برای کشدادن زمان فیلم پدید آمدهاند.
نحوه روایت فیلم هم که از دو قسمت تشکیل شده و از دو زاویه دید مختلف بیان میشود، چنان با منطق داستانی فیلم بیتناسب است که بدون تردید یکی از اصلیترین مشکلات خانه دختر را باید، همین فرم بی منطق، گیج کننده و دم دستی آن دانست، که با اضافه کردن مواردی همچون، نماهای شلخته، ضرباهنگ نامناسب و پایانبندی گنگ و فکرنشده به آن، با جرات میتوان گفت که فیلم از لحاظ کارگردانی کاملا ناموفق بوده است. همچنین فیلمنامه خانه دختر که به اعتبار نویسندهاش، پرویز شهبازی، میتوانست برگ برنده فیلم در جذب مخاطب و دیده شدن بیشتر باشد، چنان ضعیف از آب درآمده است که حتی علاقهمندان پر و پاقرص آثار شهبازی را هم ناامید کرده است.
پرداختن به تمامی ایرادات و ابهامات پرشمار در فیلمنامه، نوشتهی مفصلی را میطلبد که از حوصلهی این مطلب خارج است و ما تنها به گوشههایی از کاستیها و ضعفهای آن اشاره میکنیم.
برای مثال: شخصیتپردازی فیلم به گونهای است که اگر چند شخصیت را از روند قصه حذف کنیم، عملا هیچ اتفاقی نمیافتد و همان طور که حذف ناگهانی بهار، به بهانهی رفتن به تعطیلات و همچنین پردارنه در ابتدای فیلم از شخصیتهای محوری داستان بودند، هیچ خللی به روایت الکن فیلم به وجود نیاورد، حذف شخصیت خنثی و بی هویتی مانند نامزد پریسا (با بازی امیر علی نبویان) که مشخص نیست با چه هدفی در فیلم حضور دارد هم به هیچ کجای فیلم بر نمیخورد. البته به این فهرست میتوان برادر سمیرا و دوستپسر ستاره را هم اضافه کرد.
دیالوگهای سطحی و ارجاعات گلدرشتی مانند «دارم پرده میزنم» یا «نگذار پردههای بینمان پاره شود» نه تنها کمکی به فهم کلیت داستان نمیکنند، بلکه در مواقعی آنقدر پاورناپذیر هستند که حالت کمیک پیدا میکنند. خط اصلی داستان و جزئیات آن هم که قرار است به استحکام قصهی اصلی کمک کند و همچنین سایر رویدادهای فیلم، هیچ رابطه علت و معلولی باهم ندارند و همین باعث میشود کمیت فیلم در بیان بدون لکنت داستان لنگ بزند. مواردی چون پیگیری و اصرار بهار و پریسا برای فهمیدن علت مرگ دوستشان، ارسال ایمیل و پیامک از گوشی سمیرا به بهار و تلاش پریسا و بهار برای برگزاری مجلس ختم برای سمیرا در دانشگاه، از جمله خرده روایتهایی هستند که در اواسط فیلم بدون نتیجه رها میشوند و تنها حاصلی که دارند گمراهی هر چه بیشتر تماشاگر است.
خانه دختر با همه نقاط ضعف و قوتش، گامی رو به جلو در کارنامهی نه چندان پربار شهرام شاه حسینی محسوب میشود. اما برای پرویز شهبازی بدون شک، یک شکست مطلق است.
فیلمسازی که با آثار ابرومندی همچون، نفس عمیق و دربند، توانسته بود خود را به عنوان کارگردانی صاحب سبک مطرح کند، در این فیلم که به گواه کارگردان «شاهحسینی» نقشی فراتر از یک نویسنده داشت، به هیچ عنوان نتوانست انتظارات را برآورده کند و نقطه تاریکی به کارنامه هنریاش افزود.
اپیزود دوم: پشت پرده
شرح فیلم روی پرده همانی بود که در بالا به آن اشاره شد. فیلمی از هر نظر بد، که هیچ یک از تماشاگرانش را راضی نمیکند و چنین به نظر میآید که ستاره اصلی و بی چون و چرای آن، مسئولان وزارت ارشاد هستند که با توقیف و سانسور آن، کنجکاوی عظیمی در سطح جامعه ایجاد کرده و ناخواسته کمک فراوانی به دیده شدن فیلم کردهاند.
اما آیا این تمام ماجراست؟ نه.
اگر به تماشای خانه دختر نشستهاید و آن را فیلمی نامفهوم و بی سروته میدانید، یک بار دیگر با این پیش فرض که موضوع فیلم درباره تجاوز جنسی به محارم است، به تماشای فیلم بروید و اگر توانستید اطلاعاتی درباره بخشهای سانسور شده فیلم به دست بیاورید. آن وقت خواهید دید که دیگر با فیلمی گنگ و نامفهوم رو به رو نیستید و بسیاری از سکانسها و شخصیتهایی که در نسخه اکران شده، زائد به نظر میرسیدند، تمامشان در چهار چوب روایی فیلم قرار میگیرند. دیگر شخصیت سمیرا برایتان نااشنا نخواهد بود و از صمیم قلب خواهید توانست با او همدردی کنید.
خانه دختر بدون سانسور، شاهکاریست که چنان زیر ساطور بیرحم ممیزی سلاخی شده است که هیچ نشانی از آن در نسخه اکران شده، دیده نمیشود.
به بحث در مورد اینکه آیا معضلات اجتماعی مانند تجاوز به محارم، قابلیت طرحشدن در سطح جامعه، آن هم از تریبون گستردهی سینما را دارد یا نه، نمیپردازیم. اما پرسش اصلی این است که مسئولیت فیلمی که اکنون به روی پرده نمایش داده میشود، به عهده چه کسی است؟ آیا در وضعیت به وجود آمده، تمام تقصیرات بر ذمهی مسئولان ارشاد است؟ آیا سازندگان فیلم که نسخه روی پرده، با رضایت آنان اکران میشود، نمیتوانستند با اضافه کردن چند سکانس مورد توافق، سر و شکل بهتری به فیلم بدهند؟ یا اگر امکان این کار برایشان فراهم نبود، نمیتوانستند فیلمی را که به قدری سانسور شده که زمان آن به زحمت هفتادوپنج دقیقه میشود و فیلمی ناقص به حساب میآید، را اکران نکنند تا به وقت و هزینه و اعتماد مخاطب خیانت نشود؟
پایان پیام
کد خبر : 63559 ساعت خبر : 11:48 ق.ظ