پایگاه خبری گلونی، هومن نشتائی: «تنگه ابوقُرَیب»، بعد از تعریفهای زیادی که از آن شنیده شد، در کنار اسم کارگردان که تا به حال سراغ چنین فیلمهایی نرفته بود، تبدیل به یک فیلم هیجانانگیز شد. فیلمی که مشتاق تماشای آن باشیم. فیلم روند خود را بسیار آرام شروع میکند، با شوخیهای مناسبی که لبخند روی لبان مخاطب مینشاند و به جا استفاده شدهاند. نه کم و نه زیاد. اما غافل از اینکه این همان آرامش قبل از طوفان است. در ادامه پایگاه نشان داده میشود. صحنههای آماده شدن رزمندگان و اتفاقاتی که قبل از سفر رخ میدهد. در اینجا زمینه چینیهای مناسبی شکل میگیرد، و یکی از مهمترین شخصیتهای فیلم رونمایی میشود: «علی».
علی با بازی بسیار دیدنی مهدی قربانی آن قدر شخصیت مهمی است که میتوان گفت در نهایت نقش اول را برای خود میکند. فیلمنامه روی علی پرداخت درستی دارد و نمایش نوجوانانی که به سمت جنگ میروند و مشکلاتی دارند، تا به حال به این خوبی به نمایش گذاشته نشده بود. رزمندگان جلو تر میروند. با جنگ آشنا میشوند و با مردم جنگ زده رودررو میشوند. دراین قسمت اتفاقات مهمی میافتد که روی شخصیتهای فیلم تاثیر میگذارد. همین نشان میدهد که فیلمنامه پرداخت درستی نسبت به شخصیتها دارد. شخصیت ها با هم متفاوت هستند. دچار ضعف هستند و به اتفاقات پیرامونشان عکسالعمل نشان میدهند و در مرور زمان تغییر میکنند. جلوتر میرویم و در دل جنگ فرو میرویم. صحنههای عجیب و ترسناکی از جنگ میبینیم. شهادت به تصویر کشیده میشود. یک پیروزی رخ میدهد و به اقتدار ملی میرسیم.
طراحی صحنه و طراحی فضا بسیار با جزئیات و دقیق است، و همین موجب باورپذیرشدن فیلم شده است. طراحی و اجرای گریم فوقالعاده از موارد دیگری است که به باورپذیری کمک بسزایی کرده است. این طراحی صحنه با فیلمبرداری بسیار دقیق به نمایش گذاشته شده است. اما چیزی که از همه بیشتر من را تحت تاثیر قرار داد، به نمایش گذاشتن جنگ به طوریست که در سینمای ایران ندیده بودیم. صحنههای هولناکی که بسیار باورپذیر با دقت و با جزئیات به نمایش در آمدهاند.
این فیلم بدون شک یک جهش بزرگ، از نظر فنی در سینمای ایران محسوب میشود. این فیلم به دلیل ساختار بسیار قوی، تا حد زیادی نزدیک به استانداردهای جهانی شده است و یادآور فیلمهای مهم سبک خودش در جهان است. فیلمهایی مانند «Saving Private Ryan» و «Hacksaw Ridge». اما این یادآوری خیلی هم خوب نیست. زیرا نماها و قاببندی هایی که در فیلم شاهد آن هستیم، به طور زیادی وام گرفته از این فیلمهاست. اما نکته مهمی که از جذابیت فیلم کاسته است، فیلمنامه آن است. با تمرکز بیشتر روی حادثه، قصه فراموش شده است. فیلم از قصه محکمی بهره نبره و قصهگوی خوبی نیست. تنگه ابوقریب توانسته مانند یک فیلم مستند، یک رویداد را به تصویر بکشد، و چیزی که مخاطب را با خود همراه میکند تماشای همین اتفاقات باور پذیر و کمتر دیده شده است. بهرام توکلی با این فیلم ثابت کرد که توانایی های بیشتری دارد. در بازی گرفتن از کودکان و تعداد زیادی هنرور مهارت دارد، و میتواند در به تصویر کشیدن وقایع، بهترین را رونمایی کند. او ثابت کرد ژانر کاری او بسیار گسترده تر از آنچه است که ما فکر میکنیم.
پایان پیام