گلونی

جایگاه فیلم لاتاری در کارنامه مهدویان

جایگاه فیلم لاتاری نتوانست کیفیت و مرغوبیت «ماجرای نیمروز» را تَکرار کند و با اطمینان می‌توان از «لاتاری» به‌عنوان ضعیف‌ترین فیلم این کارگردان جوان نام برد.

پایگاه خبری گلونی، محمدسعید اکبری: «محمدحسین مهدویان» بعد از ساخت فیلم‌هایی همچون «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» توانست نظر منتقدان را جلب نماید و خود را به‌عنوانِ کارگردانی صاحب سبک در بین اهالی سینما مطرح و معرفی نماید.

جایگاه فیلم لاتاری در کارنامه مهدویان

«لاتاری» پُر حاشیه‌ترین فیلم «جشنوارهٔ فجر» امسال نام گرفت و با وجود انتظارات فراوانی که از آخرین ساختهٔ «محمد حسین مهدویان» می‌رفت، لاتاری نتوانست کیفیت و مرغوبیت «ماجرای نیمروز» را تَکرار کند و با اطمینان می‌توان از «لاتاری» به‌عنوان ضعیف‌ترین فیلم این کارگردان جوان نام برد.

«محمد حسین مهدویان» را بارها به خاطر ساخت «ماجرای نیمروز» تحسین کرده‌ام، هنوز هم معتقدم «ماجرای نیمروز» یکی از بهترین فیلم‌های سینمایی چند دههٔ اخیر جمهوری اسلامی ایران است، اما وقتی یک کارگردان قدر خودش را نمی‌داند و هر سال دست به‌ساخت فیلم سینمایی می‌زند، نتیجه و ثمر کار چیزی بیشتر از «لاتاری» نمی‌شود. به‌زعم من، البته سوای از محتوا که در ذیل به آن خواهم پرداخت، «لاتاری» فیلم نسبتاً خوبی به‌شمار می‌آید، منتها از «محمد حسین مهدویان» توقع دیدن فیلمی فاخر را داشتم.

تعجیل و شتاب کردن در سکانس به سکانس لاتاری احساس می‌شود، نمونه‌اش سکانس‌هایی که خارج از ایران گرفته شده است. «محمد حسین مهدویان» را در نقدهایم به‌ خاطر داشتن خلاقیت و نوآوری مدح و ثنا کرده‌ام، ولیکن در «لاتاری» هرگز خبری از این خلاقیت و نوآوری کارگردان نیست.

«لاتاری» بشدت از فقدان فیلم‌نامه‌ای متقن و منسجم رنج می‌برد. ضعف فیلم‌نامه از نیمهٔ دوم فیلم کاملاً مشهود است و ذره ذره جانِ فیلم را می‌ستاند.

بازی بازیگران در فیلم لاتاری را تحسین می‌کنم، علی‌الخصوص «هادی حجازی‌فر» و «جواد عزتی» و «حمید فرخ‌نژاد» بازی‌های درخشانی از خود بجا گذاشته‌اند. بازی «ساعد سهیلی» را در طول تماشای فیلم سینوسی دیدم؛ یعنی متوسط، خوب، متوسط.

همان طور که ذکر کرده ام لاتاری از لحاظ فنی فیلم نسبتاً خوبی است، اما به علت داشتن محتوایی نامناسب آن را نپسندیدم! درضمن با احترام به تمام عوامل تولید کنندهٔ فیلم، نظرم را در چند سطر دربارهٔ محتوای فیلم لاتاری می‌نویسم؛ اول اینکه «لاتاری» چهرهٔ زیبنده‌ای از یک شخصیتِ با معرفت و عدالت‌جو و مؤمن و متدین نشان نمی‌دهد! دوم اینکه ساخت چنین اثری را آن هم در این شرایط و مقتضیات زمانه اصلاً به صلاح ایران و مردم این کشور نمی‌دانم! سومین نکته؛ به‌عقیدهٔ من محتوای «لاتاری» سعی و جهد در تطهیر و نظیف کردن اعتقاد ترور دارد! اگر هم نداشته باشد دربردارندهٔ چنین پیام منزجر کننده‌ای است! یعنی هرجا که قدرت و توان‌مان نرسید و قانون به هر دلیلی از اجرای عدالت ناتوان و عاجز بود، راه بی‌قانونی و خودسرانگی را در پیش بگیریم! با این عقیده تمام کسانی که مرتکب ترور و قتل شده اند و دست‌شان به‌خون انسان‌های بی‌گناه آلوده شده است، دلیل محتومی برای کارشان داشته اند! با این تفکر اسیدپاشان اصفهان از هر گونه تهمت و افترا و لعن و نفرین مبرا هستند! به‌زعم من ترور به هر دلیلی محکوم است! و با هیچ دلیل و منطقی قابل و درک و فهم نیست! حتی زمانی که پشت واژهٔ مِهینی همچون «غیرت» قرار بگیرد.

پایان پیام

خروج از نسخه موبایل