فوتبال بازی جوانمردی است
واقعاً بعضیها جنبهی باخت ندارند و وجههی اصلی فوتبال که جوانمردی است را فراموش میکنند
پایگاه خبری گلونی، مهرداد حسینزاده:
روز ششم
صبح با هیجان و شور خاصی از خواب بیدار شدم. اولش خودم هم فکر کردم به خاطر صبحانهای است که شب قبل سفارش داده بودم. ولی کمی که به هوشتر شدم یادم آمد امروز روز مسابقهی بزرگ فوتبال بین تیم محبوبم و رقیب دیرینهاش است.
هنگام صبحانه معاونم خیلی شنگول و باحالت نیمه دویدن آمد و گفت امروز جلسه داریم؛ اما بلافاصله پشیمان شد و وقتیکه سینهخیز از اتاق بیرون میرفت به او گفتم برود و در مورد کار زشتی که کرده فکر کند.
بعد به اتاقم رفتم و لباس تیم محبوبم را پوشیدم. در همین حین گزارشهایی از ورزشگاه میرسید که از پر شدن ورزشگاه با طرفداران گروه محبوبم و عدم حضور حتی یکی طرفدار تیم رقیب، حکایت داشت. البته گمان میکنم دستورم مبنی بر بازداشت افراد با لباس یا پرچم تیم رقیب در این مسئله بیتأثیر نبود.
فوتبال بازی جوانمردی است
تا زمان شروع مسابقه دل توی دلم نبود و استرس باعث شد هفت و نیم نفر شامل: سه گارد محافظ، دو پیشخدمت، یک نظافتچی و یک آشپز را تنبیه و به دیدار زودهنگام جد بزرگشان بفرستم. آن نیم نفر هم یادم نیست قضیهاش چه بود.
سپس بازی شروع و شد تیم محبوبم در یک مسابقهی بینظیر با نتیجه سیودو بر صفر پیروز شد. هرچند بازیکنان تیم رقیب که در زندان بودند اعتقاد داشتند این برد هیچ ارزشی ندارد چون بازیکنان ردهی نونهالانشان روبهروی تیم محبوب من بازی کردهاند. واقعاً بعضیها جنبهی باخت ندارند و وجههی اصلی فوتبال که جوانمردی است را فراموش میکنند و کار تیم مقابل را کمارزش میکنند. پس برای نشان دادن احتراممان به تیم رقیب، دستور دادم به هرکدام آنان نفری سه توپ چهلتکه اهدا کنند و از طریق حلقوم تقدیمشان کنند.
بعد از فوتبال هم هیچکار دیگری نمیتواند کرد و فقط باید به دوستانی که طرفدار تیم بازنده هستند زنگ زد و توی گوشی فوت کرد.
پایان پیام