شعله‌ ور راوی آشنای تنهایی

پایگاه خبری گلونی، انوشه میرمجلسیبعد از آرایش غلیظ و موفقیت چشمگیر «رگ خواب» حالا نوبت «شعله‌ ور» است که مخاطب را در تاریکی سالن سینما با فیلمی صریح غافلگیر کند.

روایت «شعله‌ ور» روایت تلاش پدری است که برای اثبات خود و دیده شدن دست به هرکاری می‌زند و سرآخر باز هم‌ «دیر می‌رسد». روایت «شعله‌ ور» روایت روابط اجتماعی آدمهاست و تکه‌های ساده پازلی که با کمک هم تکمیل می‌شود و ما گاهی چه آسان، پازل رو به اتمام را بهم می‌زنیم.

«شعله‌ور» حمید نعمت‌الله با یک سوال ساده آغاز می‌شود. سوالی به ظاهر ساده که بنیان‌های فکری شخصیت اصلی فیلم را فرو ریخته است و او را تا مرز ویرانی پیش می‌برد. یک سوال ساده از کسی که سه سال است مصرف تریاک را ترک کرده است و حالا در مقابل سوال پزشک، از عنوان کردن شغل خود باز می‌ماند. شغل از چشم او همان بحرانی است که سراسر زندگی‌اش را تحت شعاع قرار داده است. او در یک کلام به حساب نمی‌آید و همین «نادیده گرفتن» آغاز مسیری است که به خشم و کینه و انتقام می‌رسد.

شعله‌ور از درون‌ ِشعله‌وری حرف می‌زند که هیچ گاه دست از سر ما بر نمی‌دارد. درون شعله‌وری که مدام با قیاس جایگاه همه آدم‌ها، حتی آنها که تا دیروز همکلاسی‌مان بودند و امروز «قهرمان ملی»‌اند؛ تخریب‌مان می‌کند و هر لحظه چون خنجری روح‌مان را زخم می‌زند.

شخصیت اصلی فیلم با بازی درخشان و بسیار متفاوت امین حیایی آنقدر برای مخاطب آشناست که باورش می‌کنیم و از همان دقایق اولیه فیلم خوب می‌دانیم قرار است با چه موقعیتی روبرو باشیم. اما آنچه قابل حدس نیست، شجاعت نعمت‌الله است که چگونه فرید قصه را تا سر حد انتقام پیش می‌برد و در آتش کینه‌ها و حقارت‌های مدام می‌سوزاند. این مسیر با هنرمندی هرچه تمام‌تر و بسیار نرم و تدریجی در فیلم روایت می‌شود. در انتهای فیلم فرید، فرو ریخته و ناتوان نقش زمین می‌شود و زمزمه می‌کند: «خسته‌ام از دویدن، باید یه کم استراحت کنم» و مخاطب مثل او فروریخته و ناتوان خیره به پرده سینما به یاد تمامی لحظاتی می‌افتد که برای «اثبات» خویش جنگیده و چیزی عایدش نشده است. صدای همایون شجریان آنچنان در پایان قصه و به موقع از راه می‌رسد که خلسه دردآلود «شعله‌ور» تکمیل می‌شود و مخاطبِ میخکوب صندلی، که در خیالش فرسنگ‌ها دویده است؛ بالاخره آرام می‌گیرد و با او زمزمه می‌کند: «امان امان…» به گفته حمید نعمت‌الله، در «شعله‌ور» با همایون شجریان متفاوتی نسبت به «رگ خواب» و «آرایش غلیظ» روبه‌رو هستیم. شجریان بر روی ملودی و موسیقی مقامی استاد نصرت فتح علی‌خان، این کار را خوانده است. موسیقی فیلم در تمامی دقایق با پیام فیلم همسو است و تکمیل‌کننده آن است.

حمید نعمت‌الله این بار در «شعله‌ ور» کیلومترها از تهران دور شده است و در زاهدان و زابل قصه را روایت می‌کند. تصاویر ناب او از خطه سیستان و بلوچستان آنقدر چشم‌نواز است که در برخی دقایق فیلم، محو زیبایی‌های سیستان و بلوچستان می‌شویم و با خودمان می‌گوییم چه حیف که در سینما از سیستان و بلوچستان کم دیده‌ایم و کم شنیده‌ایم.

اما در پاسخ به این سوال که چرا باید «شعله‌ور» را ببینیم، نکته در تماشای فیلمی است که همانند «رگ خواب» راوی تنهایی انسانهاست. در «رگ خواب» تنهایی و فروپاشی زنی را شاهدیم و این بار در «شعله‌ور» شاهد تنهایی و فروپاشی مردی هستیم که به زندگی چنگ می‌زند و جا می‌ماند. «شعله‌ور» را باید دید و باید جامعه را با دردهای پیش چشم همه از نو آشنا کرد.

پایان پیام

کد خبر : 78430 ساعت خبر : 12:30 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=78430
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات