قصه‌های بی‌هدف در هایلایت

پایگاه خبری گلونی، هومن نشتائی: «هایلایت» مانند بسیاری از فیلم‌های دیگر با سرخوشی و طنز و شادی یک قصه غم انگیز را شروع نکرده است. چیزی که در سینمای ایران بسیار مرسوم شده است. «هایلایت» از ابتدا با غم و اندوه و غصه و حادثه شروع می‌شود، اما این به معنای خوب بودن فیلم نیست. چیزی که جایش خیلی در این فیلم خالی است، انسجام است. متاسفانه فیلم انسجام کافی برای درگیر کردن مخاطب را ندارد و مخاطب خیلی راحت می‌تواند خط روایی را گم کند، سالن را ترک کند، و عطای فیلم را به لقایش ببخشد.

فیلم هدف مشخصی ندارد و در انتها معنا و مفهمومی منتقل نمی‌شود. شاید خیلی ها «خب که چی؟» را در انتها از خود پرسیده باشند و خستگیِ فیلم را در صورت بسیاری از مخاطبان می‌شد دید. فیلم قصه جذابی دارد. قصه‌‍ای که می‌توانست با پرورش درست بسیار جذاب باشد. اما چیزی که ما در فیلم می‌بینیم چیزی جز یک بخشش کلیشه‌ای و زوری نیست. یک تصادف داریم، یک رابطه (که به ساده ترین شکل ممکن و همراه با یک شتابزدگی شکل گرفته است) و در نهایت هم پشیمانی شخصیت های اصلی و یک بخشش. متاسفانه فیلم یک اتفاق ساده را بیش از حد تکرار می‌کرد، و در این تکرارها هیچ خلاقیتی وجود نداشت و همان چیزی که چند دقیقه قبل دیده بودیم را دوباره می‌دیدیم. اصولا فیلم هم با همین تکرارها جلو می‌رود. هر دفعه که خواستم فیلم را مروری بکنم و تجزیه و تحلیلی تا آن نقطه از فیلم داشته باشم، فهمیدم که چیزی تغییر نکرده و همه چیز همانطور باقی مانده است. این تکرارهای بی‌مورد در فیلم بسیار خسته کننده بود و مخاطب را به دیدن ادامه فیلم ترغیب نمی‌کرد.

فیلم می‌توانست با پرورش جذاب و خلاقانه‎‌تر، مخاطبان را در طول فیلم با خود همراه کند. قصه فیلم را وقتی جدا از فیلم مرور می‌کنیم، با قصه‌ای جذاب و نو مواجه می‌شویم، اما در فیلم همه چیز به ساده ترین شکل ممکن و در سطح جلو رفته است. همه چیز مانند عشق، تنفر و… با چند دیالوگ شکل می‌گیرد، و این نمی‌تواند مخاطب را زمان زیادی با خود همراه کند. خط روایی کنترل نشده است. وقتی از سکانسی به سکانس دیگر می‌رود، ناگهان سردرگمی‌ای برای مخاطب ایجاد می‌شود، و این از نبودن انسجام نشئت می‌گرفت. در فیلم نکات اضافه زیادی وجود داشت، برای مثال شخصیت سام قریبیان چه کمکی در پیشبرد درام کرد؟ شاید بتوان گفت این جزئیات اضافی، یک دیگر از نکاتی است که از جذابیت فیلم کاسته بود.

بازیگران نیز نتوانستند آنطور که باید نقش های خود را ایفا کنند. و بخش زیادی از این مسئله به کارگردانی و فیلمنامه باز می‌گردد. وقتی بازیگران نتوانند شخصیت های کاملی را درک کنند، نمی‌توانند بیشتر از یک بعد به نقششان حجم بدهند. به همین دلیل بازیگران، بازی بسیار ساده و تک بعدی‌ای دارند که نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و به اصطلاح بازی ها «روباتی» است. غیر از جمشید هاشم پور که حداقل نقش را باور پذیرتر اجرا کرد.

هایلایت متاسفانه یکی از شکست های جشنواره سی و ششم محسوب می‌شود، و پیش بینی می‌شود که نتواند در اکران عمومی نیز موفق شود.

پایان پیام

کد خبر : 78918 ساعت خبر : 0:44 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=78918
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات