سیاست غیر مجاز
«دولتهای بعد از انقلاب همواره با مشکلاتی جدی مواجه بودهاند. آنان در حل برخی از این مشکلات موفق عمل کرده و در حلِ برخی ناکام ماندهاند و این مشکلات را برای دولتهای بعدی به ارث گذاشتهاند. اغراق نیست اگر بگوییم هیچ دولتی مثل دولت روحانی چنین تحت فشار انباشتِ مشکلات نبوده است.»
به گزارش پایگاه خبری گلونی، روزنامه شرق در سرمقاله روز شنبه خود به قلم احمد غلامی، سردبیرش نوشت: «آن چه امروزه بیش از هر چیز از تحلیلها برمیآید این است که دولت روحانی، اصولگرایان و اصلاحطلبان به بنبست رسیدهاند و دیگر قادر نیستند مفهومِ سیاسی تازهای خلق کنند. در این میان، تیغ نقد برای گفتمان اعتدال نسبت به دیگر گفتمانها تیزتر است. ناگفته پیداست از ابتدا صاحبنظران و فعالان سیاسی در پذیرش «اعتدال» به عنوان گفتمانی سیاسی تردید داشتند. آنان اعتدال را نه یک گفتمان، بلکه روشی میدانستند برای سیاستورزیِ رئیسجمهور در دوران پس از احمدینژاد. دولت روحانی هر چه بیشتر از دوران احمدینژاد فاصله میگیرد، گفتمان اعتدال همچون برفِ نشسته بر دامنه کوهها آرام آب میشود و چیزی که باقی میماند، همان نوک قله است که در گرمای تموز تابستان عمرش به سر خواهد رسید. برخی نیز معتقدند گفتمان اعتدال، ترکیبی از اصلاحطلبان و اصولگرایانِ معتدل است و بیش از آن که مستظهر به کنش سیاسی باشد، روشی برای دولتورزی است. رئیسجمهور نیز امروز کمتر از اعتدال حرف میزند، زیرا هر زمان او از اعتدال سخن بگوید، بیش از پیش روی سخنانش به هیات دولت خواهد بود؛ هیات دولتی که بیش از توصیه به اعتدال، نیاز به اقدامات عاجل یا انقلابی دارد. از عجایب روزگار است که احمدینژاد با فریادهای انقلابی روی کار آمد و بر مسند نشست و در دوره استقرار هر چه عقلا او را به اعتدال فراخواندند، گوش نداد و با تکیه بر ضربالمثل حرف مرد یکی است، ثروت ملی ایران را بر باد داد.
اینک دولت روحانی در موقعیتی قرار دارد که همه عقلا با حسن نیت و با سوء نیت، او را به اقدامات عاجل، قاطع و انقلابی فرامیخوانند اما ماشینِ دولت همچنان با دنده سنگین به آهستگی در جاده میراند. در قیاسِ دولت احمدینژاد با دولت روحانی فارغ از شرایطِ موجود دولتها، به این نکته پی خواهیم برد که دولت احمدینژاد گرفتارِ شتاب غیر ضروری بود که بنیانهای اقتصادی کشور را ویران کرد. دولت روحانی نیز دچار آهستگیِ غیر ضروری است که این آهستگی، ترافیک سنگین مشکلات را در پس پشت خود به جای خواهد گذاشت. چرا دولتهای ایران، به غیر دولتِ دوران جنگ، هرگز نتوانستند با تغییر وضعیتها از خود انعطاف نشان بدهند. دولت هاشمی نیز با آگاهی، بر سیاستهای تعدیل اقتصادی خود پافشاری کرد و تضاد طبقاتی و بیعدالتی را در جامعه عمیقتر کرد. بعد از آن دولت خاتمی با این که به راهی که برگزیده بود، همان توسعه سیاسی اصرار میورزید، موانع بیرونی اجازه نداد تا اصلاحات به راه خود ادامه دهد. با گذشت زمان این موانع باعث شد از دولت اصلاحات چهرهای قابل قبول در یادها بماند. معلوم نبود اگر ماشینِ این دولت با موانعی روبهرو نشده بود، باز هم کارنامه قابل قبولی از خود به یادگار میگذاشت یا نه؟ دولتهای بعد از انقلاب همواره با مشکلاتی جدی مواجه بودهاند. آنان در حل برخی از این مشکلات موفق عمل کرده و در حلِ برخی ناکام ماندهاند و این مشکلات را برای دولتهای بعدی به ارث گذاشتهاند. اغراق نیست اگر بگوییم هیچ دولتی مثل دولت روحانی چنین تحت فشار انباشتِ مشکلات نبوده است؛ دولتی که آغازی توفانی داشت و با موفقیت در «برجام» نویدِ دولتی کارآمد و پُرتوان را داد اما این گونه نشد و روحانی هر روز بیش از پیش در دام مسائل پیشبینیناپذیر افتاد. اَبرمشکلاتی همچون بیکاری و فقر که همه دولتها به آن مبتلا بودهاند، در دولت روحانی به مرحله بحرانی رسید و تلاشهای دولت برای از بین بردن آن به نتیجه نرسید. شاید اعتراضات دیماه ٩۶ اوج بداقبالیِ دولت روحانی باشد که همه مشکلات به جا مانده از دولتهای قبل و آرزوها و آمال مردمِ سرخورده دهان باز کرد تا دولت روحانی را در خود فرو ببلعد که البته اینگونه هم نشد.
دولت روحانی و اصلاحطلبان در تکاپو هستند تا وقایع دیماه را تحلیل کنند و برای مواجهه منطقی با آن در آینده راهکارهای اساسی بیابند. اگر چه این تحلیلها با نگاهی خوشبینانه صورت میگیرد، در پس پشت همه آنها نگرانی عمیقی نیز وجود دارد. آن چه این روزها بیش از هر چیز در میان مخالفانِ دولت روحانی، خاصه مخالفانِ اصلاحطلبان، به وضوح دیده میشود، نوعی اعتدال در موضعگیری آنان نسبت به اصلاحطلبان است؛ گویا آنان هم به این جمعبندی رسیدهاند که نمیشود حامیانِ دولت روحانی و اصلاحطلبان را در جامعه نادیده گرفت. اگر تا دیروز همه از تغییر حرف میزدند و به دنبال تغییر بدون مشارکت نیروهای سیاسی داخلی بودند، این روزها تغییر جهتی در موضعگیریها بهوجود آمده که موجب میشود از خشونت فضای سیاسی کاسته شود. با این اوصاف اما واقعیتهای تلخ پابرجاست. اگر دولت روحانی از این آهستگیِ غیر ضروری دست برندارد و اصلاحطلبان به شتابی ضروری اما متناسب روی نیاورند، کارایی خود را در جامعه مدنی ایران از دست خواهند داد؛ کاراییای که ثمره آن تغییرات منطقی و در چارچوب عقلانی است. سالهای باقی مانده برای دولت روحانی و اصلاحطلبان شبیه اتوبانی است که حرکت با سرعت پایین، سیاستی غیر مجاز است.»
پایان پیام
کد خبر : 85187 ساعت خبر : 12:58 ب.ظ