گلونی

نگاهی به سی و ششمین جشنواره فیلم فجر

پایگاه خبری گلونی، هومن نشتائی: یکی از مسائلی که هویت سینمای ایران (حداقل برای ایرانیان) را مشخص می‌کند، جشنواره فیلم فجر است. مهم ترین رویداد سینمایی هر سال ایران. البته در حال حاضر این جشنواره تنها ارتباطش با دهه فجر همزمان بودن‌ش با آن است و با توجه به تمام تلاشهایی که چندی پیش برای تغییر نام این جشنواره صورت گرفت، نتیجه‌ای حاصل نشد.

کسانی ارزش این جشنواره را در حدی نمی‌دانند که فیلم‌های خود را برای آن بفرستند. کسانی هم با دولتی بودن آن مشکل دارند. کسانی هم از این جشنواره با توجه به تمام اتفاقاتی که هر سال رخ می‌دهد، دلخور هستند. و با وجود تمام مسائل هنوز هم تعدادی برای حضور در جشنواره سر و دست می‌شکنند. اما مسائلی وجود دارد که دید همه را نسبت به این جشنواره منفی می‌کند. مگر می‌شود جشنواره فیلم فجر بدون حاشیه؟ جشنواره امسال شروع پر قدرتی داشت. تغییراتی اعمال شد که بعضی‌هایش خوب بود (مانند تغییر کاخ جشنواره)، بعضی هایش به دل نمی‌نشست (مانند جدا کردن پیشه‌های مختلف از هم) و بعضی‌هایش هم اجرایی نشد (مانند تصمیم گرفتن برای نداشتن افتتاحیه). امسال سامانه فروش بلیت یکی از بهترین برنامه‌ریزی‌ها را داشت و اکثر مردم را راضی کرد. اما همیشه بی برنامه‌گی‌هایی وجود دارد که می‌شود گفت طبیعی است. مانند عوض شدن سالن‌های نمایش دهنده قبل از اکران، که مخاطبان را سردرگم می‌کرد. یا تاخیر در نمایش فیلم‌ها. اما مانند سال‌های پیش چشم پوشی می‌کنیم. نکته‌ای دیگر که خیلی به آن خرده گرفتند، نحوه رای‌گیری برای فیلم‌ها بود. مخاطبی که یک شب برای لذت بردن با خانواده‌اش به سینما آمده، آیا برای رای دادن، اپلیکیشن نصب می‌کند؟ خب دردسرهایی داشت که هر کسی آن‌ها را به جان نمی‌خرید. از طرفی مدت زمان کم برای رای دادن یکی از نکات منفی این سیتسم رای‌گیری بود و از همه مهم‌تر، کسی که فیلم را ندیده، اما بلیت را در اختیار دارد، می‌تواند رای دهد. که این موضوع صحتِ نتیجه را زیر سوال می‌برد. جشنواره با این سیستم کار خود را راحت کرد و خود را نسبتا حرفه‌ای نشان داد. اما مردم اصلا راضی نبودند. اما خوشحال شدم که در همان روزهای اول که به این سیستم شکایت کردند، نظرسنجی‌ای در سینماها برگزار شد. که امیدوارم فراموش نشود و به آن رسیدگی شود.

کمی به اختتامیه نزدیک شویم. یکی از مهم‌ترین و تلخ‌ترین اتفاقات امسال، زمان اعلام نامزد‌های نقش مکمل مرد شکل گرفت. وقتی نام پژمان جمشیدی (که هیچ ادعایی در بازیگری ندارد و بعضا خیلی بهتر از کسانی که خود را برترین می‌دانند بازی می‌کند) آورده شد، سالن یک صدا خندید. در آن سالن فرهنگیانی نشسته بودند که ادعای روشن فکری دارند. آن سالن استادیوم نبود که همه با هم بی‌فرهنگیمان را فریاد بزنیم. صدای خنده قشری بلند شد که قرار است آینده ایران را بسازند و فرهنگ این مملکت را شکل دهند. اما این خنده‌ها یعنی به قهقرا رفتن سینما و فرهنگ و هنر ایران.

بپردازیم به اختتامیه. اختتامیه هم قطعا بدون حاشیه نبود و انتظار می‌رفت که کاممان با این اختتامیه تلخ شود. متاسفانه امسال اتفاقات زیادی افتاد. یکی از آنها اجرای نامناسب رضا رشیدپور بود که تمام هیجان جشنواره را از ما گرفت و نمی‌دانم چرا رضا رشیدپور علاقه به (تقریبا) لو دادن برندگان قبل از اعلام نهایی آنها را داشت. یکی دیگر از نکات مهم پخش زنده افتتاحیه و اختتامیه از تلویزیون بود که باز هم مثل همیشه بدون سانسور نبود. از هیچ زنی از فاصله نزدیک فیلمبرداری نمی‌شد و انگار جشنواره یک مجلس مردانه است. از طرفی هم نشان ندادن سازها که مشکل همیشگی این تلوزیون است. دکور و نوع اجرا هم که مانند هر سال و بدون تغییر یک تریبون و چند داور روی صحنه. با سالن هم که آشنا هستید، انگار کسانی که می‌خواهند روی صحنه بروند باید پرواز کنند. فاصله ردیف‌های صندلی که گربه‌رو، و روی پله‌ها هم پر از عکاس و خبرنگار. تنها مسیر خالی، زیر سن است که آن هم تعدادی گوشی به دست در راه، اسرار به سلفی گرفتن دارند، که اصلا نمی‌دانیم از کجا آمده‌اند. سطح فرهنگ در مهم‌ترین رویداد سینمایی ایران، به این شکل است. وای به حال باقی‌اش… البته این نکات را هر سال می‌بینیم، که دیگر عادت کرده‌ایم.

«سوتی»های جشنواره هم که خودتان می‌دانید. اما نکتهای که نمی‌شود در مورد آن بحث نکرد «داوری» است. هر سال اتفاقاتی رخ می‌دهد مانند نادیده گرفتن یک فیلم و رسیدگی به یک فیلم بیش از حد، و یا تصمیماتی مخالف نظر همه، که ما هر سال چشم پوشی می‌کنیم و بر پایه سلیقه داوران می‌گذاریم و باز هم احترام گذاشتن را فراموش نمی‌کنیم. اما جدا از داوریی هایی که با آنها بشدت مخالفم و از همه هم مهمتر جایزه بازیگری مرد بود، اتفاقاتی افتاد که عجیب است. چطور یک فیلم دو بازیگر نقش اصلی زن دارد؟ البته با دلایلی، این امر را پوشش دادند. اما ما که قانع نشدیم. در آخر هم که ابراهیم حاتمی‌کیا، باز هم اعتراض کرد و تمام شیرینی جشنواره را از ما گرفت. نمی‌خواهم در این مورد زیاد توضیح بدهم، چون در مطلبی جداگانه به اندازه کافی حرف‌هایم را زدم.

با تمام تلاش‌هایی که کردم تا تمام فیلم‌ها را ببینم، از بین ۲۵ فیلم، ۱۸ فیلم را به تماشا نشستم و هر صحبتی که در مورد جشنواره امسال کردم حول محور همین ۱۸ فیلم است که در ادامه نام آنها را ذکر می‌کنم. «شعله‌ور»، «سرو زیر آب»، «تنگه ابوقریب»، «جاده قدیم»، «بمب، یک عاشقانه»، «هایلایت»، «مصادره»، «ماهورا»، «چهارراه استانبول»، «عرق سرد»، «فیلشاه»، «بانو قدس ایران»، «لاتاری»، «امیر»، «کامیون»، «به وقت شام»، «مغزهای کوچک زنگ زده» و «جشن دلتنگی». در جشنواره فیلم‌های زیادی بودند که ارزش دیدن نداشتند. از آنها یاد نمی‌کنم. اما فیلم‌های قابل قبول در جشنواره نیز موجود بود و متاسفانه هیچ فیلمی من را شگفت‌زده نکرد. ولی اگر بخواهم نگاهی کلی به فیلم‌ها بکنم می‌گویم: ضعف بیشتر فیلم‌ها از فیلمنامه بود که جذابیت فیلم را کم می‌کرد. اما نکته‌ای وجود دارد که تقریبا در تمام فیلم‌ها شاهدش بودیم، طراحی صحنه و طراحی لباس، امسال بشدت باجزئیات و چشم‌نواز بود. از طرفی شاهد پیشرفتی عظیم در نکات فنی بودیم. از انیمیشن فیلشاه که چند قدم انیمیشن ایران را (از لحاظ فنی) جلو برد تا فیلم‌هایی مانند به وقت شام و تنگه ابوقریب، همه و همه یک پیشرفت در سینمای ایران محسوب می‌شدند. در مورد فیلم‌ها زیاد صحبت نمی‌کنم، چون در یادداشت‌های مختلف درباره هر فیلم به اندازه کافی حرف زدم. اما ارزش گذاری‌ای کوتاه میکنم و از طرف خوم ۵ فیلم برتر را معرفی کنم (به ترتیب).

۱٫بمب، یک عاشقانه

۲٫عرق سرد

۳٫سرو زیر آب

۴٫مغزهای کوچک زنگ زده

۵٫تنگه ابوقریب

اما جشنواره امسال، هر چه که بود، با وجود تمام کاستی‌ها باز هم لذت بردیم. مردم را دیدیم و با پرده نقره‌ای انس گرفتیم. به امید جشنواره‌های بهتر در سال‌های آینده…

پایان پیام

خروج از نسخه موبایل